X

آرشیف

فقدان یگانگی واژگان میان فارسی گویان

 
 

یکی از مشکلات عمده و اساسی که درصد سال اخیر نخبگان وفرهنگیان فارسی گوی در افغانستان بر سر آن تا کنون به اندیشه مشترکی دست نیافته اند ، نبود طرح راهبرد سیاسی علیه سیاست زبان ستیزی حاکمان قبیله گرا ــ مبنی برسرنوشت هویت زبان  فارسی در این کشور بوده است.
ما در پهلوی دگر قلم بدستان فارسی گوی ، غافل از موضوع نبوده راجع به سرنوشت آینده زبان فارسی دراوغانستان اندیشه کرده وباری مفاهیمی چند در اهمیت و ارزش علمی و اقتصادی وفرهنگی و اجتماعی آن به هم میهنان خویش ارائه داشته ایم ؛  کنون ضرورت تکرارش را نمی بینم .
مگر این جا اذعان باید کرد که مردم ما از ساختار غیر متجانس اجتماعی جامعه خویش آگهی کامل دارند که کشورایشان افغانستان  ، کشوری است متشکل از اقلیت های اتنیکی و قومی مختلف .  واین را هم میدانند که زبان فارسی ازصد ها سال دور به این سو دراین سرزمین یگانه زبان تفاهم ملی میان همۀ  اقلیت های ساکن  این خطه باستانی بوده وهست .   
 اما رهبران سیاسی پشتون تبار در روند سده اخیر از محمود طرزی  و امان الله خان و خاندان آل یحیا شروع تا حامد کرزی و تیمش همه در پی نابودی زبان گویای فارسی و تقویه گویش محلی  پشتوو پشتونیزه سازی فرهنگ ، اقتصاد و سیاست جامعه ما  بوده و هستند .
 پیشبرد سیاست زبان ستیزی هشت سال حاکمیت حامد کرزی ( 2001 ـ 2009 میلادی )  و تیم تمامیت خواه اش ، بوسیله وزارت خانه های فرهنگ  و آموزش و پرورش در افغانستان شاهد مدعای ماست .
 حاکمان قبیله خوب میدانند که اگر در شرائین سیاست و اقتصاد و فرهنگ این کشور خون صاف زبان فارسی مثل گذشته جریان پیدا کند ، اراده و نیت و عمل شهروندان این سرزمین زنده ، براحتی بسوی هم فهمی و همآیشی و همبستگی ملی سوق می شوند .
همبستگی ملی علامت صلح و آشتی ، ثبات و امنیت است . با تأسف که طول عمر سیاست حاکمیت قبیله در حفظ جنگ و خشونت است نه در تأمین صلح وامنیت .
بدین اساس است که تحقق سیاست زبان ستیزی از طرف حاکمان قبیله ــ  در حقیقت جلوگیری از روند همآیشی ملی و صلح و ثبات در کشور ما می باشد .
 فارسی گویان عزیز ! زبان فارسی ، زبان حوزه تمدنی آسیا ،  زبان اول عرفان جهان و زبان دوم اسلام است . این زبان به هیچ قوم و تباری آویختگی  وتعلقیت خونی ندارد . هرکس که با آن صحبت می کند صاحب آن می باشد وهرگروهی که علیه این زبان مبارک قرار می گیرد در حقیقت امر دشمن آن بوده و مانع گسترش معرفت عرفانی و اسلامی و علمی آن در منطقه و جهان میگردد .
فارسی گویان گرامی ! در افغانستان نگهبان و مراقب این زبان مشترک باید بود . ونگذاشت که سیاست زبان ستیزی قبیله بالای مطبوعات و رسانه ها و منابع  تصویری وحوزه های  آموزشی و پرورشی حکومت کند .
شهروندان کشورآگاه اند که در صد سالی که گذشت !  حاکمان قبیله شعورانه و بی شرمانه واژه های قدیم مانوس زبان فارسی را که در ذهن پوست و گوشت و استخوان فرد فرد مردم ما آمیخته شده بودند ــ با کلمات ساختگی مجرد ونامانوس گویش محلی پشتو تعـــویض نمودند وهزاران فرهنگی مدافع زبان فارسی را نیز به سیاه چال ها  محبوس کردند .
حال باید تعمق کرد واز وسایل مدرن ارتباط ماهواره یی بهره گرفت وزبان فارسی را در افغانستان از چیرگی حاکمیت دولتی نجات داد .
این خیانت آشکار و غیر نا بخشودنی خواهد بود که بخاطر تناول یک لقمه نان در سفره گدایی حاکمان قبیله از هویت فرهنگی و زبانی خویش در افغانستان  بگذریم  .
با تأسف یکعده افراد بی مایه گرویده دنیای قدرت وشهوت و مادیت ،  به این عقیده اند که باید در نظام شؤونیزم قبیله کار کرد تا  زمانیکه در تفسیمات قـــدرت مدیرمسؤول کدام سمتی بشوند . بعد آن ، میتوانند از هویت و زبان و فرهنگ باستانی این سرزمین دفاع کنند .
مگر مردم دیدند که در هشت سال حاکمیت شریرحامد کرزی نقش سیاسی وعملی فارسی گویان در این نظام در دفاع از زبان فارسی وهویت باستانی این کشور چقدر بی جان و بی رنگ و شرم آور بود .
باید برای یک تغییر بنیادی در ساختارنظام سیاسی و حقوقی افغانستان تعقل کرد و همبسته گام گذاشت . نه در آبیاری ریشه درخت ستم گستر بی ثمر حاکمیت قبیله .
اکنون جو سیاسی حکم می کند  که ما رسالت خود را در راه پاکیزگی زبان مشترک فارسی ادا نمایم .
ما با عرض حرمت وادای ادب از تمام روشنگران فارسی گوی آرزو می بریم که در نوشته های فارسی خویش  واژه های ناموس  « گویش محلی  پشتو » را عوض واژه های فارسی تحریر ننمایند .
وامید واریم که هرکس به نوبه خویش واژه های بی جا شده زبان فارسی در افغانستان را با تدقیق و تحقیق و استفاده از داشته های تاریخی  ، آهسته آهسته دوباره سر جایش بیآورند . تا نسل های بعد با زبان گویای پاکیزه فارسی به آسانی از معرفت عرفانی ، دینی و علمی حوزه تمدنی آسیا و جهان  بهره بیشترگیرند واز روند کاروان تمدن جهان عقب نمانند . 
ما با استفاده از فرصت واژه های چند از درجات افسری زبان فارسی را که بوسیله حاکمان قبیله سالهای پیش پشتونیزه شده بود بازشناسی کرده منحیث گام آغازین ولی ناچیز به  شهروندان فارسی گوی کشور ما پیشکش می نمائیم . واز سایر قلم بدستان تمنا داریم که هریک بنوبه خویش از این برنامه نیک فرهنگی ( پاکیزه سازی زبان فارسی از واژ گان گویش محلی پشتو ) حمایت نمایند وآنرا به  سوی کمال مدد رسانند .
 
 
 
درجه های  افسری در زبان فارسی
 واضحاً نیروی مسلح متشکل است از دو بخش :
 اول ـ بخش نظامی :
 تشکلی از : نیروی زمینی ، نیروی هوای . نیروی بحری می باشد .
نیروی های زمینی ، هوایی ، وبحری از افسران و درجه‌ داران و سربازان تشکیل شده است و عبارت اند از :
……………………………………………………………………………………………………….
 
1 ـ درجات افسران زمینی و هوایی بزبان فارسی :
 رئیس ستاد ارتش   :       به پشتو لوی درستیز
ارتشبد                 :       جنرال چهار ستاره فرمانده کل قواه  ( به پشتو استر جنرال )                                 
سپهبد                         :        جنرال سه ستاره ( به پشتودگر جنرال ) 
سرلشکر              :       جنرال دو ستاره   ( به پشتو تورن جنرال )                          
سرتیپ                :       جنرال یک ستاره   (به پشتو برید جنرال )                    
سرهنگ               :      ( به پشتو دگروال )            
سرهنگ دوم         :      ( به پشتو دگرمن )             
سرگرد                 :      (  به پشتو جگرن )
سروان                        :      ( به پشتو تورن )
ستوان                 :      ( به پشتو  برید من ) ( اول , دوم )
استوار                        یا      ضابط  (اول و دوم )
گروهبان              :      ( به پشتو دلگی مشر) (فرمانده 8 الی 12 سرباز )
سرجوخه            یعنی   فرمانده 4 الی 5 سرباز                               
سرباز                       یعنی    سپاهی ولشکری
…………………………………………………………………………………………………….
 
2 ـ درجات افسران نیروی دریایی بزبان فارسی  :
 
دریاسالار              معادل           ( ارتشبد )           جنرال چهار ستاره فرمانده کل قواه
دریا سالاردوم        معادل            (سپهبد )             جنرال سه ستاره
دریابان                  معادل          (سرلشکر)          جنرال دو ستاره                              
دریادار                  معادل          (سرتیپ)             جنرال یک ستاره   
ناخدا                     معادل          (سرهنگ)            به پشتو : دگروال 
ناخدا دوم               معادل          (سرهنگ دوم )     به پشتو  : دگرمن
ناخدا سوم              معادل          (سرگرد )                      به پشتو  : جگرن
ناوسروان              معادل          (سروان)              به پشتو  : تورن
ناوبان                   معادل          ( ستوان )             به پشتو  : برید من (اول و دوم )
ناواستوار              معادل          ( استوار)                        ضابط
مهناوی                 معادل          (گروهبان)             به  پشتو : دلگی مشر
سرناوی                معادل          (سرجوخه )
ناوی                    معادل          (سرباز)
……………………………………………………………………………………………………..
 
دوم ــ بخش انتظامی    :
نیروی انتظامی عبارت از نیروی اصلی مسؤول خفظ امنیت داخلی یک کشور است که افزون برپلیس ، این نیرو از نهاد های دیگری که عملاً در کار امنیت داخلی شریک اند و از بخش‌ها و رده‌ها تشکیل شده ودارای سه بخش کلی است .
ــ فرماندهی ؛
ــ حفاظت و اطلاعات ؛
ــ بخش عقیدتی و سیاسی .
بیشتر بخشهای نیروی انتظامی وظیفه امنیتی و نظامی داشته ودارای نیرو های مسلح هستند وبرخی بخش ها جنبه خدمات اجتماعی و دولتی دارند .
 
3 ـ ارگانهای نظامی بزبان فارسی  :
 
1 ــ یک دسته ( به پشتو بلوک ) :
یکی از یگان ( جز وتام ) های ارتشی است که معمولاً از 30 ـ 40 سرباز  تشکیل شده ، به فرمانده  یک دسته ، ستوان (به پشتو بریدمن) یکمی یا دومی گفته می شود .
 
2 ــ گروهان ( به پشتو تولی ) : 
یکی از یگان‌ ( جز وتام ) های ارتشی است که معمولاً از 140 ـ 170 سرباز تشکیل شده ، به فرمانده گروهان ،  سروان (به پشتو  تورن )  گفته می شود .
 
3 ــ گردان  ( به پشتو کندک ) :
یکی از یگان ( جز وتام ) های ارتشی است که معمولاً از 300 ـ 1000 سرباز یعنی 2 تا 6 گروهان ( به پشتو تولی )   تشکیل شده ، فرمانده  گردان ، سرگرد (به پشتو جگرن ) گفته می شود . 
 
4 ــ هنگ (به پشتو غند ) :
یکی از یگان‌های ارتش است  ومی‌تواند از 4  تا 6  گردان تشکیل شده باشد .  فرمانده یک هنگ ، سرهنگ ( به پشتو دگروال ) گفته می‌شود.     
 
5 ــ  تیپ (به پشتو لوا ) :
یکی از یگان ( جز وتام ) های ارتش است که  از هنگ کرده  بزرگتر و از لشکر کرده کوچکتر  ،  تیپ معمولاً از  یک هنگ و چندین گردان تشکیل شده ، فرمانده آن سرتیپ : جنرال یک ستاره ( به پشتو برید جنرال  ) گفته می شود . 
 
 
6 ــ لشکر ( فرقه ) :
از یگان های بزرگ ارتش است که از 3 تیپ  تشکیل شده ، و معمولاً شامل  10000 سرباز می باشد ، فرمانده آن سر لشکر : جنرال دو ستاره (  به پشتو تورن جنرال  ) گفته می شود.
 
7 ــ سپاه ( قول اردو ) :
از یگان های بزرگ ارتش است که از چند لشکر  تشکیل شده ، فرمانده آن سپهبد : (جنرال سه ستاره  ( به پشتو دگر جنرال  ) گفته می شود .
 
8 ــ ارتش :
به تشکیلات و امکانات نظامی یک کشور گفته می‌شود. ارتش معمولاً به 3 گروه :
نیروی زمینی، هوایی و دریایی تقسیم بندی می‌شود. فرمانده آن ارتشبد  : جنرال چهارستاره  ( به پشتو استر جنرال  ) گفته می شود .
 
شاد و پیروز باشید
بصیر کامجو
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.