آرشیف

2015-1-24

عادلشاه احمدی

پــــــــالیسی و اداره منابع طبیعی:

 

مقدمه: 
منابع طبیعی ثروتهای خداداد است که خداوند(ج) برای بشر ارزانی فرموده تا با استفاده از آنها بقا و دوام حیات خود را تامین نماید. برای تحقق این هدف لازم است تا انسانها با منابع طبیعی و محیط زیست خود با احتیاط تمام برخورد نموده زمینه استفاده مطمئین و دوامدار و حفظ و نگهداری آنها را فراهم نمایند تا درآینده به کمبود منابع روبرو نشوند و این امانت بزرگ به طور درست به نسلهای بعدی انتقال نماید.متاسفانه در نتیجه رشد سریع و سرسام آور جمعیت جهانی، استفاده بی رویه، نادرست و غیر مسؤلانه ازمنابع طبیعی بنا بر عدم آگاهی ازاهمیت این منابع، عدم مهارت در منجمنت و بهره برداری آنها و حرص و از یک تعداد کمپنی ها و موسسات که با منابع طبیعی سروکار دارند، یک تعداد از این منابع طبیعی روبه کاهش گذاشته، محیط زیست تخریب گردیده، آلودگی هوا،آب وخاك بیشتر شده، توازن ایکالوژیکی بر هم خورده، اقلیم گرم شده و پروسه صحرائی شدن شدت بیشتری اختیار کرده است.به مقصد پاسخ به چالش های فوق همه جا از احتیاط در استفاده منابع طبیعی، حفاظت محیط زیست و روشهای علمی و منطقی منجمنت و بهره برداری منابع طبیعی صحبت بعمل می آید و از عواقب ناگوار استفاده بی رویه و نا متوازن منابع طبیعی، آلودگی و تخریب محیط زیست هوش دار داده میشود. همچنان کوشش های زیادی پیرامون ارتقای سطح آگاهی مردم جهان از اهمیت منابع طبیعی و استفاده پایدار آن، ضرورت حفظ و نگهداشت محیط زیست صورت گرفته و کشورهای جهان قوانین و مقررات شدید تری را دررابطه به حفاظت محیط زیست وضع کرده اند و سازمانها و ادارات زیادی جهت حفاظت و نگهداری محیط زیست تشکیل شده است.

انواع منابع طبیعی:
1- منابع طبیعی اتمام پذیر(تجدید ناپذیر): در نتیجه استفاده تدریجی و دوامدار کاهش یافته و بالاخره به اتمام میرسند. مانند ذغال سنگ، نمک، تیل، گاز و سایر معادن جامد، مایع وگاز، این منابع در طبیعت بصورت پراکنده موجود بوده و انسانها آنها را کشف و مورد بهره برداری قرار میدهد. یک مقدار این منابع درقاره ها و مناطق مختلف کشف شده و به درجات مختلف مورد بهره برداری است و یک تعداد آنها هنوز هم دردل زمین و یا در بین کوه ها مستور مانده و با پیشرفت علم و تکنالوژی به تدریج کشف و مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت. چون مقدار این منابع در طبیعت محدود است مساله مهم که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد این است که این منابع چگونه استخراج شوند که تمام شد عرضه و بهره برداری آنها به حد نازل پایین بیاید یا در چه دوره زمانی مورد بهره برداری قرار بگیرد و چطور توازن بین ذخایر موجود و بهره برداری برای یک مدت طولانی حفظ شود.
2- منابع طبیعی تجدید شونده: در نتیجه استفاده منطقی، معقول و مناسب قابل تجدید حیات هستند مانند منابع جنگل، چراگاه، حیات وحش ومنابع آبزي و غیره. در اینجا باید متوجه بود که سرعت تجدید حیات این منابع باید بیشتر از نرخ استفاده آنها باشد با رعایت تعادل سیستم ایکولوژیکی قابلیت تجدید حیات آنها حفظ میگردد.
3- منابع طبیعی اتمام نا پذیر: مقدارآن در طبیعت وافر است و در نتیجه استفاده به اتمام نمیرسد اما حفظ کیفیت آنها برای حیات بشر بسیار اهمیت دارد مانند آب و هوا و انرجی آفتاب، ما باید در جهت استفاده معقول و حفظ کیفیت آنها بکوشیم. کیفیت آب آشامیدنی در نتیجه آلودگی محیط خراب شده میرود ونیزکیفیت هوا در نتیجه انواع گوناگون آلودگی در مراکز صنعتی و شهرها روبه خرابی میرود. با وجود وافربودن واتمام ناپذیر بودن این منابع درحال حاضر همه مردم جهان دسترسی کافی و مطمئین به آب آشامیدنی وآب آبیاری و هوای پاک ندارند و آلودگی آب و هوا یکی از معضلات بسیار بزرگ جامعه جهانی است. 
تحلیل و ارزیابی وضع موجوده منابع طبیعی افغانستان: 
1. سکتور زراعت افغانستان که در یکتعداد اسناد بنام سکتور"منابع طبیعی" ویا سکتور " زراعت ومنابع طبیعی " نیز یادمیشود بحیث بزرگترین سکتور تولیدی در کشور باقی مانده، بیشتر از 85 فیصد مردم افغانستان برای دوام معیشت شان به آن وابسته بوده و نیز در رشد اقتصاد ملی سهم عمده دارد. سکتور زراعت دارای تقریباً 7.9 ملیون هکتار زمین قابل کشت، تقریباً 34 ملیون حیوان(بشمول طیور) (FAO سال 1382)، 30 ملیون هکتارعلفچر و 1.3 ملیون هکتار جنگلات طبیعی و انواع متعدد حیات وحش میباشد. با وجود چندین سال کوشش های انکشافی در پنج دهه گذشته سکتور زراعت و منابع طبیعی هنوز هم به نسبت سرمایگذاری ناکافی و انتقال ضعیف تکنالوژی بصورت عنعنوی فعالیت نموده و در نتیجه فعالیت در شرایط غیرمؤثرزراعتی از قسمت های بیشتر ظرفیت های تولیدی و بازار گذاری آن بهره برداری مناسب صورت نگرفته است. 2- جنگهای طولانی و خشکسالی های متواتر اثرات ناگوار برمحیط زیست وارد نموده است. بیشتر منابع طبیعی مانند جنگلات قطع شده جهت امورتسخین به مصرف رسیده و حریق گردیده و یا در خارج از کشور به فروش رسیده و مقدار کمی که باقی مانده است یا توسط مردم جهت رفع ضروریات محروقاتی ویا توسط قاچاقچیان داخلی و خارجی به بازارهای منطقه به فروش میرسد. باغ های میوه، تاکستان ها وجنگلات پسته نیز شاهد اثرات ناگوار مشابه میباشد.

مالکیت و تنظیم منابع طبیعی: 
منابع جنگلات طبیعی، علفچرها و حیات وحش نظر به قانون ملکیت دولت است، اما دهاقین و مردم اجازه دارند که از این منابع در چوکات پالیسی/ستراتیژی وزارت زراعت ومالداری استفاده ببرند. آب بصورت طبیعی تحفه خداداد است، که به مقصد آبیاری توسط گروپ دهاقین، حکومت و دهاقین انفرادی مورد استفاده قرار میگیرد.

اهداف عمومی: 
با در نظر داشت تحلیل وضع موجوده و چلنج های که به آن مواجه هستیم اهداف ستراتیژیک منابع طبیعی عبارت از تقویه پایدار و متداوم معیشت روستایی و تقلیل فقراز طریق: کاهش میزان آسیب پذیری مردم در برابرخطرات احتمالی، از طریق کمکها، تا آنها توان مقابله با خطرات را پیدا نمایند و در صورت ضرورت ایجاد یک شبکه محافظتی برای آنها، تا درجه آسیب پذیری آنها به حد نامطلوب نرسد با تاکید بیشتر برمصؤونیت غذایی در همه اوقات. تشویق، ایجاد و انکشاف سازمانهای مستقل دهقانی که این امر بنوبه خود مشوق انکشاف پایدار و خود کفایی خواهد شد. انکشاف یک پالیسی متکی به رهبری دولتی و چارچوب تشکیلاتی منسجم جهت حل مؤثر اساسی موضوعات و مسایل سکتور منابع طبیعی با همکاری همه مشارکین بسطوح ملی، ولایتی و محلی. طرح و انکشاف پالیسیهای مناسب(سکتوری و سکتور فرعی) برای استفاده و تنظیم پایدار منابع طبیعی.

مسایل مربوط به پالیسی: 
چارچوب انکشاف ملی پالیسی های کلیدی را برای رشد اقتصادی، بهبود معیشت دهات وتنظیم و استفاده پایدار منابع طبیعی مشخص و برجسته میسازد. همچنان پالیسی ها برمبنای مشارکت کاری همه اشتراک کننده ها، سهمگیری مردم، رشد بر مبنای فعالیت سکتور خصوصی که متضمن مصؤنیت دوامدار غذایی خواهد بود استوار میباشد. در چارچوب رهنمود های کلی اقتصادی رشد سکتور خصوصی که در چارچوب انکشاف ملی به آن اشاره شده، سکتور زراعت و منابع طبیعی بحیث منبع اساسی تأمین معیشت در کشور به حساب می آید. ستراتیژی های مشخص طرح خواهد شد تا شرایط برای احیا و رشد تدریجی اقتصاد ملی مساعد گردیده و از فقر وبیچارگی مردم کاسته شود. همچنان چارچوب انکشاف ملی وظایف و مسؤلیت های بخش دولتی و خصوصی را بصورت روشن قرار ذیل مشخص نموده است: 
نقش حکومت: حکومت مسئول تامین امنیت، انکشاف منابع بشری وعدالت اجتماعی در جامعه میباشد. حکومت تصدیق نامه ها و طرزالعمل ها را برای تنظیم و استفاده آب، زراعت، زمین، جنگلات، علفچرها و سایرعرصه های زراعت و منابع طبیعی انکشاف و معرفی خواهد کرد. حکومت بیشتر وظایف طرح پالیسی، استراتیژی ، نظارت و ارزیابی پروسه بازسازی و انکشاف را به عهده خواهد داشت. در محدوده رهنمود های کلی پالیسی عمومی، پالیسی مشخص برای سکتور منابع طبیعی بر مبنای همکاری با شرکای ذیدخل و سهمگیری مردم در تنظیم منابع طبیعی، رشد اقتصادی ورشد سکتور خصوصی وضع خواهد شد. 
نقش سکتور خصوصی: طرح پالیسی و استراتیژی ها برای تنظیم و استفاده پایدارمنابع آب. طرح پالیسی ها و استراتیژی ها و انکشاف سیستم منجمنت پایدار بشمول تنظیم سکتور فرعی نباتات، مالداری، جنگلات و علفچرها توسط مردم. طرح و توسعه چارچوب ملی برای محیط زیست که مشتمل بر پالیسی ها ، استراتیژی ها،مقرره ها و ستندرد ها خواهد شد تا دربرگیرنده همه سکتورهاباشد و موضوعات تنظیم امور محیط زیست و منابع طبیعی را طور جامع مورد توجه قرار دهد. طرح استراتیژی ها جهت ایجاد سهولت برای سهمگیری و انکشاف سکتور خصوصی در عرصه منابع طبیعی. در تهیه چارچوب پالیسی/ستراتیژی منابع طبیعی هماهنگ ساختن پالیسی های سکتورهای فرعی یک اصل مهم میباشد. باتوجه به نیاز شدید به ایجاد یک چارچوب پالیسی، کوشش خواهد شد تا پالیسی های متکی بر مسایل مهم وحاد تهیه گردد که طبق ضرورت درآن تجدید نظر شده بتواند. ظرفیت تشکیلاتی تقویه خواهد شد تا شرایط را برای تطبیق مؤثر مقرره ها مساعد سازد. 
مدیریت مشارکتی چیست؟ حالتیکه در مورد آن دو و یا چند بازیگر اجتماعی به مذاکره نشسته، فیصله می نمایند که یک ساحه معین منابع طبیعی را به اساس شراکت شفاف و صادقانه تنظیم و اداره مینمایند، بنام مدیریت مشارکتی منابع طبیعی یاد میگرد. پس مدیریت مشارکتی عبارت است از: این یک روش دسته جمعی برای اداره و تنظیم منابع طبیعی است که بازیگران متنوع را در نقش های مختلف غرض حفظ محیط زیست، استفاده پایدار از منابع طبیعی و شراکت مساویانه در مفاد و مسئولیت های آنها، متحد میسازد. پس این روش درذات خود یک پروسه سیاسی و فرهنگی است که استقرار عدالت اجتماعی را درمورد مدیریت منابع طبیعی مطالبه می نماید. این پروسه مستلزم اصول مختلف بوده که از جمله دسترسی به معلومات درباره به وضع و امکانات، آزادی و ظرفیت های سازماندهی، آزادی بیان در مورد ضرورتها و علایق، ایجاد یک فضای فارغ از تبعیض، دلچسبی شرکای کاری به مذاکرات و پابندی آنها به فیصله ها و توافقات قابل تذکر می باشد. خلاصه اینکه اساس مدیریت مشارکتی را میتوان در پرتو نتایج ده ها سال تجارب ساحوی مردم ( جامعه ) با در نظر داشت نکات آتی سراغ نمود.
a. انصاف وعدالت اجتماعی
b. استفاده پایدار از منابع طبیعی 
c. ابتکار بر اساس روش های اجتماعی
در زمینه مدیریت مشارکتی منابع طبیعی نظریات مختلفی وجود دارد که گاهی مثبت و گاهی هم منفی می باشند. نظریات موافق و مخالف بترتیب زیر ارایه می گردد.

نظریات موافق:
مدیریت مشارکتی منابع طبیعی معمولا موضوعات مربوط به انصاف، عدالت اجتماعی و دموکراسی را در قبال دارد.مردم ( جامعه ) بهای امور حفاظت و انکشاف را می پردازند، بناءً حق تصمیم گیری را نیز باید داشته باشند.مدیریت موثر و موفق منابع طبیعی مستلزم دانش، مهارتها، منابع و مزیت های نسبی شرکای کاری بوده، صرف مدیریت مشارکتی می تواند به آن فایق آید.چه چیزمیتواند بدیل مدیریت مشارکتی باشد؟ نباید چنین باشد که شرکای کاری با هم نزاع کنند و رویه خصمانه ای را دربرابر منابع طبیعی اتخاذ نمایند.عمل وعکس العمل میان مردم و محیط زیست یک جز اصلی طبیعت را تشکیل میدهد. این رابطه نباید مطابق نظریات یک جانبه تخریب گردد. تنوع حیات شاید همواره به عمل و عکس العمل انسان و طبیعت وابسته است نه به جدائی و تجرید آنها از همدیگر.
نظریات مخالف: پروسه مدیریت مشارکتی طولانی و قیمت است. بهتر است دراولویت های دیگر سرمایه گذاری گردداهداف حفاظت و تنوع حیات نباید به مخاطره افگنده شود، مدیریت مشارکتی صرف حد اقل تصامیم و علایق عامه را بر آورده می سازد.مدیریت مشارکتی از لحاظ سیاسی همواره زیر بار سنگین قرار می گیرد، بناءً تطبیق پروگرام ها را به سکتگی مواجه می سازد.
مدیریت مشارکتی منابع طبیعی:
درکشور ما پالیسی های مربوط به منابع طبیعی ( حفاظت، بهره برداری، احیا و انکشاف جنگلها و علفچرها ) همواره ازطرف ادارات دولتی طرح و ازطرف خود آنها مورد تطبیق قرار می گیرد. در این پالیسی ها این منابع در قدم اول و به تعقیب آن موضوع بهره برداری و انکشاف آنها مطرح می گردد. نتایج این همه پالیسی ها هرگزموفق نبوده همانا همیشه تخریبات دوامدار را ( انهدام فرشهای نباتی، محدودیت اراضی جنگلاتی و علفچرها ) در قبال داشته است.قرار معلوم اخیرا پالیسی اداره منابع طبیعی تغییر یافته و طوری انکشاف میابد که سهم جوامع محلی و خانواده ها را درامر حفاظت و احیای این منابع جلب و تشویق می نماید. در این زمینه تدابیری روی دست است که حق استفاده جنگلها وعلفچرها را درپرتو یک قرار داد معین به مردم محل تفویض مینماید. در صورتی مردم تشویق میشوند که به کمک دولت نقش پلانگذار، تصمیم گیرنده و تطبیق کننده را بعهده گرفته، حفاظت و احیای منابع طبیعی را بر آورده سازند.دراین مورد استفاده از مردم ( جامعه ) روش های زیادی وجود دارد که ما دراین جا به تصریح روش مدیریت مشارکتی که خیلی زیاد رایج است می پردازیم.
هدف: استفاده از روش مشارکتی گروپهای مختلف مردم را ( اراکین دولتی و موسساتی، سکتور خصوصی و جامعه ) تحریک نموده آنها را در امر حفاظت اکوسیستم طبیعی و مدیریت پایه دارمنابع طبیعی متحد میسازد.
پرنسیب ها، ارزش ها و مراحل اساسی مدیریت مشارکتی:
– جستجوی شفافیت و عدالت در تنظیم و اداره منابع طبیعی.
– مردم حق دارند بیشتربالای نقش و مسئولیت های خود فکر و تاکید داشته باشد. 
– ارزش ها، علایق و روابطی که دراداره و تنظیم یک ساحه و یا بخشی از منابع طبیعی ( درداخل و یا خارج از جوامع روستائی ) ذیدخل اند، مد نظر گرفته میشود.
مراحل مهم پروسه های مدیریت مشارکتی:
قبل از همه باید مشخص شود که مدیریت مشارکتی منابع طبیعی از لحاظ قانون، پالیسی، اقتصاد و کلتور عملی است و یا خیر؟ در اینصورت لازم است قوانین عنعنوی و عصری، چگونگی فساد اداری، موجودیت سرمایه، وضع، ساختار و روابط مردم بین هم ارزیابی و امتحان گردد.
با همه حال در مورد تاسیس مدیریت مشارکتی مراحل زیر را مد نظر میگیرند.

مرحله اول: 
سازماندهی برای مشارکت.
جمع آوری معلومات درباره موضوعات اکولوجیکی و اجتماعی.
تشخیص گروپهای کاری مدیریت منابع طبیعی.
رعایت ابتکارات و ارزشهای اجتماعی در مورد مدیریت مشارکتی.
تحکیم روابط با کارمندان موسساتی، ارایه آگهی درباره تحلیل های اکولوجیکی و شرکای کاری.
فراهم آوری تسهیلات در مورد تشخیص و سازماندهی نمایندگان کارمندان موسساتی.
تدویر مجالس کارمندان موسسات وایجاد قواعد و مقررات برای بحث و مذاکره روی قراردادها( با رعایت عدالت اجتماعی.

مرحله دوم:
پلان و توافقات درباره بحث و مذاکره روی قراردادها.
توافق روی قواعد و مقررات درباره بحث ومذاکره بالای قراردادها.
انکشاف یک دید مشترک برای فعالیتهای گروپهای مدیریت منابع طبیعی.
احترام به دید مشترک.
تجدید نظر بالای تمایلات و اوضاع اجتماعی اکولوجیکی.
توافق بالای یک استراتیژی دید مشترک.
بحث و مذاکره روی پلان ها و توافقات مدیریت مشارکتی برای هر جز استراتیژی بشمول اینکه چه چیز ذریعه کدام شخص و وسایل صورت گیرد. تلاش برای حل منازعات، تاسیس قرار دادهای منطقوی، شراکت در فعالیتهای مدیریت منابع طبیعی حقوق و مسئولیت های شرکای کاری و توافق بالای پروتوکول های طویل المدت کاری.
مشروعیت پلان ها، مقررات و سازمانهای مدیریت مشارکتی.

مرحله سوم:
آموختن بر مبنای عملکردها.
تطبیق پلان ها و مقررات مدیریت مشارکتی.
تصریح صلاحیت ها و مسئولیت های کارمندان موسساتی.
جمع آوری ارقام و معلومات درباره نتایج پروسه های کاری.
تشخیص عواملیکه بالای منابع طبیعی و شرکای کاری اثر میگذارد.
سازماندهی مجالس در اوقات معین و ارزیابی نتایج.
همه این مفکوره ها و روشها بر پایه دریافتهای علمی راجع به اکوسیستم طبیعی، تجارب ساحوی، دلچسبی فعالین مختلف اجتماعی در برابر منابع طبیعی، دلچسبی اشخاص انفرادی و موسسات پیرامون علایق عامه، رهنمائی منازعات به جهت سازندگی و نه به سوی تخریب استوار می باشد. 
فعالین اجتماعی علاقمند یک ساحه و یا بخشی از منابع طبیعی می باشند. این فعالین شاید گروپهای مردمان محل مانند متنفذین قومی، گروپهای مستفیدین منابع مختلف، زنان، مردها، جوانان ویا اینکه نمایندگان دولتی، سازمانهای غیر حکومتی، انجمن ها، افراد با علایق مخصوص، تاجران محلی و ملی باشند. تعداد این فعالین معمولا در نتیجه جریانات جدید تاریخی مانند عدم تمرکز مقامات حکومتی درمرکز، خصوصی ساختن اقتصاد کنترول شده دولتی، ظهور موسسات جدید، تجارت پر منفعت،موسسات غیر حکومتی، انجمن ها و غیره افزایش می یابد.اولین قدمی که برای تاسیس مدیریتمشارکتی منابع طبیعی برداشته میشود عبارت از ارزیابی دقیق ضرورتهای مدیریت اشتراکی و ممکن بودن تطبیق پروسه های مختلف آن می باشد. در حالیکه این پروسه ها قابل اجرا باشند، وظیفه بعدی اینست که منابع بشری و مالی ایکه این پروسه ها را حمایت می نماید، مشخص شود. هنگامیکه این منابع مشخص گردیدند، اقدام به تاسیس یک کمیته رهبری می شود. این کمیته نقش تسهیل کننده را به دوش داشته، شرکای کاری مطابق فیصله و تصامیم آن، سیستم مدیریت مشارکتی را مورد بحث قرار میدهند ( به مرور زمان این سیستم باید جوابگوی شرایط تغییر پذیر اکوسیستم طبیعی و مردم باشد ). قابل تذکر است که مراحل اول این پروسه شاید طولانی و مشکل باشد، ولی اشتراک کنندگان باید نتایج مطلوب آنرا مورد توجه قرارداده، در پهلوی مدیریت خردمندانه منابع طبیعی بعضی از جنبه های مهم زندگی اجتماعی مانند عدالت، مشارکت، فرهنگ و انکشاف را نیز مد نظر قراردهند. مدیریت خردمندانه مشارکتی هنگامی تامین می گردد که موضوعات مربوط به پلانگذاری، مشوره ها، تصمیم گیری، پلان تطبیقی، شراکت در مفاد، احساس مسئولیت، ارزیابی و بررسی نتایج و غیره طبق روش اجتماعی مورد توجه قرار گیرند. تحلیل این موضوعات عملا با ارزیابی شرایط واقعی اداره و تنظیم منابع طبیعی به شمول نورمها و قوانین موضوعه و چیزهاییکه عملا درساحه رخ میدهد، ارتباط میگیرد. به عبارت دیگر تحلیل تمام موضوعات تحت تاثیر قوانین و مقررات نافذ و صلاحیت واقعی که کدام شخص پلان گذاری می نماید، کدام شخص مشوره میدهد، چه کسی تصمیم می گیرد، کدام شخص دسترسی به منابع دارد، چه کسی از منابع مفاد می برد و کدام شخص فعالیتهای تنظیم و اداره منابع طبیعی را ارزیابی می نماید، قرار می گیرد.
بعد از یک تحلیل مقدماتی درباره خصوصیات اکولوجیکی، کمیته رهبری اقدام به تشکیل گروپهای کوچک اداره و تنظیم منابع طبیعی می نماید. این گروپها در پهلوی اهداف اکولوجیکی ( تشخیص عناصر مختلف اکوسیستم ) اهداف اجتماعی ( شمولیت آنها در انجمن های اجتماعی ) را تحت غور و بررسی قرار میدهند. در حالیکه آنها به تامین این اهداف نایل نشوند، ناگزیر به تعداد گروپهای متذکره افزوده شده، پروسه مذاکرات پیچیده تر میشود. مذاکرات در مورد قراردادها همواره به سطح محل میان مردم ( جامعه )، موسسات، سازمانها، و اشخاصیکه مستقیما درفعالیت های اداره وتنظیم منابع طبیعی دخیل اند، صورت میگیرد. و اما لازم است بسطوح دیگر مانند اکوسیستم های کلان، منطقه و کشور نیز گسترش یابد.

دید عمومی:
استفاده پایدار از منابع طبیعی ( جنگلها و علفچرها )
پالیسی ها:
1- پالیسی های حفاظت منابع طبیعی:
– جزا دربرابر تخریب منابع طبیعی
– احیای جنگلها و فرشهای نباتی
– کمپاین نهالشانی ملی
2- پالیسی های استفاده از منابع طبیعی:
– کنترول قطع و بهره برداری
– اداره وتنظیم کتگوری های مختلف جنگلها
– جنگلداری – زراعتی
– استفاده همه جانبه از منابع طبیعی
– ایجاد یک سیستم مسئولیت ها
پالیسی ایکه طبق فوق از طرف حکومت و مردم انکشاف می یابد و به طرق مختلف تطبیق می شود، امکان انکشاف جنگلداری اجتماعی را فراهم می آورد به اساس این پالیسی ( تصمیم گیری از جانب مردم ) کمیت و کیفیت منابع طبیعی بهبود یافته و صورت استفاده از آن موثر تر میگردد. مفاد دیگر اینست که درآمد فی واحد خانوادهای روستائی افزایش یافته، مشارکت مردم درامر اداره و تنظیم منابع طبیعی تامین میشود. معلومات و آگاهی درباره مدیریت منابع طبیعی امکان کامیابی را در امر حفاظت و نگهداری منابع طبیعی افزایش میدهد. آنهایکه کورسهای مسلکی منابع طبیعی را فرا گرفته اند در یک مدت کوتاه فواید زیاد اقتصادی را فراهم می آورند و مدیریت منابع طبیعی را طوری پایه دار امکان پذیر می سازند. درجه ناکامی میان آنهایکه آگاهی کمتر دارند بعضا حتی به 50 فیصد بالغ می شود. پس ارتقای سطح دانش مسلکی مدیریت مشارکتی در نهایت امر به بهبود و انکشاف منابع طبیعی و مفاد زیاد اقتصادی و اکولوجیکی منجر می شود.

تنظیم واستفاده از منابع طبیعی :
اداره و تنظیم آب و آبیاری: 

آب برای انکشاف سکتور منابع طبیعی بسیار مهم است تمام کارهای بازسازی مربوط به آبیاری و فعالیت های مربوط به زراعت، جنگلات و علفچرها که حکومت برای تنظیم منابع آب مدنظر گرفته است درچارچوب روش اداره و تنظیم حوزه دریایی (River basin management approach) روی دست گرفته خواهد شد. علاوتاً فعالیتهای آبیاری در سیستمهای سنتی حق مالکیت وتنظیم آب را بوسیله مردم تسهیل و تقویه میکند. حکومت قبلا ضرورت واگذاری تنظیم امورآبیاری پروژه های کلان را به سکتور خصوصی مشخص ساخته است که وزارتهای زیربط موضوعات نظارت وتفتیش کیفیت و امور تنظیم آنرا به عهده خواهد گرفت. علاوتا لازم است تا رابطه نزدیک بین ترویج زراعتی و آبیاری برقرارگردد، تا زمینه را برای ایجاد و توسعه سیستم های مؤثر آبیاری مساعد سازد. ساختار های سنتی تنظیم آب توسط مردم باید تقویه شود و ایجاد اتحادیه های مستفدین آب برای پروژه های بزرگ و مدرن آبیاری باعث تنظیم و انسجام بهترآب و کاهش مسؤلیت های دولت خواهد شد. همچنان اقدامات طویل المدت جهت احیای آبهای زیر زمینی از طریق احیای جنگلات، ایجاد حوزه های آبی، ذخیره آب و اصلاح بندها، تانک ها وتسهیلات ذخیره وغیره صورت خواهد گرفت.

تنظیم واستفاده مناسب از زمین: 
برای انکشاف سکتور زراعت و رفع نیازمندی های مردم کم بضاعت وکم زمین دهات که تامین معیشت آنها وابسته به تولیدات زراعتی است توزیع زمین و دسترسی به آن خیلی حیاتی است. با درنظرداشت قلت آب همچنان مهم است تا اززمینهای دست داشته جهت افزایش تولیدات زراعتی حد اعظمی استفاده گردد. یکی از ایجابات اساسی تعین مالکیت زمینها، سیستم ثبت املاک است تا بتواند اسناد و ارقام مربوط به مالکیت زمین را به شکل مناسب درج دفتر املاک نماید. همچنان لازم است تا یک روش یکپارچه مشتمل بر چگونگی استفاده از زمین و نقشه کشی آن طرح گردد. لازم است، تثبیت مالکیت زمینها با یک روش سیستماتیک صورت گیرد نه اینکه برمسایل تکنالوژی توجه شود. همچو یک سیستم باید به حل مسایل مربوط به مصؤونیت حق استفاده از زمین (اجاره داری) توجه کند نه اینکه یک مجموعه دیگر ارقام مربوط به زمین را ایجاد کند . بصورت مشخص لازم است قوانین موجوده عنعنوی استفاده از زمین در وقت تشخیص محدودیت دسترسی به زمین و سرمایه انسانی مدنظر گرفته شود.

علفچر های پایدار: 
موضوع عمده در قسمت علفچر ها به حیث یک منبع تولیدی عبارت از بکارگیری روش های مناسب تنظیم علفچر وتهیه مواد خوراکه برای مواشی است. تهیه علوفه شامل موضوعات مربوط به چراگاه(علفچر و بته ها)، بقایای نباتات وعلوفه میباشد. برای تقویت کمسیون بین الوزارتی میتوان علفچر ها و چراگاه هارا به حوزه های زراعت طبیعی دسته بندی و نقشه کشی نمود. برعلاوه کشت علف های چندین ساله مانند رشقه به شکل امتحانی در مناطق انتخاب شده امکانات اضافی تولید را فراهم ساخته میتواند. 
با توجه به پیچیده گی مسایل وعلاقه جوانب ذیدخل یک استراتیژی جامع طرح خواهد شد. در پروسه طرح استراتیژی، استفاده کننده گان فعالانه دخیل خواهند بود و سهم گیری همه جوانب ذیدخل وایجاد یک دستورالعمل کاری مناسب و اصلاح شده تضمین خواهد شد.

جنگلداری و احیای مجدد جنگلات :
احیای مجدد جنگلات از نظر محیطی و اقتصادی حایز اهمیت فراوان است. یعنی اینکه از یکطرف اقلیم را گوارا ساخته رژیم آبهای زیرزمینی و سطحی را تنظیم نموده از فرسایش و لغزش زمین جلوگیری مینماید. و در جهت دیگر با عرضه محصولات متنوع مانند چوب سوخت و چارتراش، علوفه، میوه وغیره به تأمین معیشت مردم و اقتصاد ملی کمک مینماید. دولت با ارایه طرزالعمل های مناسب تعادل وتوازن را بین جنبه های محافظوی واقتصادی جنگل برقرار خواهد کرد. تشویق و ترغیب تشکیلات محل متکی به مسشارکت مردم وسیله خوبی برای حفاظت جنگلات پنداشته میشود، درین صورت احساس مالکیت بر محصولات جنگل تبارز یافته علاوه بر حفاظت جنگلات در مورد احیاء و گسترش آنها نیز ممد واقع میشود. تمام استراتیژی ها روی ارتقای ظرفیت تولیدی و مؤثریت زراعت، مالداری و جنگلات در چوکات فعالیت سکتور خصوصی تأکید می ورزد. بنابرآن روش های مناسب ستراتیژیکی باید تدابیری را مشخص ساخته و بکار گیرد تا توازن مطلوب بین مؤثریت تولید محصولات زراعتی وحفاظت، مراقبت و گسترش منابع طبیعی برقرارگردد. این اصل میتواند به طریقه ها و درجه های مختلف در تمامی موارد استفاده اززمین- زراعت آبی، للمی، جنگلات/علفچرها مورد تطبیق قرار گیرد. ممکن است دردرازمدت مصارف حفظ و مراقبت منابع اساسی بدوش تصدی های زراعتی سکتور خصوصی که ازین منابع استفاده میکنند محول گردد. بطور مثال در یک پروژه آبیاری دهاقین مکلف خواهند بودکه حفظ ومراقبت سربند را که متضمن آب کافی برای استفاده کننده های پروژه میباشد، بپردازند اما درکوتاه مدت سکتور خصوصی خاصتاً دهاقین کم زمین در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند مصارف حفظ و مراقبت همچو پروژه ها را بپردازند. بنابر آن درکوتاه مدت وزارت زراعت مصارف عرضه همچو خدمات را به عهده خواهد گرفت. آنچه در درازمدت برای موفقیت چنین یک انستیتیوت مهم تلقی میشود اینست که انستیتیوت تا چه حد میتواند فعالیتهای تحقیقاتی خودرا با ضروریات سکتور خصوصی ودهاقین ارتباط دهد. تامین ارتباط بین تحقیقات وضروریات دهاقین وسکتور خصوصی باعث آن میشود که سکتور خصوصی برای سرمایه گذاری بیشتر اطمینان و اعتماد داشته باشد. برای اینکه تحقیقات از موثریت لازم برخوردار باشد بهتر است فعالیتهای تحقیقاتی تا حد امکان روی زمین دهاقین انجام گیرد و دهاقین در فعالیت های تحقیقاتی سهم فعال داشته باشند. واحدهای ترویج و خدمات ترویجی در انتقال و قبول تکنالوژی جدید نقش عمده دارند بنابرآن تقویه یک سیستم ترویج زراعتی با کفایت ومؤثر که بتواند جوابگوی نیازمندی های فعلی زراعت درحال رشد واهداف مهم پالیسسی/ستراتیژی سکتور زراعت و منابع طبیعی باشد مهم و حیاتی میباشد.

اقدامات عمده استراتیژیکی :
با توجه به مجموعه پالیسی های متذکره فوق، جهت دستیابی به اهداف آن پالیسی ها در سکتور منابع طبیعی به طرح یک مجموعه از استراتیژی ها ضرورت میباشد، لازم به تذکرنیست که مشکلات افغانستان نمیتواند در یک فرصت کوتاه حل شود بناء فرصت کافی و حوصله ضرور است تا تغییرات متداوم پدید آید. اگر قرار باشد که اصلاحات و تغییرات موفقانه صورت گیرد باید عجله نشود چرا که این کار هم به مردم و هم برای حکومت زیانبار خواهد بود. بنا بر آن اگر حکومت توقع دارد که ریفورم های اقتصادی و تشکیلاتی آن موفق گردد باید بهترین راه حل پرابلم ها و منابع مالی برای تحقق ریفورم های خود فراهم نماید. بنا برآن اقدامات ستراتیژیکی باید براه بیفتد تا اهداف پالیسی ها مرحله به مرحله تحقق یابد. با توجه به وسعت مشکلات که افغانستان به آن مواجه است، لازم است تا ترتیبات پروسه تطبیق پروگرام ها انعطاف پذیر باشد. حکومت روش های پروژه یی را به شکل پروژه های نمونوی روی دست خواهد گرفت، طوریکه اقدامات به مقیاس کوچک به شکل پروژه های نمونوی زمینه آموزش و تجربه را فراهم ساخته و درصورت موفقیت زمینه تطبیق این تجارب درسرتاسرکشور فراهم خواهد شد. درصورت موفقیت حکومت قادر خواهد شد تا یک روش مختلط وسیستماتیک تطبیق پروژه ها را در سطح جامعه روی دست بگیرد مثلاً سرمایگذاری روی تأسیسات زیربنایی، انتقال تکنالوژی و تمویل همزمان دریک جامعه نتیجه بهتر به بار خواهد آورد نسبت به اینکه به حل پرابلم یک جامعه اقدامات جداگانه صورت بگیرد.نکات ذیل برخی از فعالیت هایی را که سکتور منابع طبیعی طی 10 سال آینده رویدست خواهد گرفت مشخص میسازد: ماستر پلان بخش منابع طبیعی با دورنمای دوره ده ساله ساخته شده بود تا همه خرابی های گذشته راجبران نماید. این دورنما علی الرغم فوریت داشتن حل این پرابلم ها، با محدودیت های مالی و کادری مواجه بود. این پلان هنوز هم مخارج هنگفتی را در بر میگیرد. مناصفه مخارج مجموعی برای پنج سال اول درنظر گرفته شده است.تخصیص مجموعی برای دوره پنجساله به 180.52 ملیون دالر بالغ میشود. احداث جنگل بزرگترین قلم مصرف را در این بودجه میسازد که ارزش آن به 45 ملیون دالر میرسد. سایر اجزای بزرگ را بازسازی آبریزه ها به مصرف 26 ملیون دالر و انکشاف قوریه ها به ارزش 40 ملیون دالر و اصلاحات ارضی 28 ملیون دالر تشکیل میدهد.افغانستان از مصیبت امحای کتلوی جنگلات به شمول جنگلات پسته صدمه دیده است. پلان، منابع بزرگی را برای احداث قوریه ها و برای احیای جنگل در نظر دارد. یک بخش عمده مشکل تخریب منابع طبیعی، ادامه بلاتکلیفی در وضعیت حقوقی استفاده از منابع طبیعی میباشد. ماسترپلان راه مقابله با این مشکل را بیان مینماید. اداره آبریزه ها یک جزء عمده پلان است. بخش عمده عایدات در حال حاضر و به صورت رو به ازدیاد در آینده متعلق به ساحات تحت آبیاری میباشد. بسیاری از ساحات تحت آبیاری در حال حاضر فقط برای یک فصل آب دارند و حتی در آن هم دسترسی به آب از یکسال تا سال دیگر دچار نوسانات قابل ملاحظه میباشد. مطالعات عمده نشان میدهند که تأمین آب در مجموع برای دوبرابر ساختن ساحات تحت آبیاری کافی است. با وصف این ماسترپلان به دلیل عدم اطمینان از اینکه مسایل مختلف آبیاری متعلق به کدام وزارت میشود، وجوه پولی بازسازی آبیاری و توسعه آن را به استثنای بخشی که برای محصولات عمده غذائی در فصل مربوط به مصئونیت غذائی تذکار یافته، شامل نه ساخته است. ولی نظر به تقاضای مقامات بلند پایه دولتی، وزارت زراعت کمیته از متخصصین را مؤظف ساخته تا پلان آبیاری را آماده سازند. پژوهش های مقدماتی این کمیته مصارف آبیاری را به 688 ملیون تخمین زده اند. ماسترپلان شرح اداره آبریزه، روابط متقابل با اراضی چراگاه و رمه داران کوچی و با جنگلات را فراهم میسازد. پلان پرابلم موسساتی، نیازمندی ها و وجوه پولی سرمایه گذاری برای این سکتور ها را ارائه مینماید. تخصیصیه های بزرگ برای اداره حیات وحش و حفاظت آن تعین شده اند. با توجه به محدودیت های منابع مالی و کادری، باید در بین تخصیصیه ها برای این سه کتگوری که عبارتند از: اول، زراعت تجارتی کوچک و تشبثات زراعتی که تزاید زیادی را در عواید و جلب اسعار سبب میشود. دوم، پروگرام کلان رفاهی برای روستائیان غیرزارع وسوم، پروگرام های انواع شبکه های حفاظتی در مصئونیت غذائی و سرمایه گذاری برای حفاظت و بازسازی منابع طبیعی. در این سه کتگوری عمده در ماسترپلان مخارجی درنظر گرفته شده ولی برای هر مسئله تخصیصیه های حاشیوی در بین این کتگوری های وسیع فعالیت ها را احتواء نمیکند.

موضوعات ومسایل حاد که باید به حل آن اقدام شود: 
1- توانمندی ضعیف تخنیکی، مالی و سازمانی مردم جهت بهبود بخشیدن افزایش درآمد وایجاد زمینه های استخدام روستایی و سهمگیری مؤثر در نتظیم منابع طبیعی. 
2- ظرفیت ضعیف پلانگذاری، تطبیق پلان و رهبری وزارت های سکتوری جهت پییشبرد وظایف اساسی در اداره منابع طبیعی. 
3- تقلیل پو شش جنگلاتی، قطح بیرحمانه جنگلات، عدم موجودیت بدیل معیشتی برای فامیل هایکه از محصولات جنگلی تأمین معیشت می نمایند و عدم موجودیت بدیل برای استعمال چوب که بحیث مواد محروقاتی و ساختمانی از آن استفاده میگردد. همچنان نادیده گرفتن آبریزه ها، مشکلات مهم فعلی میباشد، که بالای بقا، استعمال منابع و ارزش محیط زیست سکتور فرعی جنگلات تأثیر دارد. 
4- تبدیل نمودن علفچرها به مزارع زراعتی در سالهای آخیر باعث نوسانات مهم در ساحه کشت عرضه و نرخ گندم شده و همچنان باعث چرای بیش از حد و تنظیم ضعیف علفچرها گردیده که بقا و دوام منابع علفچر را جهت حمایت پایدار صنایع مالداری که برای انکشاف اقتصادی ، اجتماعی کشور بسیار ضروری است به خطر انداخته است. 
5- شکار نا محدود منابع حیات وحش به شمول پرنده ها، ماهی و انواع مختلف پستانداران تنوع حیات و غنامندی منابع طبیعی را به مخاطره انداخته است. اقدام به حل مؤثرموضوعات ومسایل فوق ایجاب مینماید تا یک پالیسی/ستراتیژی مناسب ومؤثربرای تنظیم امورسکتور منابع طبیعی و تنظیم مجدد ساختار فعلی تشکیلاتی در داخل سکتور و ساختار و وظایف مؤسساتی در هر وزارت سکتوری طرح و به اجرا گذاشته شود. 
نتیجه گیری:
قرارمعلوم منابع طبیعی افغانستان ( جنگلها وعلفچرها ) نسبت استفاده از پالیسی های تمرکز یافته قبلی مورد هجوم مردمان محل ( قطع بی رویه، چرای مفرط، تعویض اراضی جنگل و علفچر به زمین های زراعتی و مقاصد دیگر) قرار گرفته رو به زوال گذاشته اند. برای اینکه این وضع خاتمه یافته و به جهت ایجاد یک اداره سالم و انکشاف منابع طبیعی پرداخته شود لازم است پالیسی های قبلی تغییر یافته مطابق اقتضای روز انکشاف یابد. وزارت زراعت، آبیاری و مالداری به انکشاف این چنین پالیسی ها و قوانین ( با استفاده از روشهای اجتماعی و مشارکتی ) پرداخته است. اگر استفاده ازاین نوع پالیسی ها ( جلب همکاری مردم، سکتور خصوصی و موسسات بین المللی ) ممکن گردد. یقین است که این همه معضلات از میان رفته، منابع طبیعی گسترش یافته و معشیت مردم تامین می شود.

 

مأخذ

1- خوش اخلاقی، رحمان. 1387. " اقتصاد منابع طبیعی" انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان، ص ص ( 5- 152 )
2- فضل، فضل الدین. 1386. "شماره سوم مجله علم و فن" ص ص ( 47-54 )
3- ناصری، غلام نقشبند. 1387. " شماره اول مجله علم و فن" ص ص ( 5-9 )
4- الهي نيا ، سيد علي ، 1379 قارچ شناس بيماري هاي گياهي ، ،دانشگاه گيلان، ص 481 .
5- اگريوس، جرج.ن، 1373 بيماري هاي گياهي ، ، دانشگاه اروميه، ص 549 و545 
6- رفينوني ، مجيد ، 1384 آلودگي محيط زيست آب خاک هوا ، ، ارکان ، ص 1-43 .
7- مايوان ، حسن ، 1373 زيست شناسي عمومي ، ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي ، ص ص 268 – 261 .
8- ملکيار ، غلام محمد ، 1373 اداره محيط زيست افغانستان ، ص13 
http://www.tbilisiplus30.org
http://www.icrisat.org