آرشیف
آنچه به طالبان مشروعیت میدهد!
گل رحمان فراز
سقوط جمهوریت و قدرت گرفتن مجدد طالبان بیشتر جنبهی سیاسی دارد تا توانایی نظامی. پایان عمر حکومت اشرف غنی ملیتپرست عامل واگذاری قدرت «بدون درگیری» از جمهوری اسلامی به امارت اسلامی بود. زلمی خلیلزاد نمایندهي ویژهي آمریكا برای صلح افغانستان با بینش قوم محور اش برای ۲ سال به طالبان روند آمیزش جهان با تغییر طالبان را نشان داده و آموزش اخذ قدرت داد. طالبان تاهنوز به عنوان گروه مسلح افراطی دینی/قومی شناخته میشود. مؤلفههای شناخت طالبان از رژیم قبلی شان تا حال تغییر نکرده است. گروهی تمامیتخواه، تکمحور و فاشیست که به دستور استخبارات کشورهای همسایه جنگهای داخلی را با اجرای فعالیتهای هراسافگنانه بنیان گذاشتند. تعبیر طالبان از برداشتهای دینی ناکامل و بیاعتبار است. فعالیتهای انجام شدهی شان برای رسیدن به هدف و تصاحب قدرت جنبه شرعی و مشروعیت دینی ندارد. ایشان به اساس معامله سیاسی توانستند قدرت نظامی را از تیم جمهوریت کسب نمایند. عدم رعایت آزادی بیان، منع اعتراض، سانسور مطبوعات، قتلهای هدفمندانه، ترورهای قومیتی، زبانستیزی، قدرت تک قومی و انزجار اقوام دیگر از بدنهی نظام امارت اسلامی باعث شده است تا کشورهای جهان روند به رسمیت شناختن این گروه را معلق نگهدارند. در این نبشته به موشکافی جنبههای میپردازم که میبایست طالبان با رعایت همان موارد مردم را از خود راضی سازند و عمر حکومتداری خویش را بیافزایند:رونمایی رهبر خیالی و پنهانی این گروه: تاهنوز شواهدی از زنده بودن رهبر گروه طالبان ملا هبتالله آخندزاده در دسترس نیست. حضور خیالی رهبر طالبان «با یک عکس تذکرهای» مشروعیت تبلیغ امارت اسلامی را زیر سؤال میبرد. طوریکه امارت میبایست توسط امیر رهبری گردد. ادلهی احتمالی حمله پهبادهای آمریکایی به رهبر طالبان بعد از ظهور وی در محضر عام تهی از منطق است. آمریکای که این گروه را با عدم حمایت اش از نظام جمهوریت بر قدرت رساند، چهرههای مشهور و معروف طالبان را از لیست جنایتکاران جنگی حذف نمود، فرمان رهایی چندین هزار طالب را امضا کرد هرگز نمیتواند در صدد قتل رهبر این گروه باشد. این استدلال بیشتر خیالی بودن رهبر این گروه را واضح میسازد. تفویض لقب امیرالمومنین به ملا هبتالله آخندزاده، رهبر این گروه مناسب شخصیت ایشان نیست. واژهي امیر به كسی اطلاق میشود که دارندهی صفات و ویژهگیهای شخصیتی، تحصیل و تقوا باشد. نداشتن تخصص، دانش و برتری علمی ایشان باعث شده است تا دیگران زیر تأثیر اوامر اش قرار نگیرند. به تعبیر دیگر؛ نمیتوان از ملای که آموزههای دینی را به سویهي ابتدایی فراگرفته و از تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان آگاهی ندارد، توقع سازش با افکار جوان و تجدید شدهی قرن معاصر را کرد.
نظارت جدی از فرمان عفو عمومی: انتظار میرفت تا رهبر طالبان در فرمان عفو عمومی اش استثنا قائل نشود. گرچند اعلام عفو عمومی برای بخشش همهگان صورت گرفت ولی ترور نیروهای ملی امنیتی افغان «دورهي جمهوریت»، توقیف شخصیتهای مردمی و تلاشی خانه به خانه مواردی اند که اهمیت و جایگاه فرمان عفو عمومی را از بین برده و أوامر امیر امارت را زیر سؤال میبرد. میباید بخاطر تطبیق کامل این فرمان کمیتهي نظارت از تطبیق آن ایجاد گردد.
اخذ اعتبار دینی: هنوز هم پای هویت شرعی و دینی امارت اسلامی و جهاد گروه طالبان در أفغانستان میلنگد. اجرای فعالیتهای تروریستی، انتحار، انفجار، قتل، دهشت و وحشت، تخريب پروژههای به منفعت عام، ظلم، تعصب، ترور…! توسط گروه طالبان باعث شده است تا حتی کشورهای اسلامی روند به رسمیت شناختن این گروه شرور را به تأخير بیادازند. آنچه ایشان جهاد مقدس میخوانند، برای جهان؛ ترس، وحشت، ظلم و عدم احترام به حقوق جلوه کرده است. اخذ اعتبار، جایگاه و مشروعیت در دین برای این گروه مهم و با اهمیت پنداشته میشود.
تعیین خط سرخ بر روابط کشورهای همسایه: گروه طالبان را میتوان گروه افراطی مسلط بر منافع یک قوم خواند که توسط استخبارات کشورهای همسایه به قدرت تكیه کرده است. این گروه میبایست با تغییر رفتار و عمل جایگاه اش را پیدا نماید. این ادعا همه ارزشها را از بین میبرد که هم میهن در اختیار فعالیتهای استخبارات خارجیها قرار میگیرد و هم بحث استقلال و آزادی از اسارت را به مخاطره میاندازد. تعیین خطوط قرمز باعث میشود تا اصول دولتداری استوار و رابطهي مستحکم بین دولت و ملت ایجاد گردد.
عبور از قدرت تکمحور قومی: عدالت در محور فعالیت امارت اسلامی طالبان یکسان تطبیق نمیشود. طالبان متعلق به قوم پشتون در افغانستان اند. رهبر و بنیانگذار این گروه ملا محمد عمر (کور) مجاهد، رهبر دومی شان، ملا اختر محمد منصور و رهبر فعلی شان ملا هبتالله آخندزاده در قومیت خویش پشتون اند. کابینهي گروه طالبان تا هنوز از محور قومگرایی بیرون نشده است. کلیه صلاحیتها، تعينات، تصمیمگیریها، مکافات و مجازات به لحاظ لزوم دید قومی صورت میگیرد. این کار سبب میشود تا رابطه نیک قبلی قوم پشتون با اقوام دیگر صدمه بیند و آتش تعصب قومی را شعلهور نماید. طالبان با این رویکرد شان به قوم و زبان پشتون برای کوتاه مدت کمک میکنند ولی در دراز مدت آسیب عمیق وارد مینمایند. این رفتار باید بنا اش اصول شرعی و توجیه اش را از شریعت اسلامی بگیرد تا آتش این پدیدهی تباهکن خاموش گردد.
انتقادپذیری و احترام به آزادی بیان و حقوق بشر: از بدو حاکمیت طالبان در افغانستان، پای آزادی بیان متزلزل است و از حقوق بشر خبری نیست. حبس و توقیف شدن فعالین مدنی و فرهنگی، سرکوبسازی صدای عدالتخواهی، منع اعتراضات و راهپیماییهای مسالمتآمیز، سانسورسازی فعالیت رسانهها…! نشاندهنده این است که ایشان بخاطر ایجاد اصلاحات در بدنهی امارت اسلامی انتقادپذیر نیستند و بخاطر سرکوب انتقادها، از زور تفنگ و تهدید استفاده میکنند. هرچند امنیت که در دوره جمهوریت توسط طالبان مختل شده بود، بوجود آمده است ولی مردم از آرامش فکری برخوردار نیستند. استقبال از انتقاد به منظور اصلاح به اعتماد مردم برای باور حق بیان با ارزش است.
انعطاف در تطبیق قوانین امارت اسلامی: اصول فعلی امارت اسلامی افراطی بوده و در قاموس عمل نمیگنجد. تطبیق سختگیرانه اصول امارت اسلامی موجب دوری مردم از بدنهی حکومتداری میگردد. چسپیدن به مسائل نماز، ریش، لباس و چادر…! شهروندان را به وجد آورده و اعتراض شان توجه جامعه را در پی خواهد داشت. افراطیت و بکارگیری از زور مردم را در کنار دولت نگه نمیدارد بلکه ایشان را دورتر و متنفرتر از دین و شریعت واقعی مینماید. افغانستان نیازمند آنگونه نظام اسلامی معتدل است که بتواند هم با مردم اش و هم با مردم جهان سازش و آمیزش داشته باشد.
آمیزش با شروط پسندیدهي جهان: جهان نیاز ندارد تا خویش را به اصول امارت اسلامی عیار سازد. از امارت اسلامی است تا بکوشید به داشتههای جهان امروز و شروط کشورها کنار بیاید. آنچه جامعه جهانی از امارت اسلامی میخواهد، خواستهي هر بشری است که از اسارت نفرت داشته باشد. آزادی، آرامش، تحصیل موارد پسندیدهي اند که تطبیق اش در تضاد با هیچ دین و آیین نیست که توسط طالبان از بین برده شده اند. محروم ساختن دختران از تعلیم و تحصیل و مانع شدن از اجرای کار زنان در دولت امارت اسلامی در واقعیت نادیده گرفتن حق نیم پیکر جامعه است که به تمسخر گرفته میشود. عیار شدن طالبان با شروط فوق کدام نقصی را به پیکر مشروعیت دینی طالبان نمیزند و کدام لطمهی دینی نیز وارد نمیکند.
بنای کابینه مطابق به تخصص و مسلک: متأسفانه در کابینه طالبان احدی غیر از قوم پشتون قابل ملاحظه نیست. تعیین ملاهای مساجد و علمای «کم سواد و ابتدایی» دین در راس وزارتخانههای تخصصی و مسلکی در واقعیت ویران کردن نظام حکومتداری و ظلم به مردم است. این تعينات شاید تسلی خاطر جنگجویان باشد که بخاطر اخذ قدرت از همه دار و ندار شان گذشتند و حتی هموطنان بیگناه شان را از طریق حملات انتحاری به قتل رساندند. تلافی و انتقام بربادی پروژهها، کشتهشدن طالبان در حملات انتحاری و بازماندن شان از تحصیل و پیشرفت نباید از مردمی گرفته شود که فعلا بحیث رعیت زیر چتر امارت اسلامی زندهگی میکنند. کابینه میبایست با افراد مسلکی و متخصص تکمیل گردد. مدنظر گرفتن تجربه و تخصص میتواند راهکار ارائه خدمات ادارات را به مردم تسهیل نماید.
اختصاص قومیتی قدرت مناطق: افغانستان کشوریست که با جزیرهی قدرتهای قومیتی احاطه شده است. در نظر گرفتن یک قوم در امور حکومتداری و نادیده گرفتن اقوام دیگر در افغانستان در واقع به معنی از بین بردن رنگین کمان و طیف قومی در آن کشور است. هیچگاه اکثریتهای کاذب نمیتوانند بر اقلیتهای مطلق برای مدت طولانی حکمروایی کنند. انعطافپذیری قوم حاکم در برابر سهمیهي ملتهای دیگر (تاجیک، ازبک و هزاره) در قدرت حکومتداری باعث افزایش اتحاد قومی و باطل شدن اندیشهي فدرالیزم و تجزیهطلبی خواهد شد در غیر آن کشور از طریق جزیره قومیتها یکپارچهگی اش را از دست خواهد داد و آن وقت قوم حاکم در تهدید همسایه حامی اش «پاکستان» و اقوام بند خواهد ماند.
تصفیهي صفوف اعضای بلندپایه: اختلاف فعلی سران طالبان بر سر قدرت، سهمیه و تقسیمات حاکمیت شان را چند قطبی نموده است. نبود اعتبار اسناد صدوری از یک مرجع به مرجع دیگر و تعینات به سر تعینات خود روایت بیاتفاقی و آغاز بدبختیهای درونی امارت اسلامی بعد از رسیدن به قدرت و کرسی حاکمیت افغانستان است. چند دسته شدن اعضای این گروه به فرقههای درانی و غلجایی (حقانی و ملامحمد یعقوب) آتش آشوب حکومتداری را شعلهور ساخته و زمینهي پرثمر شدن مخالفین امارت بخصوص جبهه مقاومت و جبهه آزادی را بیشتر میکند.
تمرکز در تعلیم و تحصیل اعضا: اکثریت قریب به اتفاق اعضای گروه طالبان از آموزش ابتدایی مدارس دینی برخوردار اند و توانایی سواد نوشتن و خواندن را ندارند. این امر استثنایی قایل نیست و بر اکثریت اعضای این گروه «چه بلندپایه و چه ردههای پایین» صدق میکند. طالبان که خود را در علوم دینی پیشگام جلوه میدهند دیده شده است که در چندین موارد نتوانستند این توانایی را درست تمثیل کنند و ادای اشتباه بیانگر ضعف و ناتوانی شان در علوم دینی است تا مهارت و تخصص که میبایست در علوم دینی پیدا کنند. از اعضای بلندپایه طالبان تنها شاهد تألیف دو اثر از خاطرات زندان آقای عبدالسلام ضعيف و آقای متوکل بودهایم. این هم نشاندهنده این است گویا ایشان شخصیتهای که علوم دینی را به شکل درست و اعتبار بینالمللی همچون بزرگان استاد برهانالدین ربانی، محمدایاز نیازی «که در معتبرترین دانشگاههای علوم اسلامی تحصیل کرده و دارای چندین اثر علمی اسلامی بودند» ندارند که توسط ایشان به ادلهی اسلامیت کشته شده اند.
نظارت جدی از گمرکها: گمرکها عواید خوبی برای به پا ایستادن دولت طالبان است که پایهی دیگر اقتصادی ندارند. فساد گمرکها و حیف و میل پول بیتالمال در دوره جمهوریت باعث شده بود تا افغانستان لقب کشور آلوده به فساد را بگیرد. جلوگیری از این عمل باعث میشود تا اصول ایجاد شده توسط خود طالبان نادیده گرفته نشود. نبود دیوان و دفتر منظم، حسابدهی شفاف، میکانیزم درست عزل و نصب کارمندان و سنجش درست عواید باعث میشود با طالبان در راس خود را آلوده سازند و دیگر منفعت شخصی را کنار گذاشته در صدد منفعت فردی و شخصی باشند. رشد اقتصاد نیز بستهگی مطلق به توجه این نکته دارد. اگر پالیسی مشخصی ایجاد شود و پول مالیات کشور برای رشد تولیدات داخلی مصرف گردد، هم زمینه اشتغالزایی بیشتر میشود و هم فرصت رشد اقتصادی فراهم میگردد. در عوض لازم است تا منافع ملی بر منابع فردی و شخصی ترجيح داده شود تا شاهد رشد أمور در سطح کشور باشیم و همگان از مزایا و مفاید اش استفاده کنند.
ایجاد گروه نظامی مسلکی: نظامیان در تأمین امنیت داخلی و دفاع از تمامیت ارضی نقش قابل ملاحظه دارند. داشتن افراد نظامی مخلص و مسلکی باعث تقویت پایههای نظام حکومتداری گردیده و از هراس مداخلتهای خارجی جلوگیری میکند. با تقویت صف نظام، طالبان میتوانند روابط خویش را با کشورهای همسایه بر اساس منفعت متقابل بنا نمایند. وابستهگی بیش از حد سران طالبان به کشورها و استخبارات منطقه یکی از پیامدهای دشوار عدم تمرکز تقویت صفوف نظام به منفعت همان کشورهاست که خیلی خطرناک بوده و در طولانی مدت مشروعیت استقلال و سرزمین با اراضی مشخص را از بین میبرد.
بیم از تجزیه شدن: بحث تجزیه را نباید عادی گرفت. افغانستان با داشتن اقوام مختلف با جغرافیای مشخص در سرزمین شان توانایی ایجاد هر نوع انقلاب و اعتراض قومی را دارند. به صدا در آمدن آژیر تجزیه و آغاز حرکتهای خودجوش مردمی با شعار مبارزه علیه تعصب قومی خطرناک است. آتشی که اگر شعلهور شد، قابل خاموش کردن نیست.
آغاز روند گفتگوهای دیپلماتیک: طالبان بعد از عیار کردن خویش و فراهم شدن شرایط و موارد فوق میتوانند برای دوام حکومتداری شان گفتگوهای دیپلماتیک راهاندازی کنند. این گفتگوها کمک میکند تا روند به رسمیت شناختن نظام امارت اسلامی توسط کشورهای جهان تعجیل یابد. مذاکرات میتواند به میزبانی کشورهای دوست با حفظ بیطرفی و حسن همجواری متمرکز به منفعت و مصالحه افغانستان و مردم اش صورت گیرد.
در نتیجه درخواهیم یافت که حکومت بعد از اجرای امور فوق برای رعیت محبوب خواهد شد و بهانهی برای رد آن و جستجوی نوع حکومتداری دیگر وجود نخواهد داشت. اینکه مردم چهگونه حكومتی را میخواهند بستهگی مطلق به سهولتهای دارد که از طرف دولتداران برای شهروندان بخاطر رفاه و آسایش زندهگی شان فراهم میشود. زمانیکه دولت بتواند سهمیهبندی قومی را از ببرد و در عوض به سهمیهبندی عادلانه ثروت «توجه بیشتر به ولایات عقبمانده و دور از توجه» در ولایات بپردازد، دختران را از حق آموزش باز ندارد، برای ایجاد ساختار حکومتی از قوه و نیروی کار «ملکی و نظامی» حکومت قبلی استفاده کند، قوه دید اش را فراختر از ریش، لنگی، وضو، چادر و موی نماید، روابط اش با همسایهگان به اساس منفعت کشوری باشد، اهداف اصلی به محور توسعه اقتصاد، تامین امنیت، تمامیت ارضی و حقوق بچرخد، از تجزبه و تعصب خبری نباشد، شایستهسالاری و ضوابط بر روابط و خویشپنداری حاکم باشد، عملکرد کارمندان شفاف و فساد اداری نابود باشد، توجه به تعلیم و تحصیل، اقتصاد و زراعت صورت گیرد، معادن به غارت برده نشود، استعدادهای نسل جوان برای آموزش علوم تخصصی نوازش یابد و تمرکز بر انکشاف، توسعه و ترقی ستونهای متزلزل صورت گیرد، آنجاست که همهگان از روند حکومتداری امارت اسلامی افغانستان به رهبری طالبان استقبال خواهد کرد و در آن صورت، دلیلی برای رد و نقد آن دیده نخواهد شد. به امید افغانستان آباد، مستقل و آزاد.
با مهر
گلرحمان فراز
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور