آرشیف

2014-11-25

مسعود حداد

چه می خواهید؟

درین مدت به ملک ما چه هاشد
سیاه بود روزگار ما، سیاه شد

گروهی رفت ،گروهِ دیگر آمد
برفت آن کور بجای او کر آمد

چپن گم شد، پتو دور کمر گشت
بجای قره قل،لنگی به سر گشت

بدوخت چندی وچندِ شان بُریدند
بدین سان ، لعبتی  را آفریدند

وحدت ملی گذاشتند، نام وی
 سُمِ خالص ریختند در جام وی

تا کنون نیست نه رئیسی،نه وزیر
رآس دولت خود نشسته درحصیر

یکی گوید مرا ملت گُزید ست
رقیب گوید به زورآنجا خَزید ست

چنان در بین خود در زد وبَن اند
گهی آشتی ،گهی مشت ویخن اند
 
خداوندا! چرا کور وکریم ما ؟
چرا مظلوم ،چرامظلوم تریم ما؟

 بجای ساختن ها ،انفجار است
بجای زیستن ها،  انتحار است

به فکر فاسدان، اصلاغمی نیست
ولی غم های ما ،حرف کمی نیست

ازین غم هاست که زخمها تازه گشته
و دردش روز بروز از حد گذشته

ترازویِ عدالت ، واژگون است
ضعیف درکشورم خواروزبون است

خودم دیدم که مادر اشک می ریخت
نه اینکه اشک را ازرشک می ریخت

 نه نانی داشت نه روزی ونه روزگار
فتاده در کنج خیمه ،خواراست  وزار

به فکر آئید الا ای وحدتی ها!!!
چه می خواهید زجانِ ملت ما؟

مسعود حداد
24نومبر 2014