آرشیف

2014-12-21

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

با ابراز سپاس از برپا کنندگان این سمینار ارزشمند و با پاسداری صمیمانه از این ابتکار مهم و ارجمند

به سمینار  نکوداشت از 2880 مین سالیاد تاریخ تاسیس کابل شهر

 
خانم ها و آقایان !
 
     دانشمندان گرامی !
 
          مهمانان عالیقدر و دوستداران کابل !
                   
 
بیاری داده های تاریخ و برگهای بازشناسی شده ی دورانهای پیشین ، ملتها مایل اند زاده گاه و جایگاه آغاز تمدن شهری و شهر زیستی خویش را که شامل سرگذشت آنهاست ، به شایستگی بشناسند و آن را به نیروی معنوی و انرژی ملی دوران کنونی دگر سازی کنند ، دانستن نیکو از احوال پیشینیان و بررسی سزاوار آهنگ تمدن گرائی و  آرمانشهری ؛ برای ملتهای امروز مایه ی مباهات و پایه ی افتخارات آنها میشود.
سر زمین ما نیز بعنوان بخشی از تمدن بشری ، یادنامه ی با شکوه چندین شهر و برآمدگاه جهانداری و تبار خانواده تاریخی را در خویش مزین دارد . بخشی ازنامها در تاریخ این سرزمین فرخندگی و شکوه فرازمندی را بر میتابد و شماری هم تلخیهای فراوانی را بررخ نسلهای پسین میکشند که خوانش دوبارۀ آن روان خواننده را دژم مینماید . بازشناسی درست نخستین آرمانشهر و آموزش گذشته ی مردم وسرزمین در تشکیل جغرافیای تاریخی این مرز پر گهر ، تاریخ پیشینیان را به امروزیان آفتابی میکند و دست ما را گرفته تا دور دستهای زمانه ی کهن میبرد. با این حال نا چاریم تاریخ تلخ و شیرین این سرزمین را به نسلهای نو بیان کنیم و گذشته خود را پاس داریم، چون هر چه باشد این همان سرگذشت نیاکان ماست.
بنیاد فرهنگی جهانداران غوری ، برگزاری سمینار بزرگ پاسداری از تاریخ تمدن کهن و پایتخت فرازمند سرزمین ما را ، دست آورد و فرزانگی و باور شهریارمان به سیاست فرهنگی برامده از شهرگرائی و تاریخباوری ایشان میداند . اما بهر روی این نخستین پاسداری و تاریخ پیرائی رسمی شهرداران ما نسبت به سرگذشت مردم و تاریخ باهمی مردم در پایتخت ما است.
کابلزمین را سمینار امروز بیشتر بما آشنا خواهند نمود ، ولی غور باستان و شناسنامه ی امپراتوری غوریها را بنیاد فرهنگی "جهانداران غوری" با این پیام تهنیت در چند پاراگراف فشرده و کوتاه ، به شما فرزانگان پیشکش مینماید . شادبختانه همه نویسندگان و مورخان دیروز و امروز اهل این آب و خاک و برون ا زحوزه تمدنی ما ؛ کم وبیش اما به نیکوئی تاریخ و شناسنامه ی غوریها و جهانداران غور را ، منهای داستان به زیر کشیدن تاج و تخت غزنه بدست سلطان علاءالدین پهلوان غوری ؛ که ما در اغراق و مبالغه بدخواهان نسبت به آن قانع نیستیم ؛ بیان کرده اند.
جز این مورد که انگیزه و بهانه ی بسیار دارد، امپراتوری غور و فرمانداران غوری در این سرزمین و هند پهناور ، سالها فرمان رانده اند ، اما هم در اینجا و هم در سکنای هند ، فرهنگدوستی و مردم نوازی را پایه ی سیاست و کیاست خویش قرار داده بودند . در میان بیش ازپانزده دوده و تبار فرمانفرما در فلات و فراز آریانا ، که مادها ، پیشدادیها ، هخامنشیان ، اشکانیها ، کوشانیها ، ساسانیان ، یفتلیها ، اعراب ، طاهریان ، صفاریان ، سامانیان و غزنویان از آن شمار اند ، هیچ دودمان دیگری به پایه جهانداران غور خویشتن دار، مردم پسند ، سخن پذیر ، رهائی آور و آسودگی بخش نبوده اند.
رونق و رواج تمدن و فرهنگ ، دانش و تجربه دردوره ی غوریها دست آورد بزرگی را در پی داشته است ، نقش انها در گسترش ارزشهای باوری و توسعه تنوع فرهنگی بیش از ان بود که در دوده ها و دوره های پیشین پیگیری شده باشد . امپراتورهای غوری ، در هیچ شهر و دیاری ودر هیچ کشور همجواری ، دست به ویرانگری و ریشه کن سازی ارزشهای دیگران نزده اند . حضور فلاسفه و حکیمان نامدار ، مفسران و متکلمان بزرگ ، منجمان و ستاره شناسان ، معبران و تحلیلگران ، دانشمندان و شاعران پرآوازه ، مبلغان و مورخان صاحبنام ، مدرسان و مترجمان اگاه ، فقها و روحانیان ، هنرمندان و موسیقیدانها و لشکریان و رزمندگان کاردان و دیگر دانایان حرفه ها و پیشه ها اثبات ادعای ماست .
غوریها افزون بر توسعه ی آموزش ادبیات و فقه ، فلسفه و تفسیر ، هنر و الهیات ، در زمینه ی دانش عقلی منجمله طب ، ریاضیات ، نجوم ، فلکیات ، گیاه شناسی و … پیشرفتهای چشمگیری داشته اند . موجودیت فقیه نامدار و مفسر بزرگ علامه شیخ الاسلام امام فخر رازی (رح) صاحب تفسیر کبیر ، همچنان مورخ پرآوازه و صاحب طبقات ناصری (منهاج سراج جوزجانی )، در حوزه فلسفه بزرگانی چون حکیم ضیاءالدین عبدالرفیع هروی که خود مرجع بود و مقلدان زیادی داشت ، علمای فقه و منطق نیز فراوان بودند چنانچه سلطان علاءالدین اتسز فرزند سلطان بزرگ علاءالدین حسین جهاندارغوری ، خود از شمار فقها بود و کتاب "فقه مسعودی " را در حالیکه تدریس مینمود از بر نموده بود.
بهاءالدین ابوبکراستاد استادان ریاضی در خراسان بود ، او جوانان خراسان و کابلستان را از نام شاهنشاه غور ، گرد اورده بود تا دانش ریاضی را گسترش بیشتر بدهد و علوم و فنون را پایدار سازد . امیر عباس غوری یکی از شاهان غور بزرگترین منجم آن دوران در سراسر قلمرو اقتدار غوریها به شمار میرفت .
فراموش نکنیم که در سده پسین علامه ها :کاتب هزاره ، مرحوم غبار ، احمد علی کهزاد ، عبدالحی حبیبی ، محمد صدیق فرهنگ عزیزاحمد پنجشیری  شاهمحمود محمودو دیگران در کشور خودمان نیز نسبت به تاریخ و جغرافیای غور پژوهشهای مهمی انجام داده اند .
برگزاری این سیمنار از این باور ما را شادمان کرده است که به پیروی از فرزانگان و فرهیخته پادشاهان و شاهنشاهان فرهنگ پرور غوری ؛ رهبران و بزرگان کابل شهر نیز همان میکنند که با آرزوهای ما پیوند و خویشی دارد. کابل شهر؛ روزگاری برای غوریها نقش دو خانه و یک خانواده را داشت و نسبت و پیوند غور باستان با کابلستان ، چندان گسترده و پهناور است که محتاج بازگوئی نمیشود . این پیوستگی سه روزنه آفتابی را برروی ما می گشاید.

یک – کهن ترین دوران ظهور غوریها و پایه گذاران شهر کابل که بیاری تاریخ نزدیک یک هزار سال بیش از میلاد بر میگردد ، اما به پنداشت فردوسی  بزرگ روایتهای اسطوره ای آن به چند هزار سال پیشترازان نزدیک است .این دو نهادتمدنی که پای درسرگذشت مانها ده  پیشینه ی همانند و مشترکی دارند.

دو – هر دو پایگاه را تبار و تمدن آریائی بنا کرده است . هم غوریها و هم کابل نشینان دوران کهن، تبار آریائی دارند و فرهنگ یگانه یی آنها را بهم پیوند میزند .
سه – داده های تاریخ گذشته و دور ما و حتی همین هزاره پسین؛ گواه بر انستکه ، گاه پادشاهان کابل بر گستره ی غور و پیرامون ان سیطره یافتند و گاه جهانداران غوری بر کابل زمین حاکمیت بنا کرده اند . این ماجرا بارها تکرار شده است.
با نگاه به این داده ها پیداست که در هم تنیدگی و بافت چندین سویه در پیوند غور باستان و کابلستان در پیراستن ارزشهای فرهنگی و انسانی، چشمگیر است . اکنون راهها و رفت و گذرهای فراوانی را میتوان از گذشته به میراث امروز پیش آورد و چون نگین پر درخشش بر صفحه ی انگشتر کابل نشاند و آن نسبتهای مشترک و زیبا را بر زندگی امروز بسط داد.
 
 
با تشکر از توجه تان