آرشیف

2015-1-7

محمد صابر مدققٰ غوری

پیمان ستراتیژیک,آزادی یا ادامه اشغال؟

وَدَّت طَّآ ئِفَتهٌ مِن أَهلِ اُلکِتَبِ لَویُضِلُّو نَکُم (. . . آل عمران,69 ) "جمعی از اهل کتاب دوست داشتند شما را گمراه کنند. . ." در این مقاله به بیان این مطلب می پردازیم که در واقع افغانستان یک کشور اسیر و اشغال شده است, چه از لحاظ قانون و عرف بین المللی و چه از لحاظ شرعی, بناءً از لحاظ شرعی امضای پیمان ستراتیژیک یک امر حرام و از لحاظ واقعیت افغانستان, یک موضوع تمسخر آمیز است. رئیس دولت دموکرات افغانستان حامد "کرزی" در اوائل ماه می 2012 میلادی درمراسم عجولانه پیمان همکاری های دراز مدت ستراتیژیک با امریکا را یکجا با رئیس جمهور آن کشور بارک"اوباما" امضاء کرد. عده ای از دست نشاندگان استعماری غربی اعم از سیکولارها و مذهبیون سعی می کنند تا این پیمان, حضور امریکا و نیروهای بین المللی در افغانستان را یک حضور دوستانه و مبنی بر دعوت مردم افغانستان و بر اساس قطعنامه ملل متحد بیان کنند. این حلقه از عُمال غربی سعی دارند تا چنین جلوه دهند که حضور امریکا و اروپا در افغانستان مشروعیت بین المللی و دینی دارد. بسا اوقات این مکر و حیله ها کار گر می افتد و در میان مردم گوش شنوا پیدا می کند, اما بسا اوقات؛ حوادث دیگر پرده از چهره اصلی واقعیت اشغال در افغانستان بر می دارد, و آن را بی پرده و عریان می سازد, مثل امضای پیمان ستراتیژیک ( پیمان غلامی ) با امریکا.
واقعیت اشغال افغانستان در حدیثی ابو داوود از ثوبان روایت کرده است که پیامبر(ص) می فرماید: " زمانی فرا می رسد که کفار چنان یکدیگر را برای حمله بر شما فرا می خوانند مثلی که گرسنگانی به مهمانی دعوت شده باشد." زمانیکه حملات یازده سپتمبر در سال 2001 درشهر نیویارک صورت گرفت, امریکا و متحدین اش در سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با استنباط از ماده 5 اساسنامه این پیمان که حمله مسلحانه بر یک عضو پیمان را حمله بر تمام اعضای آن حساب می کند و با استنباط از ماده 51 اساسنامه ملل متحد؛ یکدیگر را برای حمله به افغانستان مصداق حدیث فوق را خواندند. در این حمله خائنان و منافقین در افغانستان و پاکستان به کفار شتاب کردند. مصداق این قول الله (ج): بَشِّرِالمُنَفِقِینَ بِأَنَّ لَهُم عَذَابًا أَلِیمًا الَّذِیِنَ یَتَّخِذُونَ الکَفِرِنَ أَولِیَآءَ مِن دُونِ المُوءمِنِینَ . . النساء,138-139 "به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست! همانا که کافران را به جای مومنان, دوست خود انتخاب می کنند . . . " میخواهم بگویم که جنگ افغانستان قطعاً یک جنگ نا مشروع می باشد, در قدم اول از لحاظ حکم شرعی و در قدم دوم از لحاظ قانون بین المللی. از نظر قانون بین المللی: افغانستان بدون هیچ نوع قطعنامه قبلی ملل متحد توسط امریکا و بریتانیا اشغال شد, هیچ قطعنامه قبلی را ملل متحد مبنی بر حمله نظامی بالای افغانستان صادر نکرده است. اگرچه امریکا و بریتانیا برای حمله بر افغانستان زا ماده 51 منشور ملل متحد استنباط کردند, اما این ماده هیچ ارتباط به قضیه افغانستان در خصوص حملات 11 سپتمبر نمی گیرد. ماده 51 منشور سازمان ملل متحد می گوید: هرکشوری حق دارد در صورتی که مورد تجاوز قرار گیرد از خود دفاع نماید. قابل ذکر است که حمله مسلحانه درماده اول قطعنامه 3314 مجمع عمومی ملل متحد (مصوب سال 1974 میلادی) چنین تعریف شده است: " تجاوز مسلحانه عبارت است از استفاده نیروهای مسلح توسط یک کشور علیه تمامیت عرضی, حاکمیت و استقلال سیاسی کشور دیگر یا استفاده از هرنوع اسلوب دیگری که مغایر منشور ملل متحد باشد". حملات 11 سپتمبر بهانه ای قرار گرفت برای اشغال افغانستان با استناد از ماده 51 منشور سازمان ملل متحد, درحالیکه حمله 11 سپتمبر از لحاظ تعریف "تجاوز" در قطعنامه 3314 هیچ ارتباط به کشور افغانستان نمی گرفت. زیرا نه افغانستان بحیث یک دولت حمله 11 سپتمبر را انجام داده بود و نه هم حمله در افغانستان طراحی شده بود. در واقع بنا به گزارش های مطبوعات بین المللی حملات توسط عاملین آن در آلمان طراحی شده بود, و حمله کننده گان در سر زمین امریکا آموزش راننده گی هوا پیما را فرا گرفته بودند. در اصول باید بالای آلمان حمله صورت می گرفت. حتی اسامه بن لادن متهم اصلی این حملات چندین سال پس از اشغال افغانستان رسماً مسؤلیت این حمله را به عهده گرفت, و این طور نشد که ساعاتی پس از حمله, مسؤلیت را گرفته باشد و به امریکا راهی به جزء حمله را نگذاشته باشد. امریکا در آن زمان پیشنهاد رژیم طالبان مبنی بر تحویل دهی اسامه بن لادن به کشور سومی را نیز فوراً رد کرد و حملات بالای افغانستان را آغاز کرد. امریکا و بریتانیا سه روز بعد از حملات 11 سپتمبر کمپائن نظامی برای اشغال افغانستان را آغاز کردند. از نقطه نظر نظامی سازماندهی حمله علیه یک کشور در چنین مدتی کوتاهی امکان پذیر نیست. امریکا و بریتانیا از مدت ها قبل آماده گی های نظامی و لوژستیکی جهت حمله بالای افغانستان را اتخاذ کرده بودند. از جانبی دیگر؛ هیچ قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی برحمله بالای افغانستان وجود ندارد. از 11 سپتمبر الی 7 اکتوبر زمانی که حمله بالای افغانستان آغاز گردید بو, ملل متحد دو قطعنامه را ( قطعنامه 1368 بتاریخ 12 سپتمبر 2001 و قطعنامه 1373 بتاریخ 28 سپتمبر 2001 ) صادر کرد. این دو قطعنامه حمله 11 سپتمبر را محکوم می کرد, اما ذکری از نام افغانستان درهردو قطعنامه به میان نیآمد. سه ماه بعد از اشغال افغانستان شورای امنیت ملل متحد با صدور قطعنامه 1386 بتاریخ 20 دسمبر 2001 نیروهای (آیساف) را اجازه داد تا امنیت کابل را تأمین کنند. البته این امر پس از تکمیل اشغال افغانستان صورت گرفت. این قطعنامه بعد از تکمیل اشغال به مثابه مجوز ادامه آن توسط سازمان ملل متحد بود. اما آیا میتوان گفت ناتو به اساس کدام قانون ملل متحد در افغانستان حضور دارد؟ نیروهای امریکائی که تحت نام عملیات آزاد سازی در افغانستان حاکمیت می رانند به اساس کدام قطعنامه ملل متحد در این کشور وجود دارند؟ و اکنون امریکا برای ادامه اشغال و مشروعیت آن راه دیگری را به غیر از سازمان ملل متحد جستجو کرده است و پیمانی را به نام پیمان ستراتیژیک با افغانسان امضاء کرده است تا تحت عنوان " پیمان " ملت افغانستان را فریب دهد. در حالی که خداوند ماهیت همچون خیانت و عاقبت آن را بر ملا ساخته است. . . . أَ تُرِیدُونَ أَن تَجعَلُوا لِلهِ عَلَیکُم سُلطَنًا مُّبِینًا ( النساء, 144). آیا می خواهید دلیل آشکاری بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! " 
اشغال از نگاه شرعی: از لحاظ شرعی افغانستان قطعاً توسط امریکا, بریتانیا و پیمان ناتو(ترکیه نیز شامل این پیمان است) اشغال شده می باشد. الله (ج) اسلام را به عنوان دین حق نازل کرده است و هیچ را ه و سبیلی مبنی بر پذیرش سلطه کفار و زندگی تحت حاکمیت استعمار نگذاشته است. او(ج) می فرماید: ( . . . وَلَن یَجعَلَ اللََّهُ لَلکَفِرِینَ عَلَی المُؤمِنِینَ سَبَیلاً ( النساء, 142) " . . . خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است." زمانیکه پیامبر(ص) دولت اسلامی را در مدینه تأسیس نمود, به تطبیق احکام شرعی در ابعاد مختلف جامعه پرداخت. او به حیث رئیس دولت اسلامی بعد از تأسیس دولت هرگونه استمداد جستن و مدد گرفتن از کفار را که به حیث یک گروه معین و دارای کیان مستقل از دولت اسلامی بودند منع فرموده است. به این اساس مدد گرفتن از یک دولت کفری نیز حرام است. واجب این نیست که با کفار عهد غلامی ببندیم, بلکه واجب این است که مسلمانان را از چنگال اشغال برهانیم.

محمد صابر " مدقق, غوری " دانشجو دانشکده انجنیری دانشگاه بلخ