آرشیف

2014-12-21

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

یادی از شیخ اجل سعدی شیرازی

بخش فرهنگی بنیاد فرهنگی جهانداران غوری
 

یادی از شیخ اجل سعدی شیرازی

 

31حمل 1392

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی و مشرف الدین( ۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ – ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسنده‌ی بی بدیل زبان فارسی دری است. آوازه‌ی او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
دولت شاه سمر قندی در تذکره الشعرا ی که با تصحیح ادوارد براون تألیف نموده راجع به زندگی شیخ سعدی می نویسد: 
لقب وی شیخ مسلح الدین است و در فضل و کمال و حسن سیرت اوصاحب کمالان عالم متفق اند، بقول نویسنده کتاب حضرت شیخ یکصد و دوسال عمر داشت که ازجمله ؛سی سال را به تحصیل علوم، سی سال را بسیاحت که بقول معروف بتمام جهان سیاحت کرد سی سال دیگررا در طاعت و عبادت گذراند و گفته اند که دوازده سال از عمر شریفش را به سقاوی سپری و لقمه ی حلالی را از همان کار و زحمت شان حاصل و صرف و خرج عیال نمود.
حضرت شیخ درزمان اتابک سعد بن زنگی زندگی داشته و پدر شان نیز یکی از ملازمان اتابک بوده است، سعدی در ابتد تحصیلش را از مدرسه نظامیه بغداد آغازنموده وتحت نظر شیخ الشیوخ ابوالفرج ابن الجوزی به تحصیل پرداخت و شیخ یکی از مریدان بسیار با ارادت شیخ عبدالقادر گیلانی بود.
شیخ سعدی چهارده بار بزیارت خانه ی خدا مشرف گردید، در این سفر ها نه تنها به ادای مناسک حج پرداخت، بلکه کوشید خود را به فرهنگ تمام اقصای جهان اسلام آشنا سازد، در این باره خاطرات خود را به نظم آورده :
دراقصای عالم بگشتم بسی
بسر بردم ایام با هر کسی
تمتع بهر گوشهء یافتم
زهر خرمنی خوشه ء یافتم
از حضرت شیخ آثار زیبایی بجا مانده که مشهور ترین آثار شیخ عبارت اند از : 
• بوستان
• گلستان
• غزلیات
• مواعظ
بوستان
بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍. ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به ابوبکر بن سعد زنگی شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.
باب‌های آن از قرار زیر است:
عقل و تدبیر و رای
احسان
عشق و مستی و شور
تواضع
رضا
قناعت
عالم تربیت
شکر بر عافیت
توبه و راه صواب
مناجات و ختم کتاب
آنچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالاً سعدی آن‌را به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سروده‌است، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگسترده‌است آن‌سان که در شعر حماسی خود می‌سراید:
مرا در سپاهان یکی یار بود که جنگاور و شوخ و عیار بود
گلستان
گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است. این کتاب به گمانی تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است.
نمونه‌ای از نثر از گلستان سعدی:
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت٬هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برون می‌آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.
غزلیات
غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده‌است.
یکی از غزل های نغز وزیبایی حضرت شیخ :

ای ساربان آهسته رو کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشتم با دل‌ستانم می‌رود 
من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود 
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود 
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود 
او می‌رود دامن‌کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود 
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود 
با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود 
بازآی و بر چشمم نشین ای دل‌ستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود 
شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم
وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود 
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود 
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود 
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود 
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا
طاقت نمی‌ارم جفا کار از فغانم می‌رود

اول ثور1392 که برابر است با 21 اپریل 2013 این روز بنام روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی مسمی گردیده است، بنیاد فرهنگی جهانداران غوری از مقام شامخ علم، ادب و شهرت این عالم بزرگ جهان دانش استقبال شایسته نموده، آرزومندیم تا از تمام دانشمندان حوزه فرهنگ، ادب وجامعه شناسی همیشه قدردانی به عمل آید.