آرشیف

2014-12-12

عبدالحمید شریفی

معرفی نامه استاد عبدالحمید شریفی

استاد عبدالحمید (شریفی) فرزند محمد شریف (بیدار) درسال 1336 درمرکز ولایت نیمروز در قریه قلعه محمد بدنیا آمد خانواده وی یک خانواده فرهنگی وادب دوست بوده وپدر مرحومش توجه خاص  به ادبیات وشعر  وشاعری داشتند که اشعار حافظ , سعدی , ومولانا را حفظ داشت وبه حضرت بیدل ارادت خاص داشتند ودیوان بیدیل همیشه مونس اوقات تنهای شان بوده واکثرآ ادیبان وشعردوستان اگر در اشعار بیدل مشکلی میداشتند  با ایشان درمیان میگذاشتند .
استاد عبدالحمید (شریفی) دوره تحصیلات ثانوی خویش را در مکتب لیسه فرخی ولایت نیمروز سپری نموده وبعدآ از امتحان کانکور دررشته زبان وادبیات  تربیه معلم  ولایت هرات قبول شدند ودر سال 1356 ازرشته  زبان وادبیات فارغ گردید وبه حیث معلم در ولایت نیمروز مقرر شدند بعد از اشغال  کشور توسط روس ها به کشور ایران مهاجرت نموده وهمکاری نزدیک با مبارزان را ه آزادی وطن داشتند.
دردوران هجرت عضوانجمن شاعران ونویسنده گان افغانستان بودند وهمکاری نزدیک با نویسندگان , شاعران  وروشنفکران مهاجر داشته ودرمجالس ومحافل  شان شرکت مینمودند  وبعد از شکست روسها از وطن ما استاد دوباره به وطن عودت نمودند وبه وظیفه مقدس معلمی اشتغال داشتند  ودرزمان روی کار آمدن طالبان بنا به شرایط دشوار واحتناق موجود زژیم تاریک  اندیشان مجبور به ترک خانه وکاشانه خود شدند ودوباره به کشور ایران مهاجر ت  نمودند .
بعد از شکست رژیم طالبان  دوباره به وطن بازگشت و به فعالیت های فرهنگی خویش ادامه داد نماینده وهمکاری افتخاری جامعه مدنی درولایت نیمروز  بود وهمیش با این ارگان همکاری داشت و به اثر سعی وتلاش وی همکاران فرهنگ  دوست او انجمن فرهنگی   ( آوای زرنج  ) در ولایت  افتتاح گردید وبه پخش ماهنامه صدای نیمروز  و جریده جوانان مبادرت ورزید که به کوتاترین وقت مورد توجه  ادیبان وفرهنگیها وروشنفکران واقع گردید.
اشعار استاد ( شریفی ) توسط نشریه های یاد شده چاپ وبه دست نشر سپرده شد  وبه اختیار مردم قرار میگرفت  .
استاد عبدالحمید ( شریفی ) برعلاوه اشعارش ترانه ها وتصنیف های ملی و مهیهنی  زیادی  نیز سروده که همیش توسط شاگردان مکاتب  خوانده شده واز طریق رادیو وتلویزون  ولایت نیمروز  به نشر رسیده وبعضی از ترانه های میهنی شان از طریق هنرمندان  محلی نیز با موسیقی اجرا گردیده اند.
دیوان اشعار استاد ( شریفی )  جمع آوری گردید ه اما متاسفانه به علت مشکلات  اقتصادی  تا کنون  به چاپ نرسیده است  که امیدوارم در آینده نزدیک این مشکل رفع گردیده ومجموعه اشعار استاد به دست رسی هموطنان عزیز قرار گیرد.
 
و این است نمونه یک از اشعار استاد شریفی که بخاطر وحدت و همبستگی مردم این سرزمین سروده است و گاه گاه لب بشکایت از دشمنان گشوده وحقایق را با احساسات لطیف خویش بازگو مینماید.
 
 

مثنوی برادری

 

بیا که مرهمی بر زخم این وطن باشیم

 
 
بیا که بار دیگر سو ی ماست چشم جهان
ودوستان به ا مید اند ودشمنان نگران
بیا که نوبت خلق هزار حماسه است
ودر قبیله ما بیشمار حماسه است
بیا که یک دل  ویک رنگ و یک نظرگریدم
بیا که قوت قلبی به یکدیگر گردیم
بیا که وحدت خود امتحان کنیم یک بار
زجهل خود نزنیم سر به هردرودیوار
بیا که دیده گشایم بعد ازین دیگر
ودیوفتنه فروریزیم از سر وپیکر
بیا که درک کنیم همدیگر برادروار
بیا که نخل بکاریم بجای چوبه دار
بفکر خانه ویران خویشتن باشیم
بیا که مرهمی بر زخم این وطن باشیم
سرشک غم بزدایم زمادر میهن
پراز ترانه کنیم بار دیگر این گلشن
که باغ غرق شگوفایی دوباره شود
واسمان وطن باز پرستاره شود
کبوتران مهاجر به خانه برگردند
به آشیانه ویران خود سپر گردند
دیگر برادرمن آیه های یاس مخوان
که روشن است به فردا چراغ خانه مان
مرا به سفره بی نان خویش مهمان کن
به جام آب پزیرایی ا ز دل وجان کن
به نان که میدهد همسایه زهر پنهان است
وسال هاست که آثا ر آن نمایان است
وآتشی که زبهر تنور جنگ اید
بجان دوست کز همسایگان بچنگ آید
به ا تشی که زبیگانه گان بدست آید
تنور مان نشود گرم ولی شکست اید
چراغ خانه ما ظالمان بشکستند
هزارروزنه صلح بروی ما بستند
به پای خویش به ایستیم نه پای بیگانه
به خویش تکیه کنیم نه عصای بیگانه
هزارتوطئه پنهان در آستین دارند
ودشمنان قسم خورده صد کمین دارند
سپاه شب زدگان دشمنان نور شدند
مسیر قافله را مانع عبور شدند
هزار توطئه این جا به نطفه خنثی شد
سپاه خصم دراین ورطه بی سروپاشد
بساط ظلمت شب جاویدانه برچیدیم
زهای وهوی شب اندیشه گان نترسیدیم
به صحنه های نبرد فاتحان هر جنگیم
در عرصه های سیاست همیشه می لنگیم
پیام خون شهیدان رسالت من وتوست
وحفظ ارث نیاکان اصالت من وتوست
فسون حیله شب باوران دگر نشویم
به خون پاک شهیدان غلام زر نشویم
بدور شمع وطن جاویدانه میگردیم
(شریفی ) مظهر پروانه های بادردایم