آرشیف

2014-12-20

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري

 
 

پنجشنبه 5حوت 1379 حوالي ساعت نه صبح بود ، در گردوبر رستورانت شاهي كه يكي از جوانان غور اين رستورانت را مديريت مينمايد، تراكم عظيمي از مردم به نظر ميخورد ، در داخل تالار عده اي به جابجا نمودن چوكي ها و تعبيه ميز ها مصروف بودند شناخته ها و ناشناخته ها باهم مصاحفه نموده و از گذشته هاي دور و نزديك خاطرات شا نرا ردو بدل مي نمودند ، تنظيمات منظمي گرد و نواحي تالار مشغول خدمت گذاري بوده همه مردم را به داخل تالار راهنمايي مي نمودند و در داخل تالار از طرف عده اي ديگري از همكاران راهنمايي شده و به چوكي هاي مربوط اشاره نشستن مي دادند ، اين پروسه تا دقايقي چند كه به ساعت ده مانده بود ادامه يافت سر ساعت ده شخصي با عينك سفيد در پشت ميز خطابه كه در گوشه اي از تالار قرار داشت و مقابل ديد همگان قرار گرفته بود ايستاد و با صداي طنين اندازي كه  داشت شعري را به خوانش گرفت .
همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
 
بــــنام خـــــداونــــد گردان ســــپــــــهر                 فـــروزنــــده ماه و ناهــــید و مهر
  بـــه ارض مقـدس به بیت الـــحـــرام                  به مــهد محمد (ص) علیه السلام
بــه غــــــــوربـــــند و حصـــار بــــلنــد                 که از چـــــرخ گردان نه بیند گزنــد
 
اين شعر سر آغازي بود بر اعلام پروگرام و همايش بي بديل غوري ها و غوري تباران ؛ بلي آقاي نثار احمد حبيبي غوري كه صداي جاذب و رسايي داشت ، قسمتي از سروده خودش را به شرح ذيل قرائت و اجنداي همايش را اعلام داشت :
 
راز دل زمانه كجا ؟ كي نهفتنيست               بر چرخ آنچه ميگذرد ، باز گفتنيست
تاريخ همچو پنجه نقاش چيره دست              تصوير صادقانه از ما كشيدنيست
گر بد بوديم ،بد كشيد گركه نيك نيك              از چهره ها نقاب تظاهر زدودنيست
 
بي ترس و بي حراس زجا و مقام ما            هر آنچه بوده ايم ، همان و انمودنيست
در پشاپيش رخنه اي مي گشايد و تني چند را به هيئات رئيسه همايش فرا ميخواند ، آنها شايسته بر گزيده شده بودند ، سران اقوام غور دانشمندان عرصه تاريخ و فرهنگ ، آدم هاي كه طرف احترام همگان بودند، از همين نقطه نمودار بود كه ايجاد چنين نهادي مي تواند آينده تاريخ را به رنگي ديگري رقم بزند.
اجنداي همايش را اقاي حبيبي به خوانش ميگيرد ، جالب است اينكه اتكا بر جوانان و نيروي جوان ؛ در اجندا نويديست برافق هاي فرداي كشور و اعتماديست كه سالخوردگان به آينده سازان شان مبذول ميدارند و اساسگذاري بنياد جهانداران غوري خود تحركيست براي نسل جوان در اين برهه اي از تاريخ .
مطابق اجندا همايش را زمزمه آيات ملكوتي قرآن پاك به صداي يكي از مولوي هاي جوان غور زينت بخشيد و آنگاه شخصيت به ظاهر لاغر اندام ولي كاملأ با انرژي و پر تحرك انجينير عبدالرحمن غوري بيانيه اساسي همايش را قرائت و از كار كرد هاي بنياد فرهنگي جهانداران غوري در كابل و پيش فرض هاي آن در حوزه جنوب غرب كشور ( هرات باستان) نكات بارزي را بيان داشت اين بيانيه مورد استقبال حاضرين قرار گرفت ، همه شركت كننده ها را احساسات ملي ووطندوستي فرا گرفته بود و از زحمات بي بديل اساسگذاران اين بنياد تمجيد كردند، واقعأ سر زميني كه مدت ها به باد فراموشي سپرده شده باشد و در چنين حال و هوايي نامي از جهانداران و كار هاي نيك آنها گرفته شود مايه مباحات است.
 
 همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
 
همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
 
محترم داكتر عبدالحكيم ملكزي نماينده اقوام ملكي و يكي از غوري تباران و شخصيت بانفوذ در هرات پيام شاد باش و تهنيت افزايش را در همايش تقديم داشته و بنياد جديد التأسيس را به حمايت مي گيرد و از افتتاح اولين دفترش در هرات استقبال مي نمايد.
قاضي مورخ ، شاعر و اديب ولايت غور آقاي مستمند با چهره شاداب و جذاب وارد معركه مي شود مقاله علمي و سروده ميهني خود را به خوانش ميگيرد ، نه تنها اين آواي مستمنديست بلكه تحركيست بر اي جوانان و نسل امروزي كه تاريخ را يك بار ورق بزنند و فرداي شان رقم .
 
 همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
آقاي محمد انور متين نماينده مقام ولايت هرات ضمن بررسي همه جانبه از ايجاد چنين نهاد ها و مؤسساتي تقاضا مي نمايد در شرايط كنوني همه به خاطر ترقي و پيشرفت فرهنگ غني كشور دست به هم داده در قدم نخست فرهنگ خويشرا احيا و آنگاه به سوي انكشاف جامعه گام هاي مؤثري برداريم ، او از اساسگذاري بنياد جهانداران غوري استقبال و به نمايندگي از مقام ولايت هرات حمايت خود را در تمام عرصه هاي كاري اين نهاد ابراز مي دارد.
همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
آقاي بهره رياست محترم اطلاعات و فرهنگ براي ارائه صحبت فرا خوانده مي شود ، بهره شخصيت جوان ، با احساس وداراي دانش فراوان در عقب ميز خطابه قرا رگرفته و بعد از احترام به حاضرين مروري بر تاريخ پر افتخار غور و رادمردي و سلحشوري امپراطوران آن مي نمايد و از عضمت غوري ها در نشر و پخش دين اسلام و گسترش فرهنگ اسلامي و افغاني ايشان مي شمارد و وعده مي سپارد كه مطابق پلان سال 1390 خود جايي را به دسترس بنياد جهانداران غوري قرار داده تا ساختماني را به سبك معماري غوري ها بنا نموده و ازآن به مثابه مركز فرهنگي غوري ها استفاده نمايند .
 همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
از همكاري و همدلي آقاي بهره آقايون حبيبي و انجينير عبدالرحمن غوري صميمانه سپاسگذاري و تقدير مي نمايند . درست است كه غور و هرات بدنه اي يك جسم را تشكيل داده اند فرق بين مردم ، فرهنگ و زبان آنها نيست ولي فرقي كه تاريخ در بين اين سر زمين نهاده همانا چشم نا بيناي سردمداران زمان بوده كه اين مردم را از هم دور ساخته است ، اما امروز وقتيكه به هر گوشه از هرات مي بينيم اثر نفيسي از غوري ها پا برجاست كه بيانگر زندگي مشترك اين مردم بوده و هيچ نيروي نمي تواند آنها راازهم جدا سازد.(آقاي بهره)
محترم دوكتور عبدالظاهر نماينده شوراي ولايتي هرات رشته سخن را گرفته و شاد باشهاي آن شورا را به بنياد فرهنگي غوري ها تقديم و همراهي خود را در تمام ساحات كاري اين بنياد اعلام ميدارد.
آقاي سيد محمد رفيق نادم رئيس بنياد جهانداران غوري درحوزه جنوب غرب ضمن بر شمردن حماسه هاي ابر مردان غور در سرزمين هاي فارس تا هند ، كار كرد هاي اين بنياد را در مدت كوتاهي كه به صورت مقدماتي اجرا شده بود تبارز ميدهد و حاضرين از كار كرد هاي بنياد در زمان اندك تمجيد مي نمايند .
آقاي استاد نعمت الله سروري استاد پوهنتون هرات و رئيس اسبق اطلاعات و فرهنگ ضمن بيانيه علمي پيشنهاداتي سالم و سازنده اي را از نام بنياد به دولت و دولت مردان ارائه نمود كه طرف استقبال حاضرين قرار گرفت و هيئات رئيسه مصمم شد تا پيشنهادات استاد سروري در قطعنامه گنجانيده شود.
آقاي قاري علي احمد غور دروازي رئيس حزب الله افغانستان بيانيه پر شوري را بعد از حمد ثنا به درگاه ايزد توانا (ج) ايراد نموده و از اين بنياد به قدر ياد و همياري و همراهي اش را صميمانه اعلام ميدارد.
 همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوريهمايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري
اشعار و بياناتي را جوانان غور در محضر حاضرين بخوانش ميگيرند كه از جذابيت خاصي بر خورداربوده و از طرف حاضرين صميمانه تشويق مي شوند .
سرود هاي ميهني از طرف عده از نو باوگان و نوجوانان غوري پيكش حاضرين گرديده كه به استقبال گرم حاضرين مواجه ميگردد ، همه بر جرئت و شهامت اين دختركان پاك طينت آفرين مي گويند .
سروده زيباي را شاعر جوان و اديب آقاي دهزاد غوري به خوانش گرفته و كتاب جديد ي به بصورت نظم در آورده به نمايش مي گذارد ، در واقعيت غوري همانطوريكه در راستاي تاريخ در اوج ترقي بوده اند ، كنون هم از درايت ، شهامت ، علم و ادب يد طولايي دارند ، آفرين بر اين نسل از ياد رفته كه هر چند ستم زمان بر آنها تاخت ، اما ايشان سر تسليم فرو نياورده و به زمانه حقارتمندانه تعظيم نكردند ،مانند سرو رسا به مبارزه خويش ادامه داده فرهنگ ، ادب و شهامت خود را چون شهاب الدين ها و علاوالدين ها ادامه دادند.
خانمي از غوري ها نيز سروده اي را به خوانش گرفت كه بحق نمايندگي از همان سلطان راضيه ميكرد ، بلي شير را نر و ماده اي نيست  : شيرهمان شير بود ، گرچه به زنجير بود*** نبرد بند و قلاده ، شرف شير جيان
بعد از سخنراني هاي اساتيد پوهنتون هرات ، جوانان ، نو جوانان ، استاد با سابقه و بديهه سراي غور ، محمد رسول فايق به جايگاه خواسته شد و از وي التماس گرديد كه به صورت كوتاه شعري را بخوانش بگيرد ، ايشان قصيدي حماسي را كه خلاصه نموده بودند بخوانش گرفته كه در هر مصرعش با شور و هلهله زايدالوصفي استقبال ميگرديد واز استاد تقاضا به عمل مي آمد كه ادامه دهند زيرا همان لحظه شتارت و صلابت غوري ها را در نبر با بيگانگان مجسم مي ساخت، استاد فايق مثنوي حماسي خود را الي 200 بيت رسانيده كه كمتر فرد آن با ديگري شباهت داشت .
در فرجام قطعنامه همايش از طرف آقاي حبيبي قرائت شد كه مورد تأئيد همگان قرار گرفت ، محفل بعد از صرف طعام چاشت كه به مساعدت اقاي حبيبي و همراهان ايشان راه اندازي شده بود وقطع نوار دفتر حوزه غرب بنياد جهانداران غوري خاتمه يافت .
بلي !
بنياد جهانداران غوري در سطح حوزه غرب كشور گشوده شد اما ، اين قدم اول است در راه زنده نگهداري تاريخ كهن و با افتخار غور و امپراطوري غوري ها كه اين نيك مردان تنها نرزميدند ، غنايم حاصل نكردند ،بل افتخار آفريدند ، دين مبين اسلام را تا چين وما چين گسترش داده در هر ده و شهري مدرسه ساختند ، علوم و فنون روز را پياده نموده ، صنعت و تخنيك آنروزه را به مدارج عالي آن ارتقأ بخشيدند و ياد گار هاي عظيمي از خود بجا گذاشتند .
اما سير تاريخ يا ابر قدرت هائيكه بعد از آنها به اريكه قدرت قرار گرفتند ، نه تنها افتخارات آنها را ناديده گرفته ، بلكه عليه غوري ها و غوري تبار ها تازيدند ، ايشانرا عقب گذاشته و حتي آن ولايت نامدار را به يك دهكده عقب مانده مبدل ساختند ، ولايتي كه فاقد راه مواصلاتي بوده و ازداشتن سرك اسفالت محروم است ، ولايتي كه بيشتر از چهل هزار طفل و نو جوان آن در فضاي آزاد زير آفتاب سوزان و يا هواي سرد بهار و خزان در خاكباد درس ميخوانند ، ولايتي كه قدرتمندان از منظوري يك دانشكده در آن ولا ابا ميورزند و نمي گذارند جوانان آن در محيط خود به پيشبرد تحصيل دست يازند و بالاخره ولايتي كه به قول يكي از وكلاي دوران سابق ولسي جرگه غور : زميزان تا به جوزا زير برفيم *** بهار و تير ماهي نيست مارا
به همين منوال نه ما را بدون راه مواصلاتي و در سخت ترين شرايط بسر مي برد ، اطفال و كهن سالان آن در همين مدت به امراض گوناگون تنفسي جان مي سپارند ، هنوز بياد دولت مردان كشور نيست و ازآن ياد آوري نمي كنند .
هان ! حالا روزنه در عرض اين دموكراسي نيم بند جامعه گشوده شده تا شما جوانان غوري و غوري تباران در اطرف اين بنياد فرهنگي حلقه فشرده تشكيل داده و آنرا بمدارج عالي بر سانيد ، ما نمي خواهم به عقب بر گرديدم و تاريخ قديم را تكرار نمائيم ، اما روند انكشاف حالتي دارد كه گاهي به عقب هم بايد نگاه ژرزفي داشت و از آن آموخت و بر آيند ه مصمم شد.
تأسيس اين بنياد كه به ابتكار شخصيت هاي واقعأ دلسوز چون انجينير عبد الرحمن غوري ، نثاراحمد حبيبي غوري و ساير فعالين ارجمند بنا نهاده شده در حقيقت به همگي مي آموزاند تا با در نظر داشت حقايق تاريخي ، بدون تعصب و جبهه گيري منفي قدم هاي استواري را در جهت تحق بخشي اقتصاد متوازن ، تعميم فرهنگ عالي افغاني و رد پاليسي هاي نابرابر و مغرضانه تلاش هاي پيگير و دامنه داري را انجام داده و به سوي افق هاي تابناك عزت و جلال حركت نمائيم.
  همايش بنياد فرهنگي جهانداران غوري