2014-12-27
مسعود حداد
الا ای مادر دُر دانه رفتی
زبین ما چو یک پروانه رفتی
شکستی قفل زندان جهالت
ولی درپا هنوززولانه،رفتی
چه شوری را بپا کردی درعالم
دریغا که خودت عجزانه رفتی
بنازم غیرت ات را ای شهِ شعر
ازین غربت سرا،شاهانه رفتی
زملا تا به شیخان شررزا
شدند ازشعر تو دیوانه،رفتی
در ودیوار ظلم ویران نموده
سفر کردی زاین ویرانه رفتی
شکستیم ساغر وپیمانه را ما
زمانیکه تو از میخانه رفتی
مسعود حداد
23اگست 2014
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
یــــه یاد غزلسرای سنت شکن قرن، سیمین بهبهانی