آرشیف

2016-9-9

مسعود حداد

یـــــــادم نـمـــــا

ابر تاریکم،گهی، خورشیدوار یادم نما
از زمستان خسته هستم ای بهار یادم نما

میوۀ باغِ وجودت، ارزو است وهوس
 سیب رخسارت بیاور، با انار یادم نما

یادِ ایامی که بودم ،مست چشمت دلبرا
درفراقِ دیده ات، هستم خمار، یادم نما

درخیالم روزوشب،رخسارۀ گلگون توست
آرزو دارم  همیشه ، بار و بار، یادم نما

بعد مرگم ،ماه من! چشمک بزن ازآسمان
 بر زمین افتیده خواهی ، در مزار یادم نما

آتشِ جانسوز گشتی، برتنِ «حداد» خود
زلف را زنجیر کن ، ای گلعذار یادم نما

مسعود حداد
4سپتامبر 2016