آرشیف

2017-3-3

محمد نذیر نصرت

گروه های فشار یا ذی نفوذ

از آنجایکه در حکومت های مردم سالار حاکمیت ملی از آن مردم است و در طول تاریخ تلاشها و فعالیت های دانشمندان و مبارزان راه آزادی بر آن بوده است تا قدرت حاکمه از شکل فردی و انحصاری آن خارج و به مردم، که دارنده اصلی آن میباشند، تعلق گیرد و از این طریق، برای تحقق دموکراسی، از تمرکز قدرت به یک شخص و یا یک نهاد، جلوگیری بعمل آید که به تأسی از همین تمایل، تئوری تفکیک قوا بمیان آمد و پیشنهاداتی جهت تحقق دموکراسی واقعی، برای مشارکت مستقیم مردم در قدرت سیاسی ارائه گردید که از آنجمله میتوان به نقش و فعالیت گروه های فشار و احزاب سیاسی، بمنظور مشارکت بیشتر و منظم تر مردم در قدرت سیاسی ویا کنترل هیئت حاکمه به حیث عناصر مؤثر در سیستم سیاسی اشاره کرد. مؤثریت این سازمان ها را میتوان ازیک طرف بخاطر نظارت و کنترل فعالیت های دولت و از طرف دیگر بر اساس ادئولوژی و خط مشی شان جهت تطبیق برنامه های کاری آنها بخاطر احراز قدرت سیاسی مشاهده نمود.
در کشور های دموکراتیک، موجودیت سه ساختار مجزا و مستقل، قابل تفکیک است که در سِپِهر نظام ملی زیست و فعالیت دارند. سکتور خصوصی، گروه های فشار و حکومت که هر یک در انجام وظایف شان از استقلال کامل برخوردارند. گروه های فشار بمثابۀ جامعۀ مستقل از حکومت و سکتور خصوصی، تلاش دارد با پل سازی میان حکومت و مردم در کاهش فاصله میان آندو، نقش اساسی بازی نماید. کمک تأثیرگذار بر روند دولت-ملت سازی، پرورش شهروندان آگاه و مسئول، دادخواهی جهت رفع بی عدالتی، آگاهی دهی و ظرفیت سازی، نظارت بر کارکردهای حکومت و ایجاد هماهنگی میان سکتور های سه گانه، در زمرۀ خواست های اساسی و آرزوهای بلند گروه های فشار است.
گروه های فشار تحت عناوینی مانند "گروه های فشار"، "گروه های ذی نفوذ"، "جامعه مدنی"، "لابی(نفوذ گذاران)" و حتی "گروه های سیاسی"، مورد مطالعه قرار میگیرند.
گروه های فشار عبارت از جمعیت های سازمان یافته و متشکل است که بدون در نظرداشت حصول قدرت، صرفا برای تأمین منافع گروهی شان فعالیت نموده و از طُرُق مختلف بر سیاست و پالیسی های حکومت نفوذ وارد مینمایند. یا به عبارۀ دیگر سازمانهای که برای دفاع از منافع خود دست به اِعمال فشار بر قدرت عمومی و دولتی میزنند تا تصمیمات آنها را با منافع خود همراه سازند.
گروه های فشار برای شکوفایی خود نیازمند آزادی تفکر، آزادی بیان، آزادی تجمع و کلیۀ آزادی های تضمین شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشند. گروه های فشار معمولاّ ماهیت سیاسی ندارند، ولی مؤثریت سیاسی آنها غیر قابل انکار است. هدف آنها اینست که بر حکومت و بخش های اداری در سطوح مختلف، فشار آورند تا اقدامات تقنینی و اداری مورد نظر شان را تأمین و از فعالیت های خلاف منافع آنها جلوگیری صورت گیرد. گروه های فشار به طور ثابت بخشی از روند سیاسی اند و میکوشند مسیر و راستای سیاست حکومت را تقویت کنند یا تغییر دهند، اما نمیخواهند به عنوان گروه های فشار، حکومت را بدست گیرند. یعنی دارندگان منافع مشترک در تلاش اند بر جریان امور عمومی تأثیر بگذارند و این تأثیر گذاری از نصب اعضای شان در مقامات رسمی حکومتی و یا از اعمال فشار بر قوه مقننه جهت تصویب قوانینی که با منافع خاص آنها مطابقت داشته باشد، قابل تأمل و مشاهده است.
از توضیحات فوق چنین بر می آید که گروه های فشار متشکل از سه عنصر(سازمان یافتگی، دفاع از منافع و اعمال فشار) میباشند:
سازمان یافتگی: وجود حد اقل سازمان برای تمیز گروه های فشار از کُنش های خود جوش و غیر سازمان یافته، ضروری است تا بتوان حدود و ثُغور گروه های مورد نظر را مشخص کرد.
دفاع از منافع: یک سازمان بی تفاوت، منشأ هیچ اثری نخواهد بود. سازمان باید در پی اهدافش حالت بسیجی اختیار کند و در صدد دفاع از منافع( مادی یا معنوی) و آرمان های خود باشد.
اعمال فشار: یکی از رایج ترین و دیرینه ترین نوع فعالیت های سیاسی، اعمال فشار بر قدرت های موجوده است که انواعی از کُنش های سیاسی از تحت تأثیر قرار دادن وجدان و اخلاق قدرتمندان گرفته تا تهدید و اعتصاب و حتی قتل و ترور را در بر میگیرد. ساختار، ادئولوژی، فرهنگ سیاسی و بسیاری از عوامل دیگر بر نحوۀ کُنش گروه های فشار، مؤثر واقع میشود. در جوامعی که سطح فرهنگ سیاسی و عمومی پائین است، گروه های فشار از هیچ وسیله ای برای رسیدن به هدف خود روگردان نیستند، هُتَک حرمت، اتهامات واهی و ورود به حوزه زندگی خصوصی افراد، همه مواردی اند که در جوامع عقب افتاده مورد استفادۀ گروه های فشار و حتی احزاب سیاسی قرار میگیرند.
علاوه بر سه عنصر متذکرۀ تشکیل دهندۀ گروه ها، عده ای از نویسندگان، بر استقلال گروه های فشار، نیز تأکید دارند. هرگاه گروهی تحت تأثیر و زیر نظارت گروه دیگری ویا حزب یا سازمانی قرار داشته باشد، آنرا گروه فشار نه، باید جزءِ ابزار های اعمال فشار محسوب کرد.
گروه های فشار دارای چهرۀ پنهان سیاسی اند و گاهی از ورود به صحنه های آشکار سیاسی، شرم دارند. عملکرد این گروه ها چیزی کمتر از سیاسی شدن کامل گروه و چیزی بیشتر از غیر سیاسی شدن آنهاست و با در نظر داشت اوضاع و شرایط، رنگ چهرۀ سیاسی شان را حفظ ویا از دست میدهند.
گروه های فشار چون تأثیراتی بر سیاست عمومی دارند، بناءّ نباید با مفهوم احزاب سیاسی خلط شوند. احزاب سیاسی ساختار هایی اند که در سیاست های کلان، نقش آشکار و حیاتی ایفاء مینمایند، در حالیکه گروه های فشار در محافل و مجالس محدود، از پشت پرده نقش بازی مینمایند. احزاب سیاسی در پی تسخیر قدرت سیاسی اند، حالانکه گروه های فشار چنین هدفی ندارند. احزاب سیاسی در سیاست، شرکت فعال داشته، زیرا دارای ماهیت سیاسی اند، ولی گروه های فشار بنا به اقتضاآت زمان، تحرکاتی ترتیب میدهند. نقش سیاسی گروه های فشار را در انتخابات به خوبی میتوان مشاهده کرد. انتخابات مورد توجه این گروه ها قرار دارد و از این طریق میتوانند افراد مورد نظر شان را انتخاب و بر کارگذاری ها و سیاست های حکومت، نفوذ گذارند و حتی قادرند با حمایت و پشتبانی شان، افرادی را در قوه مقننه جابجا نمایند تا در آینده حافظ منافع گروهی شان بوده و از این طریق بر قوۀ مجریه نیز تأثیرات شان، قابل مشاهده است.
گروه های فشار در شکل گیری و سوق افکار عمومی، نقش برازنده ای دارند که از طرق مختلف، از جمله تشویق، ترغیب و احساسات، توانایی تغییر عقاید و دیدگاه های مردم را دارا میباشند و در اصل عقاید و افکار عامه را متوجه منافع خود میسازند.
در افغانستان نیز گروه های فشار فعال و هر از گاهی تأثیر گذاری های بر پالیسی ها و کار گذاری های حکومت دارند. قانون اساسی افغانستان مصوب 1382 در مواد 34، 35 و 36 خود اشاراتی بر جواز فعالیت و حتی نحوۀ فعالیت گروه های فشار دارد، که به تأسی از مواد قانون اساسی، قانون جمعیت ها، تصویب و گروه های فشار و ذی نفوذ به فعالیت میپردازند و در صدد تأثیر گذاری بر تصامیم حکومت اند.
گروه های فشار در شکل دموکراتیک حکومت، نقش مهمی دارند و میتوانند با درک مسئولیت و ارائۀ راهکارهای درست و قانع کننده، جلو تک روی ها و خود کامگی های نظام حاکم را بگیرند که این خود، سبب اصلاحات در نظام و تأمین منافع گروه های ذی نفوذ و حتی مردم، میگردد.
گروه های فشار در شناسایی و ریشه کن کردن بی عدالتی ها، حاکمیت قانون، حکومت داری خوب، دفاع از حقوق محرومین و اقلیت ها، دفاع از برابری حقوق شهروندان و حمایت از آزادی های اساسی، نقش مهم و ارزشمند دارند و موجودیت و فعالیت آنها در درون نظام ها، مؤثر و مفید واقع میشود.

با عرض حرمت
محمد نذیر نصرت
فیروزکوه-غور
29 قوس 1395