X
سفر به سوی خورنج 

 

(سبحان الذی سخر لنا هذا وما کنا له مقرنین . ….) بر خود میدمم وقدم اندر صعب سفری می نهم ،بالای سرم آسمان آبی رنگ  بی ابر ودره ی مارپیچ وکوه های دوطرف سر بر آسمان افراشته است .راه ازبین دره ی بی آب واعلف بطرف شمال امتداد یافته از روستای سیابید دور میشوم وبه زغند های دشوار گذر یموک وبعد به کوتل ( پنجک ) میرسم ، دیگر (18    ) کیلومتر از کمرک مرکز چهارسده دور شده بودم وبا سختی غیر قابل وصف ازان شاه کوتل عبور نمودم ونفس در تن موتر وهمراهانم سیخ شده بود ، سر کوتل دوراهی است راه دست راست به سوی چهار قدوق وراه دست چپ به دره ی خورنج سرازیر میشود ، صعب کوتلی وصعب راهی که کمتر دیده ام .

دره خورنج در موقیعت جغرافیایی عرض البلد 35،23،914وطول البلد 64،92،138در یکی از دره های موازی به تیر بند ترکستان واقع گردیده است .درین دره ومحور آن چندین روستا وجود دارد که همه بنام ( پس ارچه ) معروف اند وازان جمله اولین قریه )دره ی منار ( است که در مدخل دره تازه تاسیس یافته است و در چهار کیلومتر ی دامنه کوتل (پنجک ) واقع است ودره روبه غرب ادامه می یابد تا به روستای (سردره ی خورنج )میرسی وازان گذشته به روستای (خورنج علیا )وبعد اش (خورنج وسطی) وآخرین روستا (خورنج وکیل )نیاز است که چهل کیلومتر از کمرک فاصله دارد ، باشنده گان دره از قوم( زای رضا )اند وبه پنچ عشیره تقسیم شده اند بنام های : اولاد علی ، اولاد رضا ، اولاد نهال ،اولاد نجات ،اولاد مدد مسما اند و150 خانوار اند در خانه های گلی وسنگی با پوشش چوب ارچه در کش وکواک های دره زنده گی می نمایند .زمین للم میکارند وپیشه ی اصلی شان مالداری ورمه داری است ودر ارتفاعات دره چراگاهای پر از اعلف دارند ، دراین دره نور آفتاب کم می تابد بخصوص در ایام زمستان .

من وهمراهان مهربان وشیرین زبان وقصه گویم احوالی شام که زاغچه ها در ارتفاعات دره از سوی به سوی می پریدند وکبوتران بی نام ونشان در کرانه های دور یکجا با خورشید ناپدید شده بودند به روستای خورنج علیا رسیدیم ، انبوه خلق هم از زن ومرد را دیدم که برای دعوت عروسی گرد آمده بودند وشام نان عروس وداماد خیل را خوردیم وبه گرمی از ما پذیرای نمودند .عروسی درین دره با جمع وجوش برگزار میگردد ،خورنج مردان وزنان زیبا وسفید رنگ دارد ، مردمانش شجاع وسلحشوروتسلیم ناپذیر اند .

خورنج آب فراوان دارد که علاوه از زراعت وتامین آب آشامیدنی برای اهالی تولید برق می نماید ، یک قسمت دره ی خورنج جانب شرق امتداد یافته که به (چشمه سفید )منتهی میگردد بیابان است وسکنه دران وجود ندارد ، دران دره سه حوض طبیعی بنام های حوض شاه پولاد ، حوض زغندک وحوض ده وجود دارد که دربهاران پر از آب است وراه خروج ندارد وکوره راه ازکناره اش می گذرد ، زمانی که من آنجا شدم خزان بود واثری از آب دران وجود نداشت ، خورنج را چشمه ها فراوان باشد که مشهورترین آن ها بنام : چشمه ی تلو ، چشمه ی خوک کشته ، چشمه ی جوزک ، چشمه ی خم ناک ،چشمه ی بازند ،چشمه ی  زیارت است این چشمه ها از دل سنگ خاره می جوشد .

روبروی روستای سردره خورنج آبشاری دیدم که از غار بزرگی سرازیر میشد نامش را به من آبشار ( مریم ) گفتند .آب خورنج بعد از عبور از روستای وکیل نیاز به راه اش در داخل دره ادامه میدهد وبالاخره در موقیعت بنام (دهن دیوانه )با آب (دره ساربان )یکجا شده وبه رود مرغاب میریزد ، دره ی ساربان در دامنه بند سیاه توپ از شرق به غرب امتداد دارد ودره ساربان از روستای ( النجی) آغاز میگردد ومنبع آب ازان روستا است که بعد از عبور از روستا های  ( کتوک ) و (سر زندان )و( غرجی ) و ( هشتمین )در موقیعت (دهن دیوانه ) به رود مرغاب می ریزد . من در ماه سنبله ی 1403 در سفری تا موازات دره ساربان به روستای (چارقدوق  )رفتم آنجا خلق عظیم وعجایبات دیدم که در شرحی جداگانه به وصف آن پرداخته ام .

ازدره ی ساربان به اصل مطلب در دره خورنج بر میگردم وشرحی از راها وزغند های مشهور دره می نویسم وبعد به شرح درختان واشجار که آنجا دیدم می پردازم . دره ی خورنج را ه ها وزغند های خطرناکی دارد که اهالی در مواقع ضرورت ازان به سوی ارتفاعات دوطرف دره برای تهیه هیزم وگوسفند چرانی ودیمه کاری ازان با سختی عبور می نمایند وبه اساس روایت اهالی مردمان زیادی درین زغند وپله ها ضایع شده اند ، مشهور ترین این پله ها وزغند ها بنام های ( زغند خره ،زغند چوبک ، زغند کندلک ،زغند جوزک ،زغند کل پیند ، پیاده راه کوکگ ، زغند وکیل نیاز ، زغند فیاقک ، پله ی اشتی ومشهور ترین آن پله سرزمینک است که من ازان عبور نمودم این پله روبروی روستای خورنج سفلا در جنوب دره در دل کوه احداث وکندن کاری شده است این پله از سنگ وچوب بسته شده ، راهی باریکی است مشرف به پرتگاه های عمیق که در سر هر پیچ وخمی اگر اندکی غفلت شود عبور کننده در ته دره است .در فصل های مختلف سال رمه های روستا برای نوشیدن آب ازین راه سرازیر می شوند .

در دامنه ها وارتفاعات دره خورنج درختان وحشی وخود روی وجود دارد مانند : ارچه ، آلنج ، امروچه ،بادام ، آهول ،چکه ،جیره ، سیاه چوب ، کرکرک .ودرختان میوه داری که درین دره وجود دارد مانند سیب ، زرد آلو ،انگور ،بادام ، پسته ،تنسوق ( آلو )قزیل چه (گیلاس ) سنجد ، امرو ، ناک ،توت ، جوز ، شفتالو و غوژه را می توان دران دره دید .وبر علاوه بوته وخارهای را دران دره دیدم مانند : گرسوز ، خزبه ،زنگی سر ،کلغر ،یمه ،فلار ، قون ،مل خزبه ،بوته ،خار اشتری ، بوته نخچیری ،بند ر غون وبوته ی سگ شاش به وفور میروید واین بوته ی سگ شاش یک تا دومتر ریشه دارد وآن را از ریشه قطع میکنند وهر ریشه ده افغانی بفروش میرسد وازان جا قاچاق میگردد .وبر علاوه منبع تسخین باشنده گان محل چوب ارچه وسایر اشجار کوهی است که به شکل بی رویه ازان استفاده می نمایند .

دره خورنج از مکتب ومدرسه و معارف دورمانده است ومردم چندان علاقه به سواد وآموزش ندارند ، اینجا بازار وجود ندارد ودر سردره خورنج در کنار راه اطاق سفیدرنگی دیدم که لوحه کلینیک صحی دران نوشته بود ویک باب مدرسه دینی را دیدم که به سعی وکمک مالی مردم در حال ساخت بود .زمین زراغتی بسیار کم است اراضی شکسته وسنگ زار دارد وبرای کشت ورشد درختان میوه بسیار مفید است ، تا رسیدن به خورنج راه چنان خراب است که موتر چهل کیلومتر را در مدت چهار ساعت طی می نماید ، چنین را ه های خراب را در هیچ جای این کره ی خاکی ندیده اید .دره ی خورنج با وجود دور افتاده گی مردان بزرگ ونامداری را پرورش داده است که از جمله عبدالحکیم خان واعطا بای ورئیس نجیب الله خان را می توان نام برد واین مردان نامی رخ در نقاب خاک کشیده اند ، جنت مینو مکان شان باد وازان مردان نامی نسلی سلحشوری به یادگار مانده است که می توان از رئیس عبدالسلام توحیدی ورئیس تیمور نام برد .

من روایت هایم را به پایان میبرم تا  ملالت نیافزاید .وتصاویر وویدیو های ازان دره گرفته ام که مشت به عنوان خروار با این روایت ضمیمه می نمایم تا هر که بر خواند وبنگرد مرا به دعای خیری به نوازد .

با مهر وکیل 

۲۴ عقرب 

دره قاضی 

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید