آرشیف

2015-11-19

عصمت الله راغب

گویند درافغانستان همه چیز تقلیدیست!

و حکایتی از خیرات کردن "حلوا"

درجای که ما زنده گی می کنیم، تقلید یا محاکات دست و پای همه چیز را بسته است؛ حتا فکر کردن، تحقیق، موشگافی؛ بازاندیشی، خودشناسی همه زیر یوغ تقلید رفته است. تقلید در جامعه ما آنچنان جای پاه دارد که گاه وقتی اگر اندکی برای رهایی از آن حرکت کنی، دیگر مهر تکفیر بر پیشانی ات حک می شود. این تقلید از دین شروع می شود تا انتقال فرهنگ گذشته گان، طرز لباس پوشیدن، راه رفتن، اکت کردن وغیره. دراکثر جاها میراث فرهنگی گذشته گان ما بعضی  اوقات آموزه های دینی را با رنگ وبوی خودش تعبیر می کنند درحالیکه این تعبیر اگر با روح کلی اسلام در تضاد هم باشد، بازهم اذن صحبت  وتعمق روی  آن قطعاً جواز ندارد…
گویند که در بعضی از فرقه های مذهبی تقلید جایگاه  بلندی دارد؛ اما مولانا تقلید را مایه نابودی خلق گفته و لعنت ها نثارش می کند:
خلــق را تقلــید شـان برباد داد
ای هزار لعنت براین تقلید باد
دوستی دانشمندی دارم که همیشه از آن می آموزم و در بحث های رو در رو از چیزهای جالبی با من سخن می زند، روزی جمعی کثیر از ما جوانان را با حضور خود خواسته بود در حاشیه برنامه ریزی روی یک موضوع مهم، در کنار آن از موضوعات مهم و حیاتی دیگری نیز سخن زدند که یکی  از آن هم تقلید از گذشته گان بود.
دوست دانشمندم که جامعه افغانستان را یک جامعه مقلید محض تعریف می کند، از یک خاطره یاد آوری کرد که برایم خیلی جالب بود.
می گوید؛ روزی فامیل مان بجای حلوا، انگور خیرات کرده بودند و به خانه همسایه نیز روان کردند تا حقوق همسایه گی شان را ادا کرده باشند، اما فامیل همسایه وقتی انگور را بجای حلوا می بیند متعجب می شود و تاجای که حتا نظر به همان اعتقاد میراثی اش به سختی آنرا قابل می کند، زیرا باور میراثی همسایه بر آن تاکید می کند که خیرات غیر از "حلوا، آش، شولۀ شرین، چپاتی، قدمال….) دیگر چیزها نزد خدا بحیث خیرات قابل نمی شود.
این حرف دوستم سر نخی بود برای دیگر اندیشی که پس از یاد آوری آن مرا بیاد همان دهکده ی انداخت که من در آنجا بزرگ شدم و حتا تا امروز خیرات همسایه به همسایه و خیرات به مساجد همان چیزهای است که دوستم از آن نام برد؛؛ انگور و سیب و در مجموع میوه جات وغیره خیرات کردن برای کسب ثواب بی معنا جلوه می کند.
من در این فکر هستم که "حلوا" به عنوان یک پدیده ی مقدس برای کسب ثواب تا چی وقت ما را همراهی خواهد کرد، آیا با از بین بردن این میراث خطیر" خیرات کردن حلوا" ما از کسب ثواب محروم باقی خواهیم ماند یا می شود این ثواب مقدس حلوا را در وجود آیسکریم، بیسکویت، قیماق بازاری، انواع میوه ها و غیره جستجو کرد؟.
پاسخ به این سوال حرفی سختیست، چون می ترسم به " حلوا" توهین نشود اما قضاوت موضوع را به شما محول می کنم.
امیدوارم به آنهای که عاشق حلوا هستند سخت نرسیده باشد.
27/8/94