X

آرشیف

آپارتاید جنسیتی پر مخاطره زنان افغانستان تحت حکومت طالبان

 

نابرابری جنسیتی به‌ویژه نابرابر دانستن زنان و مردان، یکی دیگر از ویژگی‌های گذشته و حال جامعه افغانستان شمرده می‎شود. این ویژگی در دوره های مختلف متحول گشته و مقایسه گذرای گذشته و حال، بیانگر این تحول بوده است. در گذشته زنان نه‌تنها در افغانستان، بلکه در سراسر جهان تاریخِ رنج‎باری را تجربه کرده‌اند. به زنان به عنوان انسان‎های درجه دوم نگرسته شده و آنان نسبت به بسیاری از حقوقی که مردان داشتند، محروم نگهداشته می‌شدند. ازاین‌رو، برابری جنسیتی، محور بسیاری از گفت‌گوها در محافل علمی و جنبش‎های آزادی‎طلب در جهان قرار داشت. بسیاری از محققان و اندیشمندان درباره لزوم برابری جنسیتی نظریه‎پردازی کردند. برای نمونه، ارسطو و افلاطون، بر نقش مهم و اساسی زنان در جامعه تأکید کردند. هابز طبیعت زنان و مردان را مشترک خواند و آنها را مساوی با مردان و آزاد از بسیاری از قیدها دانست. از قرن هجدهم به‎بعد، نخستین تحرک‎ها از سوی جنبش حقوق زنان در اروپا آغاز شد. در اواخر این قرن که انقلاب کبییر فرانسه، استقلال آمریکا، انقلاب صنعتی و بسیاری از مکاتب فلسفی مانند مارکسیسم و لیبرالیسم و… به وجود آمد، تحولات مثبت جنسیتی در جوامع غربی اتفاق افتاد. در قرن بیستم، دو جنگ جهانی به وقوع پیوست که هر کدام از آنها پیامدهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی بسیار داشت و از جمله در سمت‎وسودهی جنبش‎های حقوق زنان بسیار مؤثر واقع شد. اسنادهای بین‎المللی زیاد پس از این دو جنگ به تصویب جهانیان رسید که در آن حقوق زنان به‎رسمیت شناخته شد و ایده‎ برابری جنسیتی به بحث فراگیر و جهانی تبدیل گردید. 

تبعیض جنسیتی علیه زنان، یکی از ویژگی‎های برجسته‏ جامعه‎ سنتی افغانستان نیز است و زنان تا هنوز از طبقه‎ زیرین جامعه قلمداد می‎شود و از بسیاری از حقوق شان محروم‌اند. آغازین تلاش‎ها برای برابری زن و مرد در افغانستان به زمان حاکمیت امان الله در کشور برمی‌گردد. اصلاح‎طلبان به‎شمول امان الله کوشش کردند از باورهای موجود در خصوص زنان سنت‎زدایی کنند و با استناد به آیات قرآن  و احادیث، برابری زن و مرد را به مردم بقبولانند. مطبوعاتی که در این دوره فعال گردیده بود، سهم بزرگی در تحقق این هدف داشتند. در واقع روزنامه‎ها به‎صورت همگانی در یک موضع مشترک به مبارزه با خرافات موجود پیرامون زنان پرداختند تا بتوانند چهره‌حقیقی یک زن را برای جامعه بازگو کنند؛ چهره‎ای که به زن حق حضور در اجتماع را بدهد و آنها را صاحب اخلاق و خانواده بشمارد.

 از آغاز شکل‏‎گیری کشوری به نام افغانستان تا قبل از زمان امان الله، زنان در هیج بخشی از جامعه مشارکت و سهم نداشتند. از انظار عمومی غایب بودند و به‎جبر در چهاردیواری خانه محبوس می‌شدند. اما امان الله به‎یکباره تغییرات وسیع و گسترده‌ای را در این خصوص ایجاد کرد. با تلاش‌های امان الله، برای نخستین بار در تاریخ افغانستان و حتی نسبت به بخش بزرگی از جهان اسلام، زنان از آزادی انتخاب در ازدواج، تساوی در میراث، تعیین حداقل سن برای ازدواج و حمایت قانونی بهره‎مند شدند. ملکه ثریا در پروسه رهایی زنان از حصار سنت و عرف، نقش محوری داشت. وی در راستای حق آموزش، استخدام و مسئله‎ طلاق هزینه‎ زیادی پرداخت.

بیست‎سال دوره جمهوریت نیز می‎شود گفت تکرار دوره درخشان امان الله برای زنان بود. قانون اساسی افغانستان نه تنها فرصت زیادی در اختیار زنان قرار داده بود، بلکه در بسیاری از موارد رویکرد تبعیض مثبت را برای آنها در نظر گرفته و استخدام زنان در نهادهای دولتی، در اولویت کاری دولت قرار داشت. بیست ‎و پنج درصد نهادهای دولتی به‎خصوص پارلمان و شوراهای ولایتی، به لحاظ قانونی، به زنان اختصاص داشت و آنان نیز دوشادوش مردان در مراکز علمی، در تصمیم‌گیری‌های مهم سیاسی و از جمله در انتخابات حضور یافتند.

با به قدرت رسیدن دوباره طالبان ، رویکرد بسیار سخت‌گیرانه و سنتی را درباره زنان احیا کرده و اعمال می‌کنند.

امروزه كمتر دولت و کشوری وجود دارد كه همه افراد و اتباع آن كشور از نظر حقوقی یکسانی برخوردار نباشد. در جهان امروز مخصوصا در افغانستان گاهی اوقات شاهد برخوردهای خشونت‌بار، خصمانه و ویرانگر گروه‌های مختلف و یا اقدامات خلاف حقوق بشر گروه اكثریت چه در گذشتنه و حال علیه زنان بوده‌ایم. یكی از اصول بنیادی حقوق بشر در جوامع انسانی این است كه همه انسان‌ها آزاد زاده می‌شوند و باید از حرمت و حقوق برابر برخوردار باشند. تبعیض قایل شدن و تعقیب افراد بر پایه جنسیت  تخطی آشكار از این اصل است.

 تبعیض علیه زنان یکی از موضوعات بسیار مهم و قابل اهمیتی که متاسفانه امروز به فراموشی سپرده‌شده است و ناگفته پیداست که یکی از دلایل توسعه‌نیافتگی کشور وجود تبعیض سیستماتیک و دوام‌دار در طول تاریخ علیه زنان بوده است که از سوی حاکمان گذشته و حال به دلایل های گوناگون بر این قشر اعمال گردیده است. تداوم تبعیض به یک فرهنگ پذیرفته‌شده در کشور تبدیل گردیده است. هم‌اکنون زنان در افغانستان، در همه ابعاد زندگی و در استیفای حقوقشان با مشکلات فراوان مواجه می‌باشند. درحالی‌که زنان در تمام پروسه‌های ملی در افغانستان می توانند اشتراک بکنند؛ اما از پیامد و نتایج آن در کشور بی‌بهره ‌مانده‌اند. بیشتر حکومت‌ها در افغانستان حقوق زنان را رعایت نکرده و نمی‌کنند و از مشارکت آن‌ها در مراکز تصمیم‌گیری کشور جلوگیری می‌کنند.

زنان امروز بخش بزرگی از مردم افغانستان را تشکیل می‌دهند. این بخش متاسفانه به دلایل تبعیض و برخوردهای ناروا از حقوقشان بازمانده‌اند. قانون اساسی جمهوریت و هم‌چنین طبق اعلان سخنگویی امارت طالبان برای تمامی مردم افغانستان که قانون و حقوق تمام مردم افغانستان به گونه مساویانه حقوق و مکلفیت‌ها  مساوی است و همه شهروندان افغانستان باهم برابرند و قانون بر همه یکسان تطبیق می‌شود؛ ولی در عمل و در عالم واقعیت چنین چیزی وجود ندارد، زنان ، چه در دوره های گذشته و چه الان در ادارات و در فرایندهای سیاسی، حقوقی و فرهنگی احساس محرومیت می‌کنند؛ چراکه این‌ها در زندگی روزمره‌شان با انواع و اقسام تبعیض و برخوردهای دوگانه روبه‌رو می‌شوند.

طالبان چه در دوره قبلی و چه حالا با فرمان هیبت الله آخوند زاده رهبر طالبان، درس خواندن زنان در مراکز آموزش عمومی را ممنوع اعلام کردند. به‌این‌ترتیب مراکز آموزشی کوچکی به‌صورت خودجوش در خانه‌ها توسط افراد برای آموزش به دخترها شکل گرفت. اما در سال 1998 طالبان درس خواندن دختران در این مکاتب را بعد از 9 سالکی ممنوع و مواد آموزشی قبل از این سن را محدود به آموزش قرآن کرد. به‌این‌ترتیب نرخ سواد در افغانستان به 13 درصد در شهرها و 3 تا 4 درصد در روستاها کاهش یافت. هم‌چنین طالبان خانواده‌ها را تشویق به ازدواج زودهنگام دخترانشان می‌کردند. طبق گزارش سازمان عفو بین‌الملل 80 درصد ازدواج‌ها در دوره حکومت طالبان اجباری بوده است.

هم چنین طالبان ممنوعیت تحصیل، اشتغال زنان در اماکن عمومی را ممنوع اعلام کردند. ممنوعیت اشتغال زنان نه‌تنها بر زندگی زنان بخصوص آن‌هایی که دارای تحصیلات و یا سرپرست خانوار بودند تاثیر منفی گذاشت بلکه اخراج معلم‌های زن برای سیستم آموزشی این کشور نیز عواقبی منفی به بار آورده و آن را با کمبود نیرو روبه‌رو کرد. طالبان حجاب بسیار سخت‌گیرانه‌ای شامل برقع بر زنان تحمیل کرده  است و همچنین اجازه راه رفتن در خیابان را نداشتند، مگر اینکه همسر یا یکی از مردانی که محرم باشد، آن‌ها را همراهی کند.

گذشته حکومت طالبان و حال این را ثابت کرده است که زنان در حکومت طالبان جایی نداشته و ندارد. امروز می‌بینیم که گروهی خاص از قومیتی خاص حکومت را در دست گرفته‌و زنان و دختران سه سال اندی در افغانستان هیچ‌گونه سهمی در تصمیم‌گیری کشور ندارند. مثل گذشته از تمامی حقوق شان محروم شده اند.

در این شرایط و پس از فروپاشی نظام جمهوریت، طالبان پس از رسیدن به قدرت، تمامی قوانین مرتبط با زنان را که در مورد حقوق زنان در قانون اساسی و در پارلمان قبلی این کشور تصویب‌شده بود، را ملغی اعلان کرد و ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی حکومت طالبان به رادیو آزادی می‌گوید: “امارت اسلامی به حقوق شرعی زنان پایبند است. انشا الله حقوقی که اسلام به زنان داده به آنان داده خواهد شد. این را قبلا هم گفتیم، حالا هم می‌گوییم که کمبودی وجود نخواهد داشت.

در اعلامیه 6 ماده‌ای فرمان رهبر طالبان در مورد آموزش، کار و منع آزار و خشونت علیه زنان که جزو خواسته‌های اساسی جامعه جهانی برای به رسمیت شناخته شدن دولت طالبان است، یادی از آن موارد مورد نظر جامعه جهانی نشده است. غیر ازآنچه گفته آمد شکنجه و بدرفتاری با زنان معترض در شهرهای مختلف، قتل و ناپدید سازی زنان و اعتراف اجباری آن‌ها گواهی بر رفتار طالبان است که به هیچ اصل از اصول ملی و بین‌المللی پایبند نیستند.

 هرچند زنان به صورت محدود، اعتراضاتی به این رفتار طالبان داشتند و جامعه جهانی هم نگران این وضعیت است، طالبان هنوز عقب نشینی نکرده و مدام تبعیض‌های بیشتری را بر زنان اعمال می‌کنند.

آپارتاید جنسیتی ستون اصلی ایدئولوژی فاشیستی طالبان است. امروز افغانستان شاهد تبعیض جنسیتی گسترده، چند وجحی و سازمان یافته از طرف طالبان علیه زنان و دختران می باشد. همان طور که حذف فیزیکی و سیاسی یهودیان در مرکز هویت ایدئولوژیک و هدف اصلی نازیسم  بود، ستون اصلی ایدئولوژی فاشیستی  طالبان، حذف سیاسی زنان از جامعه  و نادیده گرفتن نقش و هویت آنها به عنوان انسانهای برابر با مردان است. سه سالی اندی است که دختران بازمانده از تحصیل در افغانستان سرگردان و نا امید از زندگی می باشند و بسیاری از خانواده های این دختران، مجبور می شوند از افغانستان به کشورهای همسایه مهاجرت نماید. با توجه به اینکه این روزها کشورهای همسایه با موجی از مهاجر ستیزی، تبعیض و نفرت پراکنی مواجه هستند. اندوه غربت و محرومیت دختران بر اثر سلطه ظالمانه طالبان که در اثر یک توطئه بر مقدرات افغانستان، مسلط شده‌اند، مایه ننگ جامعه جهانی و قدرت‌های مدافع حقوق بشر است. نهادهای مسئول جهانی، دولت‌ها و دولت ‌مردان مدافع حقوق بشر باید در سه سال گذشته دریافته‌باشند که نه تنها طالبان تغییر نکرده‌اند بلکه رادیکال‌تر و خشین‌تر از قبل شده‌اند.  از طرف دیگر منطق دیپلماسی، محکومیت، قطع‌نامه و درخواست را نمی‌فهمند. طالبان به عنوان یک لکه ننگ جهانی تنها یک منطق را می‌فهمند و آن منطق زور است. طالبان در طول این سه سال، علاوه بر سرکوب زنان و خانه و نشین کردن زنان از کار و تحصیل، هرکسی از فرمان و اوامر آنها سرپیچی نماید مستقیما با گلوله و زندان و خشونت آنان مواجه خواهند شد. چنانجه در طول این سه سال بسیاری از زنان در زندان های طالبان یا کشته شده اند یا بعداز آزادی خودکشی نموده است. امروز زنان و مردان افغانستان و کشورهای آزاداندیش باید برای رهایی از این ستم و ظلم، تا سرنکونی این گروه، همراه با زنان مبارز و معترض مبارزه کنند. چون راه رهایی از ستم و ظلم بدون سرنگونی این گروه به مقصد نخواهد رسید.

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.