آرشیف

2015-6-29

میراجان راسخ

وضعیت آموزش و پرورش در غور نگران کننده است!

آموزش و پرورش یک اصل عمده در یک کشور میباشد که باید ر اهای اساسی را جستجو کرد متأسفانه اگر وضعیت آموزش و پروش را از نظر کمیت و کفیت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم گراف کفیت سیر نزولی را طی مینماید  در هر فرایند کفیت بیشتر مطمح نظر است نسبت به کمیت، اگر ما ازدیاد شاگرد را در عرصه آموزش و پرورش دست آورد شماریم وگراف کفیت سیر نزولی خود را  به پیماید در واقیعت امر در حق آموزش و پرورش جفا کرده و اولاد وطن را از کسب کار محروم ساخته ایم و در عوض بار دوش جامعه تربیه کردیم که نتایج کانکوری سال( 1391 ) شواهد این امر است که از 1864 نفر شاگرد 600 نفر به کانکور راه یافتند.
اگر ما نظری کلی  به وضعیت  معارف  غور بیندازیم و مورد ارزیابی قرار دهیم یک فرایند غیر معیاری و علمی حاکم است؛ مثلا: در دهات و ولسوالی ها مکاتبی هستند که از طرف دولت به طور اساسی اعمار شده  است نه شاگرد و نه معلم یک روز به داخل آن درس خوانده اند،‌ یا شاگرد یک روز هم به مکتب نمیرود ویا هم به کشور ایران است، سند صنف دوازدهم را میگیردکه مردم دهات در این مورد  بهترین شواهد هستند؟!!! ویا همچنان در مکاتب تحت شهر معلم صنف پنجم، شاگرد صنف ششم را درس میدهد و شاگرد تا صنف ششم به خواندن و نوشتن بلدیت ندارد که تهداب و زیربنای شاگرد را در حقیقت صنف ششم تشکیل میدهد که در این دوره شاگرد باید از نگاهی روانی، اخلاقی، خواندن و نوشتن تکمیل شود و توجه خاص صورت گیرد، در غیر آن « تا ثریا میرود دیوار کج » که امروز حتی شاگرد صنف دوازدهم هم در خواندن و نوشتن مشکل دارد ؛ اما سوال اساسی این است که مسوول این همه ظلم و جفا در حق اولاد وطن کیها هستند؟
به عقیده بنده رهبری ده سال گذشته و کنونی معارف مسوول این همه ظلم و جفا در حق اولاد وطن اند و هیچ راهکاری در پیشرفت  و بهبود وضعیت معارف ندارند و به سالها از وضعیت مکاتب دهات و ولسوالی ها خبری نیست و مطمئنا بخش نظارت معارف توانایی ارزیابی و سنجش وضعیت آموزش پرورش را ندارد چرا که تا حال مدیر صاحب نظارت مفهوم نظارت را  به صورت درست نمی داند اگر قابل باور نیست  از خودش سوال شود.
اما چیزیکه قابل نگران است تبدیل شدن معارف که مکان آموزش و پرورش و کانون انسان سازی میباشدبه مافیایی بزرگ حزب گرایی و سمت گرایی است. در همچو کانونها باید افراد شایسته و کادری استخدام شود نه افراد بی سواد و ویرانگر ، همه مردم آگاه هستند که امتحانات معلمین ولسوالی ها و دهات از طرف ریاست مستقل معارف گرفته شد در این امتحانات نسبت به همین روابط غیر مشرو ع معلم صنف چهاردهم ناکام و صنف دوازدهم یا قرار دادی کامیاب میشود و دلیل مسوولین ریاست مستقل معارف این است که صنف چهاردهم و لیسانسه بی سواد هستند . آیا قابل باور است؟! نه هرگز، چون ارزش زر را، زرگر میداند نه هر بی سوادی که  اعضای خود معارف اشخاص هستند که سند صنف دوازدهم را ندارند و حرف های غیر منطقی را میگویند، من کلمه‌ ( مستقل ) را به خاطر علاوه نموده ام که در استخدام اکثری از مامورین معارف حتی در  بستهای ( 5 ) کمیته استخدام ولایتی را در جریان نمی گذارند و صلاحیت نمی دهند. به هر صورت همه میدانیم که این درد را هیچ کس دوا نمی کند؛ چون آب از بالا گِلاب است.