آرشیف

2015-7-4

علی یزدانی

چــاپـلــوســــی

اصولا در این زمانه با آدم هایی برخورد می کنید که  با شما راه می آیند و طوری برایتان دایه مهربان تر از مادر می شوند بدانید که راسته کار این آدم ها چیزی جز چاپلوسی  نیست!
و باز هم در این روزگار برای این که بتوانید گلیمتان را از آب بیرون بکشید و رابطه ای دوستانه با همه عالم و آدم داشته باشید که در مواقع ضروری به دردتان بخورد، یک راه حل بیشتر ندارید و آن هم چاپلوسی  است. (چاپلوسی  یعنی خاراندن یا خوردن پاچه است هر جور که میلتان می کشد آن را تعبیر کنید!) چاپلوسی  قدمتی بس طولانی دارد و راستش را بخواهید تا آن جایی که تارخ بیان می کند چاپلوسی از زمان حضور انگلیس در افغانستان وجود داشته است!

چاپلوسی

چاپلوسی  در زمان اشغال افغانستان توسط انگلیس ها  بیداد می کرد، آن زمانی که پادشاهان و حکمفرمانان فقط و فقط به فکر خودشان و صد البته در حال سیر و سفر کردن بودند و کشور را به امان
خدا رها می کردند، همین جماعت چاپلوسان باعث و بانی بیش از اندازه سر خوش بودن شان بودند و آن قدر از نداشته های آن ها تعریف و تمجید می کردند که وجب به وجب سرزمین ما را سر موضوعات بیهوده به باد فنا دادند مثالش همین خط دیورند … این یک نمونه از چاپلوسی در گذشته بود. اصولا آدم هایی به سراغ چاپلوسی  می روند که زیر دست کسی در حال خم و راست شدن باشند.
بعضی ها که مادرزاد چاپلوس به دنیا آمدند و مانند اینکه نافشان را با چاپلوسی  بریدند، اصلا نمی شود هیچ کارشان کرد و به هیچ صراطی مستقیم نیستند؛ خیالتان را راحت کنم که راسته کار این آدم ها جز چاپلوسی  چیز دیگری نیست، یعنی این آدم ها غیر از چاپلوسی کار دیگری را یاد ندارند…
  اما چاپلوسی  چند نوع است:
– یک نوع از چاپلوسی بسیار ساده است و حتی شاید شما هم از آن در گفت وگوهای ساده روزانه تان استفاده کنید به خصوص در زمان دیدن مافوق تان  یا استادتان یا دوستی که در مواقع ضروری به دردتان می خورد. قربانتان بروم، قربان شما … لطف کردید، صدقه سرتان … خیلی خوشحالم که با شما همکلام می شوم …! آیا واقعا شما حاضرید برای مافوق تان  جانتان را فدا کنید و قربانی شوید … همین کلمه قربان شما اگر به عنوان حق شناسی و قدردانی از زحمات کسی نباشد آن هم یک نوع چاپلوسی  از نوع ساده اش است!
– نوع دیگری از چاپلوسی ، این است که چاپلوسی خودتان را کنید … چه طور؟ نمونه اش همین مادرهای بسیار عزیز هستند که هر جا می نشینند از فرزندانشان تعریف و تمجید می کنند. یا خود شما وقتی در جمعی هستید که همه از کارهای خارق العاده ای که در زندگیشان انجام دادند، تعریف می کنند (حالا معلوم نیست واقعا کاری کردند یا نه!) برای این که از دیگران کم نیاورید تا می توانید از خودتان، داشته هایتان و نداشته هایتان (بیشتر) تعریف و تمجید می کنید. اگر شما هم شامل این دسته هستید، مواظب خودتان باشید تا این خود شیفتگی تان یعنی همان خود چاپلویسی تان کار دستتان ندهد!
– اگر سری در کتاب ها دارید و گذرتان هر چند وقت یک بار به دیوان اشعار، شاعران قدیم و جدید می افتد و اگر با خواندن یک بیت منظور شاعر را از سرودن شعر می فهمید، بدانید که بعضی از این شعرای عزیز، اشعارشان را فقط و فقط در مدح بزرگان و شاهان زمان خودشان سروده اند و البته دل خوشی هم از زمانه خودشان نداشتند اما شعرهایشان دو پهلو و به گونه ای بوده که نه سیخ را می سوزانده و نه کباب را… این هم یک نوع از چاپلوسی  است؛ چاپلوسی  با مدل پارادوکس … یعنی این که شما چاپلوسی  مدیرتان یا رئیس تان  را جوری می کنید که زیر آبش را هم می زنید!
– نوع دیگری از چاپلوسی کمک گرفتن از دیگران است این طور که شما برای بعضی از مواقع ضروری (توجه کنید ضروری) از دوست گرفته تا غریبه کمک میخواهید به نحوی باعث به وجود آمدن رابطه ای صمیمانه بین ۲ نفر می شوید و به تعبیری با یک تیر ۲ نشان را می زنید، هم کار خودتان را راه می اندازید و هم واسطه خیر می شوید و به شکلی نفعی هم به شما می رسد …
– جماعتی در حال صحبت کردن از کسی هستند، به عبارتی همکارانتان در حال غیبت کردن از رئیستان یا دوستانتان جلسه غیبت از استادان و … را به راه انداخته اند و هر کسی برای خالی نبودن عریضه حرفی می زند و وقتی نوبت به شما می رسد، شما قاطعانه و محکم با گفتن نه دهان همه را می بندید و به نشانه اعتراض محفل را ترک می کنید؛ به این می گویند چاپلوسی  غیر مستقیم یا از راه دور!
– دست به سینه بودن، مودب بودن، هر چه شما امر کنید همان می شود، زود رفتن و دیر آمدن، مرتب و پاک بودن، همیشه و در همه حال مراقب اوضاع بودن و … از کارهایی است که اگر می خواهید چاپلوسی رئیستان را کنید، می توانید به نحو احسن از آن ها استفاده کنید!
و اگر می خواهید هر طور شده چاپلوسی  مافوق تان  را کنید، یادتان باشد که در همه حال و همه وقت به یادش باشید، به مناسبت های مختلف برایش پیامک ارسال کنید، هر روز به بهانه های مختلف به سراغش بروید، شده از جیبتان بزنید صبحانه و نان چاشت و … مهمانش کنید، برایش درد دل کنید و از غم و درد در زندگی تان برایش بگویید …
نتیجه می گیریم که اصولا چاپلوسان ، آدم هایی در نهایت بی انصاف و فقط و فقط به فکر خودشان هستند و اصلا آدم های دورو هستند که اگر پایش بیفتد زیر آب آن کسی که چاپلوسی اش را هم کردند را میزنند حالا فرقی ندارد از رئیسشان بگیر تا دیگران …!!!