آرشیف

2014-12-21

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

بمناسبت سالروز وفات استاد محمد سعید مشعل مینیاتوریست مشهور کشور و منطقه

بخش فرهنگی و ارتباطات دفتر مرکزی بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

بمناسبت سالروز وفات استاد محمد سعید مشعل مینیاتوریست مشهور کشور و منطقه

شانزده سال قبل از امروز یعنی به تاریخ 12 دلو 1376 فضای هرات را غم و اندوه عمیقی فراگرفت ، جوانان،محاسن سفیدان محصلین پوهنتون و شاگردان مکاتب پروانه ها از جاده انصاری الی زیارت امام فخررازی چون طوفان بی بدیلی در عزای شخص راهپیمایی داشتند که هنوز هم بادستان لرزان و بی حرکتش درس هنر و هنر پروری را به ایشان دریغ نمی ورزید، یکی از شاگردانش گفت : من به عیادت شان رفته بودم،واحوالش را از فرزندبزرگش مرحوم محمد شعیب جان پرسیدم در حالیکه اشک در چشمان او حلقه زده بود برایم حالی نمود که استاد دارد آخرین لحظات زندگی اش را سپری می کند، ولی من نتوانستم خود را کنترول نمایم و به اتاق محقریکه از خشت خام و گل در یک چقوری ساخته بود داخل شده و استاد را در حالت مبارزه با زندگی دیدم و فریاد کشیدم استاد …… استادچی حال داری؟ استاد در حالیکه همیشه متبسم بودند، باهمان چهره بطرفم نگاهی نیمه حالی انداخته و با بسیار ملایمت گفتند کار هایت خوب است؟
این حکایت کوتاه به آن سبب گفته شده که استاد تا آخرین لحظه ی حیاتش برای زنده نگهداشتن هنرش تعلل نکرده و درآخرین سالهای زندگیش تاریکی عجیبی در کشور سایه گسترانیده بود، بازهم در احیای هنر لحظه ی دست از کار نکشید، هرچند هنرش به آتش کشیده می شد اما شاگردانش چون چراغان پرنور این رسالت خطیر را بدوش می کشیدند.
بلی؛ به اساس قسمت ازتحقیق محترم قضاوت پوه الحاج غوث الدین مستمند غوری عضوی مسلکی ریاست تدقیق ومطالعات ستره محکمه جمهوری اسلامی افغانستان ؛ ( استاد محمد سعید مشعل فرزند حاجی محمود خان از سرداران ایماق سرزمین غور بودند که این دود مان همواره به فضیلت و شرافت و نجابت و دانش و هنر نزد همگان مشهور و معروف اند مرحوم حاجی محمود خان غوری پدر استاد درحکومت آنوقت همیشه وظایف مهم داشتند ودر سال 1295 هنگامیکه حاکم اعلای لوگر بودند، در شبستان ایشان طفلی دیده به جهان گشود که شادی و خوشحالی و با نشاط و نیک فالی نامش را محمد سعید گذاشتند، استاد با توجه پدر بزرگوارش از کودکی به تحصیل علم پرداخت و مشعل دانش را در رواق دل و جان خود برافروخت و علوم مروجه را درکوهسار پرافتخارودانش پرور غوربه پایه اکمال رسانید، حاجی محمود پدر استاد علاوه برآنکه شخصیت با نفوذ، صاحب رسوخ مقتدر و با اعتباربوداز دانش و هنر نیزسرمایه کامل داشت، همچنان عموی استادحاجی سلطان محمد خان غوری، خطاط و نقاش چیره دست و هنر مند برین آوازه بود. این دو برادران کتابخانه غنی و پربار و فیاضی داشتند، که سرمایه سرفرازی و افتخار ایشان بشمار میرفت، درآن گنجینه هنروادب چه آثار گرانبهای وجود داشت که فرآورده دست های تواناوچکیده ی اندیشه های والای دانش مردان و هنروران سرزمین خراسان بزرگ و یاد گار دوره طلایی سامانیان، غزنویان، غوریان و تیموریان بوده است.
استاد برهنمایی پدر فاضل و عموی دانشمند، از مطالعه کتابهای نفیس واز ذکاوت و از نبوغ خدادادی خود بزودی مدارج کمال را پیمود استاد در جای گفته اند : وقتی پدرم حاکم اعلای دایزنگی و بهسود بودند، نزد منشی حکومت کلان آنجاسید ابراهیم که خطاط، نقاش و مینیاتوریست بوده دوستی بهمرسانده و هنر آموخته ام.
مرحوم محمد نسیم پروانه برادر استادمشعل با شعر ساده و قشنگ خوددوران کودکی استاد را اینگونه ترسیم کرده است :

اگرچه هست او با من برادر
نبودم از ازل با او برابر

بیک مکتب روان بودیم هردو
ببازی نیز میرفتیم هرسو

اگر پولی پدر میداد با ما
همی رفتیم در بازار یکجا

زدوکاندار او کاغذ خریدی
قلم بگرفتی و خانه دویدی

همیشه کار او بود خط نویسی
مرابد خورد و خواب و کاسه لیسی

بهر جا می نشستی کار کردی
زمین را باکفش هموار کردی

بنوک چوبکی اوخط نوشتی
چو من هر گیز پی بازی نگشتی

همیشه کاغذ او صفحه خاک
نوشتی و بزودی کردیش پاک

به گل بازی اگر آغاز کردی
زگل انواع صفت را ساز کردی

قضا بنوشت با خوبی براتش
ربود از غور آن پیر هراتش

جوار اولیا مسکن گزین شد
به نیکی شهره ی روی زمین شد)

آری ؛ بنیاد فرهنگی جهانداران غوری درحالیکه به روان پاک استاد مشعل این افتخار هنر مینیاتوری، خطاطی، تاریخ نگار، شاعرو ادیب سرزمین غور باستان درود میفرستد، هنوز هم کمبود شانرا در تمام عرضه های هنری فرهنگی یک ضایعه جبران ناپذیر میداند و از همه جوانان و هنرمندان غوری می طلبد تا راه استاد بزرگ را همواره باز و شگوفا نگهداشته افتخارات پدران شانرا که از شرق تا شمال و ازغرب تا جنوب نیم قاره آسیا بر همگان مبرهن است زنده و پاینده نگهدارند. درود برروان استاد ارجمند ووالا مقام عرصه ادب و هنر.