آرشیف

این راست‌گو پشتش تکیه با خدا و روش طرف مخلوق خدا، گژ می نشیند و راست همی‌گوید: "جای مردان سیاسی بنشانید نهال که هوا تازه شود" و تابستان‌ها سایه‌ای باشد مر کشاورزان و شبانان کوه‌ساران را. سیاست‌مداران و کارشناسان محترم سیاسی متعصب و کار نادیده دور از جناب "کوهستانی صاحب" ژنرال‌های تصادفی و قومی کشورمان، بیش از این لازم نمی‌بینیم تا بر تن‌های خسته و نعش‌های که دیگر بر خاک نیاز است؛ نه بر روی جاده و سرک، دیگر پیش رخ مردمان سوگ‌وار و در خون نشسته‌ی قندوز مان سنگینی می‌نماید و یا اینکه ژنرال صاحبان مان توانایی گور کردن آن‌ها را بر خود نمی‌بینند که شاید هم  از طیف سیاسی شان نباشد و یا از قوم و قبیله‌شان. باشه از هر طیف و قوم و قبیله‌ای که باشد؛ چون انسان است آن هم توسط فیر مرمی جناب شما و یا مخالفین جناب شما به خاک و خون غلتیده اند، بیایید جوان‌مردی فرمایید دیگر روا مدارید تا مرده‌ی انسانی در انزار عامه گنده و بد بو گردد و با عث آزار و اذیت انسان‌ها و جامعه شود. باشه که از هم‌زبان شما نباشه فرقی نمی‌کند بین سیاه و سفید، پشتون ،هزاره، ایماق و ازبیک. عیبی ندارد جانش را از او گرفته‌ای جوان‌مردی بفرما از این که مرده‌اش از خاک است، احترامانه نه به هر رنگی که می‌خواهی بخاکش گور کن تا ما به شما توفیق‌ افق‌های روشن و صحتمندی تن و سالمی اندیشه‌ی سیاسی تان دعا کنیم. ژنرالان معظمی که در قندوز مصروف وطن پرستی هستید، خیلی متاسفم که زبان گنگ و کلک بریده‌ام به من اجازت می‌فرمایند تا خدا دور داشته باشد این گونه به شما خطاب نمایم: که ناجوان مردی فرمودید و خلاف همه همت و شمله‌ی درازی‌را که از افغان‌های پیشین به ارث داشتید به کوچه‌ها و پس کوچه‌ها و به دزدی‌های طلافروشی‌ها همه را بر زمین پیش پای مردمان خوب در زیر خمپاره‌های خودها بدبخت و بیچاره رها کردید.  و در قلمرو زیر محافظتت نتوانستی به پرچم و نشان داکتر‌های بدون مرز را احترام نمایی، نه تنها که از آن ها حفاظت نتوانستی مرده‌های دوست و دشمن را نا جوان مردانه خلاف مغایر انسانی و بشری به زیر خاک نکردی، لاجرم به مساجد تکایا، معابد بخاطر بربادی خودت ما دست به دعا بلند کنیم و بیچارگی همه شما را آرزوگری کنیم تا دیگر چنان افراد شخصیت‌های محترمی چون شما بر ما حکم نرانند.

با احترام فرمان بردار شما
کل راست‌گو
از شهر فیروزکوه