آرشیف

2014-12-21

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

پيمان نــــــــــامه

دانشجويان هوا دار بنياد فرهنگی جهانداران غوری

 
 
  به همت مردم وبياري پروردگاردادگر،
 غورراچون هزارۀ پيشين درخشان كنيم.   
 
بگذارهمه غوريهارا به اتحاد سراسري برسانيم تا غوررا از انزوابرهانيم
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
 فرزندان جوان وپاكنهاد غور!
غوريهاي داد خواه وصــبور!
غوري زادگان د لاور وغيور!
غوري تباران آگاه و پرغرور!  
 
درودخداوند برشما
 
واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا
 
بياري خداوند قفلهاي بسته ي دروازه هاي دل خويش را بازكنيم وهمدياران خويشرا با مهروآشنايي به باغ دوستي و باهمي فرا بخوانيم. اگرسالها ودهه هاي زندگي مردم ما با رنج اختلاف و بي همصدايي بسيار بدگذشت، زيان آن زندگي غوريها را برآشفت و روزگارمردم بينواي مارا تيره و پريشان ساخت.
بيائيد دست ها را بهم بدهيم، همديگررادرآغوش بكشيم وباسيعه صدر، قلب هاي خودرا آماج و آستان مهر و ياري بگردانيم! غوردراعماق چاه فراموشي است، برغوريها بي مهري وكم لطفي زيادشده است، مردمان غوري بي اهميت تلقي شده ودرانقلاب بهينه سازي وارتقاي قابليت شامل نبودند و نيستند.
سرگذشت تابناك وپرشكوه غوروغوريها، يك ادعا نيست، بلكه واقعيت سرزمين ما، منطقه وجهان اسلام است. غوريها نه تنها خراسان وهند، بلكه امت اسلامي وآيئن پُرجاذبه ي اسلام رادرفشداري كرده اند، هرچند كه نمادونشان فرهنگي وفرزانگي جهانداران وجهانگشايان اسباب فخروپايه مُباهات همه مردم اين كشور وكشورهاي ديگراست، ولي نقش ومقام آن جلال وحشمت وآن بزرگي وعظمتش از نظرهادورمانده ونام ونشان آن به فراموشي ميرود.
اگرديگران بي توجه هستند وبه انكشاف وترقي غوروغوريها نمي انديشند، بسياردرد انگيزوملال آورنيست واگردولت ونظام هاي گذشته وامروزافغانستان، بخشي ازپر افتخارترين مردم زحمتكش وصبوروجامعۀ مشترك ماراازتوجه بيرون گذاشته اند؛ بدان پايه رنج آورنيست؛ كه بي توجهي، بي اعتنايي وبي باوري غوريها درهمه زمينه نسبت به غور و امروز وفرداي آن است.
بي گمان ميتوان اعتراف نمودكه، درهيچ گوشۀ اين مملكت ودرسراسراين كشور، مردمي پريشانتر، نابسامانتر، ناهمجوش تر، بي اتفاق تروچند دسته تراز غوريها نميتوان يافت. شگفت آورترين مسالۀ اينستكه؛ اوضاع راميدانيم، خودومردم خويشرامي شناسيم، انگيزه ها وپيامد عملكرد خويش را واقف هستيم و مشكلات مردم را بروشني باخبريم، اما دست روي دست نهاده ايم ومرگ تاريخ واعتبارغورو غوريهاي نامداررا، باخيره نگري تماشا مي كنيم.
شور بختانه غفلت ما بجايي رسيده است و كمباوري ما چندان روبه فزوني است كه وحشتناك است، ما بي آنكه غور راشهرپرشور و پرنشاط بسازيم ومردم دربند كوه ودره مانده ي خويش را به شهرها ومردم ديگروصل كنيم، باناتواني وناخوش انديشي بروي يكديگرمي زنيم ووقارتاريخي خويش را مسخره مي كنيم.
تابدينسان باشيم كه هستيم؛ وباناتواني رنج روزگاربكشيم، هيچ مشكلي حل نميشود وهيچ دردي مداوانمي گردد. تاماازهم درگريزباشيم وباهم درستيز، تاما به اتحادواتفاق  وبه همدلي وباهمي نرسيم، تاما سرنوشت خودرا خود بدست نگيريم وناتواني ناشي از
غفلت رابه توان بدل نكنيم، سرنوشت وسرگذشت ما ازمانيست وديگران براي ما تعين تكليف خواهدنمود.
شادبختانه ميگوئيم؛ ما به نيروي همت مردم وبه ياري پروردگار، منزلت خويش را رهين فرزندان پاكنهاد وجان نثارغور و غوريها ميدانيم؛ كه هستيم! غور را زادگاه وپايگاه دلاورمردمان آن ولا بدانيم كه هست! و پيشرفت وترقي را نيازدرجه يك غوريها بخوانيم كه هست.
 آيا سزاي نام آوري وبزرگي غوريهاهمين درماندگي ومحروميت، انزواوذلت است؛ يا آفرينش دوستي ومهر،استغناوقدرت واتحادووحدت؟ آياسزاوار نيست كه غورشهر پرآوازه  يي بشودوماصاحب دانشگاه ها، مدارس عالي ديني، كارگاه ها، مكاتب پيشرفته وتخصصي، تجارت وسياست، مُديريت وترقي وشهرت شويم؟
غورومردم آن هرچندكه ازسوي نظامهاي طايفه سالار شديدا دست كم گرفته شده اند، اما سزاوارناسزا نيستند، وازين جهت اين پيمان نامه راباترتريبات ذيل بعنوان منشوركلي اتفاق وپايان نامه نفاق غوريها مي خوانيم:
1 – مردم غوربايد بعنوان دست آورد مبارزات پيگير خويش، به حق طبيعي وحقوق اجتماعي خويش دست پيداكنند، غوربايد ازانزواي سياسي وازگمنامي بدرآيد ومردم به بركت اتحاد واتفاق خويش صاحب سرنوشت، كسب وكار، شغل واعتبار، وشهروديارخويش شوند.
2 – جوانان پاكباز وپرشورغور، دست وآستين بالا بزنند وبافعاليت شبانه روزي، مالك دلهاي مردم وصاحب نام ونشان غوري تبارواهل افتخارشوند. نام ونشان واعتبار جزبه آگاهي وآزادگي حاصل نميشود. پس مبارزه براي آگاهي وآگاهي براي آزادي وآزادي براي سرفرازي مردم غوردراوليت كارجوانان باشد.
3 – استادان، معلمان، دكتران،‌ مهندسان، روحانيان، دانشمندان، دانشجويان، دانش آموزان، روشنفكران وكافه ي درس آموختگان غوري اعم اززنان ومردان،‌ بايدسخن ازباهمي وهمدلي بگويند ونفاق وناخورسندي راازدرون خانه وبام ودرخويش دوركنند.
بايد سخن راجزبه نيگوئي درحق هيچ كس بدوناروا نكنند.
4 – فعالان سياسي، مسئولان احزاب وسازمانها، گردانندگان انجمن ها ومراكز فرهنگي، مؤسسان بنيادها ونهادهاي اجتماعي وپيروان انديشه هاي گوناگون،‌ دست بدست هم بدهند وبنام فرزندان غوريهاي بانام ونشان، ريشۀ دشمني، كينه توزي وعقده ورزي راازسرزمين جان هرفرد وجمع غوروازگزمين فكروانديشه خويش دوركنند. لابدكارآنها بذرتخم دوستي واحترام وهمدلي وهمگامي درميان مردم غورباستان است.
5 – براي تحقق اين آرزوها وتطبيق منشورحاضربايد شوراي اتحاد غو رويا" خانه وحدت غوريها " تشكيل گردد وآئين نامه آن با تعريف وظايف ومكلفيت اعضا ومسؤلان ترتيب ودردسترس همه جوانان وفعالان قرار داده شود.
6 – شوراي اتحادغور ميتواند اين پيمان نامه را با اخذ تعهدوامضاي بزرگان وفعالان غوري، در دستور اجرا قرار دهد و بدين گونه اتحاد جامعۀ غور و اتفاق همه غوريها تأمين گردد.
7 – افراد مستقل، مسئولان انجمن ها ومراكزفرهنگي، گردانندگان نهادهاي اجتماعي وبنيادها، احزاب وسازمانهاي سياسي، شخصيتهاي مهم فرهنگي وهنري، روحانيان نامدار
وجوانان بيدار، مسئولان نهادهاي دولتي وخصوصي وآگاهان غوري درداخل وخارج كشورتابع اين منشورهستند.
8 – مخالفت وتخريب اين پيمان، تحت هربهانه وانگيزه اي كه صورت بگيرد، خيانت آشكاروصف شكني وخدمت به دشمنان غوريهاست. به جزاثبات خيانت بمدداسناد، هيچگونه اتهام وتوطئه ودسيسئه وبهتان در برابر همديگر  روا نمي باشد.
9 – تمام غوريهاوغوري تبارها بايد فرهنگ صميمانه وبرادرانه را با اصطلاحات    " درود برغورستان " " درود براهل پيمان "و" درود برغوريهاي باايمان "و…. بسط دهند.
 
و من الله توفيق
دانشجويان هوا دار بنياد