آرشیف

2014-12-21

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

جامی صوفی و شاعر در اقصای علم دانش

بخش فرهنگی دفتر مرکزی بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

جامی صوفی و شاعر در اقصای علم دانش

 

جامی کیست ؟ تاریخ نویسان، ادب دوستان و پالیده گران انسانهای اندیشمند زندگی نامه ی مولانا عبدالرحمن جامی را چنین به آغاذ گرفته اند :
نور الدين‌ عبدالرحمن‌ بن‌ نظام‌ الدين‌ احمد بن‌ محمد جامي‌ ملقب‌ به‌ ابو البركات‌ ومتخلص‌ به‌ جامي‌ از مشهورترين‌ شعراي‌ ادب پارسی دری‌ قرن‌ نهم‌ هجري‌ قمري‌ است‌. وي‌ در سال‌817 ه. ق‌ در خرجرد جام‌ به‌ دنيا آمد و در نوجواني‌ در هرات‌ و سمرقند به‌ فراگيري‌ علوم‌ مختلف‌ پرداخت‌. جامي‌ در جواني‌ سرودن‌ شعر را آغاز كرد و به‌ مناسبت‌ مولد خويش‌ و ارادت‌ به‌ شيخ‌ الاسلام‌ احمد جام‌، تخلص‌ جامي‌ را اختيار نمود. جامي‌ علاوه‌ بر شعر و شاعري‌ در منطق‌، فلسفه‌، حكمت‌ اشراق‌، رياضي‌، طبيعيات‌ و صرف‌ و نحو نيز آگاهي‌ داشت‌ و چندي‌ در طريق‌ تصوف‌ به‌ سير و سلوك‌ پرداخت‌. 
وي‌ سپس‌ در هرات‌ به‌ خدمت‌ سعد الدين‌ كاشغري‌ از مشايخ‌ بزرگ‌ تصوف‌ و خواجه‌ ناصرالدين‌ عبدالله احرار درآمد و براثر مطالعه‌ و تحقيق‌ در عرفان‌ و تصوف‌ از بزرگان‌ متصوفه‌ آن زمان‌ گشت‌. عبدالرحمن‌ جامي‌ بخشي‌ از زمان‌ شاهرخ و قسمت‌ اعظم‌ سلطنت‌ سلطان‌ حسين‌ بايقرا را درك‌ كرد وبا امير علي شير نوائي معاصر بود. 
وي‌ پس‌ از اقامت‌ در هرات‌ جز چندسفر كوتاه‌ به‌ مكه‌ ،بغداد، دمشق‌ و تبريز تمام‌ عمر در همين‌ شهر سكونت‌ گزيد و به‌ سير وسلوك‌ پرداخت‌. جامي‌ در طول‌ زندگي‌ خود مورد احترام‌ سلاطين‌ و بزرگان‌ معاصر خود بود و سلطان‌ حسين‌ بايقرا كه‌ پادشاهي‌ اهل‌ ذوق‌ ادبي‌ بود و وزير دانشمند ش‌ امير علي شير نوائي‌ او راگرامي‌ مي‌داشتند ، بطوريكه‌ امير علي شير پس‌ از مرگ‌ جامي‌ كتاب‌ (خمسه‌ المتحيرين) را به‌ياد گار او برشته‌ تحرير درآورد.
سلطان‌ محمد فاتح‌ پادشاه‌ عثماني‌ نيز به‌ اين‌ شاعر احترام‌ مي ‌گذاشت‌ و حتي‌ از او دعوت‌ كرد به‌ قسطنطنيه‌ سفر كند كه‌ جامي‌ اين‌ دعوت‌ را نپذيرفت‌. عبدالرحمن‌ جامي‌ در فنون‌ مختلف‌ و علوم‌ ديني‌ و تاريخ‌ و ادب‌ از اساتيد زمان‌ خود بود و در شعر به‌ سعدي و حافظ توجه‌ داشت‌ و از سبك‌ ‌نظامي پيروي‌ مي‌ كرد. آثار ادبي‌ جاي‌ اين‌ شاعر را در رديف‌ انوري‌، سعدي‌ ،حافظ، خيام‌، فردوسي‌ و مولانا قرار داده‌ است‌ و وي‌ را مي ‌توان‌ از آخرين‌ شعراي‌ صوفي‌ ادب دری‌ دانست‌ كه‌ به‌ سبك‌ كلاسيك‌ شعرمي ‌سرود است‌.
اين‌ عارف‌ بزرگ‌ در سال‌ 898 ه.ق‌ در هرات‌ در گذشت‌ و طي‌ تشييع‌ جنازه‌ اي‌ باشكوه‌ كه‌ سلطان‌ حسين‌ بايقرا شخصا در آن‌ شركت‌ كرد به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. 
تصوف جامی. گرایش جامی به تصوف از سالهای تحصیلش در سمرقند آغاز شد. در این دوره او با تعلیمات نقشبندیه آشنا گردید و پس از بازگشت به هرات ، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید. زمانی که جامی به او دست ارادت داد، نه شهرت سیاسی و اجتماعی داشت نه در حوزة معارف صوفیه فردی توانمند و مسلط شمرده می شد جامی خصوصاً در زمان ابوالقاسم بابر طریقه سلوک را در پیش گرفت.
پس از مرگ کاشغری ، در زمان ابوسعید بهادر، جامی با خواجه عبیداللّهِ احرار * آشنایی و قرابت یافت. به نوشتة شاگرد و مریدش ، رضی الدین عبدالغفور لاری ، جامی در حدود 68 سالگی (یعنی در 885) به رأی شیخ قدرتمندش ، خواجه عبیداللّه احرار، مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد. وی مدتی طولانی مرید خواجه احرار بود. مباحثات جامی بیشتر در بارة عقاید نقشبندیه ، طرز سیر و سلوک و نیز افکار محیی الدین ابن عربی * بوده است و از نظر فکری ، بیش از همه تحت تأثیر شخصیت و نگاه خواجه احرار بوده ، به طوری که بیشتر آثار جامی حاکی از پیوند عمیق او با عبیداللّه احرار است (
مجموعه آثار جامی نشان می دهد که او روش سلوک در طریقت نقشبندیه را پیوسته تأیید و تبلیغ می کرده و رساله ای هم در بارة سلسله انتساب نقشبندیه نوشته است .
جامی ، به عنوان یکی از بزرگ ترین شارحان تصوف ، آثار بسیاری در زمینة معرفی و شرح موضوعات تصوف از خود به جا گذاشته است . ظاهراً او در ابتدای امر، سخنان صوفیان را درست درنمی یافت و به همین سبب نذر کرد که اگر اقوال و احوال آنان را درست در یابد و این باب بر او مفتوح گردد، به شرح و بیان مقاصد آنان بپردازد به طوری که مردم هم به سهولت آنها را بفهمند. مولانا جامی در مقدمه نفحات الانس و شرحهای متعددی که او بر آثار اهل تصوف نوشته است ، برخاسته از همین دید باشد. او از باب قدرتی که در شرح معضلات تصوف و عرفان به نظم و نثر داشت . 
جامی به چند شیخ صوفی علاقة وافر داشت که یکی از آنها ابن عربی بود. جامی وی را عزیز می شمرد و او را «قُدوة عرفان ، قطب حق ، پیر توحید و آفتاب سپهر کشف و یقین » می خواند و فصوص الحکم و فتوحات مکیة او را همیشه پیش چشم داشت (جامی ، 1376 ش ، همان مقدمه ، ص 24، همو، 1370 ش ، همان مقدمه ، ص ده ـ یازده ؛ مبلّغ ، ص ب ، ج ) و دوبار فصوص الحکم را شرح کرد؛ یک بار خود فصوص الحکم را و دیگر بار خلاصة آن را با نام نقش الفصوص (جامی ، 1356 ش ، همان مقدمه ، ص پنج .
جامی در زمان خود به سرودن شعر نو علاقه نشان میداد و اکثر اشعارش بصورت طنز و نصیحت بود ،در شعریکه در اینجا خدمت ادب دوستان آورده شده طنز گونه ی است که خیلی زیبا سروده شده :

پدری باپسرش گفت به قهر
که تو آدم نشوی جان پدر
حیف از آن عمرکه ای بی سرو پا
در پی تربیتت کردم بسر
دل فرزند ازین حرف شکست
بی خبر از پدرش کرد سفر
رنج بسیار کشید و پس از آن
زندگی گشت بکامش چو شکر
عاقبت شوکت والای یافت
حاکم شهر شد و صاحب زر
چند روز بگذشت و پس از آن
امرفرمود به احضار پدر
پدرش آمداز راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر
پسر از غایت خود خواهی و کبر
نظر افکگند بسرا پای پدر
گفت: گفتی که تو آدم نشویی
تو کنون حشمت جاهم بنگر
پیر خدید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در
« من نگفتم که تو حاکم نشویی
گفتم آدم نشویی جان پدر»

آثار جامي‌ بالغ‌ بر يكصد كتاب‌ است‌ ، مهم‌ترين‌ اين‌ تأليفات‌ عبارتند از: 
1- ديوان‌ اشعار (شامل‌ سه‌ بخش‌: فاتح‌ الشباب‌ ، واسطه‌العقد، خاتمه‌ الحيات‌) 
2- هفت‌ اورنگ‌ ( به‌ تقليد از خمسه‌ نظامي‌ شامل‌ هفت‌ بخش‌: سلسله‌ الذهب‌، سلامان‌ وابسال‌، تحفه‌ الاحرار، سيحه‌ الاحرار، يوسف‌ و زليخا، ليلي‌ و مجنون‌، خرداد نامه‌اسكندري) 
3- نفحات‌ الانس‌ 
4- بهارستان‌ 
5- لوايح‌ 
6- اشعه‌ اللمعات‌ 
7- تاريخ‌ صوفيان‌ و مذهب‌ آنها 
8- نقدالنصوص‌ في‌ شرح‌ نقش‌ الفصوص‌ ابن‌ عربي‌ 
9- مناسك‌ حج‌ منظوم‌ 
10- مناقب‌ جلال‌ الدين‌ رومي‌ 
11- منشأت. 
بنیاد فرهنگی جهانداران غوری در حالیکه 23 شعبان برابر با 11 سرطان سال 1392 و مطابق به 817 قمری روز ولادت مولانا عبدالرحمن جامی را گرامی میدارد واین روز را طلیعیه بر آسمان علم، دانش و تصوف در کشور ما میداند از همه قلم بدستان و نویسنده های عزیز می طلبد تا در شناخت ، هویت ، مؤطن اصلی مولانا جامی تفحص و تجسس بیشتر نموده و تاریخ آنرا طوریکه لایق و ستوده ی خودحضرت مولانا جامی هروی است بنگارند.

منابع
– مایل هروی ، ص 222؛ افصح زاد، ص 130.
– افصح زاد، ص 128ـ 129.
– مایل هروی ، همانجا؛ افصح زاد، ص 130.
– صبح اميد بازتاب انديشه هاى اسلام
– مایل هروی ، ص 230ـ231.