آرشیف

2018-4-30

mazizi

هشتم ثور سالروز پیروزی جهاد بر حق ملت افغانستان و سرآغاز فروپاشی نظام کمونیزم بین المللی بر ملت افغانستان و ملل آزاده جهان مبارک باد

امروز شنبه مورخ هشتم ثور سال   1397 هجری شمسی برابراست  با بیست و  ششمین سالگرد پیروز ملت مسلمان افغان بر اردوی بلشویک شوروی ونظام کودتائی وپوشالی دست نشاندۀ ماسکو در افغانستان  بوده واین روز  بعد از جنگ افغانستان وانگلیس واستقلال افغانستان یکی ازروز های پر  افتخار ملت افغان بحساب می آید .
قبل ازینکه به دست آوردهای این پیروزی بزرگ ملت افغانستان اشاره شود ، جای دارد تا مختصری بر کودتای هفت ثور سال 1357 و آغاز قیام وحرکت ملت افغانستان در برابر نظام کودتای ثورسال 1357  اشاره داشته باشم
کودتای ثور سال 1357 که با نقشه نابخردانه قبلی  کی جی بی (سازمان استخبارات شوروی سابق ) برهبری لیوند برژنف ودر زیر نظر سفیر کبیر اتحاد شوروی الکساندر پوزانف در کابل وبا عملکرد خائنانه چند نفر از افسران کمونیست ووطن فروش ؛ مانند جگرن اسلم وطن جار جگرن رفیع – دگروال قادر زوری هراتی – گلاب زوی و شاه نواز تنی و  چند نفر دیگر از خرد ظابطان پائین رتبه اروی افغانستان صورت گرفت؛ نه تنها ملت افغانستان بلکه  دنیا وخاصتا امریکا وجهان غرب وکشور های اسلامی را شوکه ساخت .
ومردم افغانستان وجهان هیچ باور نمی کردند که یکتعداد افراد  معدود وانگشت شمارکمونیست که در روسیه آموزشهای نظامی دیده بودند بتوانند در کشوری مانند افغانستان که دارای اردوی کلاسیک وشجاع وملت دیندار ومسلمان وبا شهامتی میباشد پیروز شوند
اما کودتای ثور علی الرغم تمام باورهای قبلی  سیاسی غرب ودر راس امریکا در روز روشن با حرکت دادن چند عراده تانگ قوای پانزده زرهدار برهبری جکرن اسلم وظن جار وکلابزوی وقوای هوائی بگرام که ذریعه دگروال قادر اداره می شد ، بر بالای ارگ ریاست جمهوری افغانستان (محل اقامت محمد داود خان شهید اولین رئیس جمهور افغانستان) آتش گشوده ودر ظرف تقریبا هشت تاده ساعت داود خان را با تمام خانواده وحتی اطفال خرد سال ونواسه های شیری آن را شهید ساخته وکودتای نظامی را بنام انقلاب ثور بملت افغانستان شاد باش وتبریک گفتند .
خودم در آنروز در کنار وزارت مالیه ووزارت پلان وجاده منتهی بارگ کابل شاهد تمام صحنه های کودتا بودم که از داخل ارگ دفاع مختصری صورت گرفت ولی بمباردمان ارگ ریاست جمهوری ، گارد محافظ ریاست جمهوری را متلاشی کرده وظابطان وخرد ظابطان نمک بحرام کمونیست بمحل اقامت داود خان شتافته و خودش وبرادرش را با تمام اعضای خانوادهای آنها ( از صغیر وکبیر ) قتل عام نمودند وبر بالای اجساد سوراخ سوراخ شده سردار  داود خان وخانواده اش هورا هورا سرداده وبه رقص وپای کوبی پرداختند وفورا خبر کشته شده دادوخان را از طریق رادیو وتلویزیون افغانستان اعلان نمودند .
اگر چه تا فردای آنروز در فرقه های قرغه وریشخور مقاومت مختصری صورت گرفت ولی قوای هوائی تحت امر دگروال قادر کار را یکطرفه کرد ودر نتیجه پیروزی کودتا در مرکز اعلان شد .
ملت افغانستان با شناخت دقیقی که از رهبران کمونیست حزب خلق وپرچم داشتند از همان روز اول اعلان پیروزی کودتای ثور برای مقابله با کمونیستها ودشمنان دین ووطن خویش آماده گی گرفتند
کودتای ثور با الهام از اندیشه دیکتاتوری پرولتاریائی شوروی سابق که می بایست تمام عناصر ضد انقلابی وهواداران بورژوازی وارتجاع را باید نابود ساخت؛ تصفیه را از داخل ارتش افغانستان شروع کرده وسپس محصلین واستادان پوهنتون ومعلمین مکاتب وبعدا روحانیون ومشایخ و تمام سرمایه داران وزمین داران وملاکان ودر نهایت اشخاص صاحب رسوخ وبا شهرت اجتماعی را که مربوط به هر قوم وزبان ومنطقه وملیتی بودند دستگیر ، زندانی وسپس قتل عام نمودند ودر سر تاسر افغانستان صدها وبلکه هزاران گور دسته جمعی ساختند .
این عملکرد کمونیستها آتش فشان انقلاب اسلامی را سر تاسری ساخته و به فوران در آورد وهمان بود که اولین حرکت نظامی در مقابل کمونیستها در السوالی موسی قلعه هلمند صورت گرفته و مجاهدین  موسی قلعه ،تعدادی از کمونیستها وعناصر خلقی را کشتند وفرار کردند  وبعدا حکومت کمونیستی نیز تمام دکانداران وکسبه کاران وحتی دهاقین بازار منطقه موسی قلعه را دستگیر وبعضی در همانجا کشتند وتعدادی را بکابل به زندان ده مزنگ انتقال دادن که خودم با ایشان در قلعه جدید ده مزنگ زندانی بودم وهمه ایشان را بلا استثنادیک شب قبل از اینکه به پلچرخی انتقال دهند شهید ساختند
دیری نپائید که قیام ملت با شهامت هرات در 24 حوت سال 1357 در مقابل کمونیستها صورت گرفت وبیش از بیست وپنج هزار نفر از اهالی هرات بدست کمونیستهای قتل عام شدند ولی نتیجه این قیام سبب شد تا تمام السوالی ها وقرا وقصبات  هرات از دست کمونیستها برای همیش آزاد شود وانقلاب مردم هرات سر آغاز قیام همگانی  وانقلاب سر تاسری در تمام ولایات  افغانستان گردید .
وسپس قیامهای  درسوم حمل سال 1358 در  باغیس – وقیامهای  در کنر – نورستان – لوگر – کابل – ننگرهار – مزار – دره صوف – قندهار –  هلمند –  وغیره ولایات افغانستان  صورت گرفت و طوفان انقلاب اسلامی تمام ولایات والسوالیها وحتی قراء وقصبات را در نوردید و وحکومت کمونیستی هر قدر با قساوت وبیرحمی کشتار مینمود بهمان اندازه خشم ونفرت وانتقام ملت از کمونیستها روز تاروز افزایش یافته ومردم افغانستان اعم از جوانان واطفال وحتی پیر مردان وحتی شیرزنانی سلاح بدست میگرفتند که حتی ازین شیر زنان که بصفت فرمانده وقوماندان جنگ بودند تعدادی تا حالا در هرات وتخار وجا های دیگر  زنده اند وافتخار ملت افغانستان  بحساب می  ایند .
دوسال از قیام ملت افغانستان که با دست خالی وبا تفنگهای ابتدائی ویا تفنگ شکاری جهاد را آغاز کرده بودند گذشت وغرب وامریکا فقط نظاره گر بودند .
جالب است که یکنفر از شخصیتهای مسلمان ورئیس هلال احمر یگی از کشور های خلیج به نزد امیر خود رفته بود ودرخواست کرده بود که اگر امیر اجازه دهند ما مجاهدین افغانستان را میتوانیم از لحاظ لوژستیکی کمک گنیم زیرا آنها در مقابل دشمنان اسلام وکمونیستها می جنگند وما امکانات وافری داریم .امیر کشور خلیجبی گفته بود که :
«این حرف را اگر دربیرون ازین خانه در جائی مطرح کردی ترا زندانی میکنم و خودت با آنکه آدم مسلمان وخوبی هستی لیکن خیلی احمقی ؟؟؟!!! تو نمیدانی در کشوری که پای شوروی  داخل شد دیگر  از آن کشور خارج نمیشود وپای  شوروی  حکم  سُم (پای )  فیل را دارد وپای فیل را کسی بزور نمیتواند بحرکت وادارد ؟؟؟!!»
در همان یکنیم سالیکه از کودتای ثور  گذشت سفیر امریکا در کابل کشته شد ، اما امریکا عکس العمل جدی نشان نداد .
چون در بناگوش امریکا ( امریکای لاتین ) ودر قلب اروپا آلمان شرقی وپولند واروپای شرقی کاملا بتصرف اتحاد شوری بود .
اما طوفان انقلاب ملت مسلمان از میان خون وآتش همچنان مواج وطوفنده بود وتقریبا اکثر مناطق افغانستان وخاصتا السولیها وقراء وقصبات از دست   کودتاچیان  ثورخارج  شده بود .
کمونیستها با بیرحمی تمام قراء وقصبات والسوالیهارا با بمباردمانهای پیهم وتوبخانه وموشکهای دور برد می گوبیدند وتمام قراء وقصبات را بویرانه تبدیل کرده بودند .
کمونیستها وقتی خود را دربرابر انقلاب اسلامی وقیام همگانی ناکام یافتند قوای شوری را در ششم جدی سال 1358 بکشور فرا خواندند واردوی بلشویک با بیشتر از یک لک وپنجاه هزار نفر با وحشیانه ترین شیوه های استالینی به قتل عام وبمباردمانهای ویرانگر دست زدند وحتی درین دوره روسها از موشکهای اسکاد که سلاح غیر متعارف در جنگهای داخلی است بر علیه مجاهدین در ننگر هار وکنر استفاده کردند وحتی در بعضی مناطق از سلاح های کیمیاوی وبمبهای نا پالم که در جنگها غیر قانونی بود  برعلیه مجاهدین ومردم بیدفاع افغانستان استفاده کردند .
حفیظ الله امین سر قوماندای اعلای  کودتای ثور  بعنوان شاگرد وفادارنور محمد تره کی ،   ،استاد خود ( نورمحمد تره کی ) را بشکل فجیعی در داخل ارگ کابل با بالشت خفه کرد واداره کشور را بدست گرفت ونتوانست تا جلو آتش فشان انقلاب اسلامی را بگیرد .
روسها  در شب 26 جدی  سال 1358 حفیظ الله امین را با دار ودسته اش کشتند وببرک  کارمل  پرچمی را از تاشکند با تانک بافغانستان آوردند تا بلکه  بتواند با مردم افغانستان کنار آید وببرک باسابقه ننگین وسیاه کمونیستی  نیز مانند وسیله نا کار آمد قرار گرفت ونتوانست آتش فشان انقلاب اسلامی را مهار کند .
وسپس روسها دوباره ببرک را به ماسگو بردند ومحمد چمکنی را آوردند محمد جمکنی نیز آدم نا کار آمد بدر شد وهیچ کاری را از پیش بدر نکرد .
ناگفته نباید گذاشت که بعداز دوسال واندی که از عمر قیام وانقلاب ملت مسلمان گذشت امریکا و غرب و به تبع از امری کا  ، کشور های اسلامی وخلیجی هم بحمایت ملت افغانستان شتافتند .
وامریکا متوجه شد که بهترین فرصتی است تا انتقام وویتنام را از اتحاد شوروی وهم پیمانان آن بگیرد
حمایت امریکا وغرب خاص برای ضربه زدن بکمونیزم بود وبس .وامریکائیها در قضیه افغانستان فقط برای شکست حریف سیاسی ونظامی خویش می اندیشیدند  تا انتقام شکست ویتنام را از اتحاد شوروی بگیرند  وهیچوقت به  ویرانی افغانستان و…..بر بادی ملت افغانستان توجه نمی کردند  و……
وامریکائیها وغرب متوجه شدند که ملت افغانستان ملت سلحشور وبینظیر است واین ملت توان این را دارد تا برای اتحاد شوری درسی بدهد که در تاریخ بیادگارباقی بماند
وروسها هم متوجه شدند که تره کی وامین کشته شده وببرک آدم ناکارآمدیست ؛نا چار ببرک را به ماسکو برده وسر انجام بزرگترین ونیرومند ترین ومجرب ترین وآموزش دیده ترین تیوریسن حزب  پرچم  ونفر خاص کی جی بی را که داکتر نجیب باشد بروی کار آوردند تا او بتواند کار ی از پیش بدر کند
هر چند روسها در تمام ادارات دولتی بعنوان مشاور کار میکردند وامور نظامی وامنیتی صد در صد بدست خود روسها بود ولی نه روسها ونه داکتر نجیب ونه هم اصلاحاتی که در داخل حزب  دموکراتیک خلق بوجود آورده بودند نتوانست کارگر واقع شود واز موج طوفان انقلاب اسلامی بکاهد .
هر چند نجیب با طرح مصالحه ملی وسخنهای بسیار نرم وفریبنده تلاش کرد تا بتواند از بین ملت برای خود سمپاتهای  درست کند اما موفق نشد .
از جانب دیگر تهاجم قشون سرخ بافغانستان روسهارا در سطح بین المللی منزوی کرده ودرمجمع عمومی  سازمان ملل متحد باستثنای چند کشور محدود اکثریت قریب باتفاق ممالک جهان بر علیه شوروی موضعگیری کردند وتهاجم شوروی بافغانستان را محکوم کرده اند واز طرف دیگر مصارف گزاف جنگ افغاستان وتمویل دولت دست نشانده کابل نیز کمر اقتصاد شوری را شکستاند ونارضائیتی تمام ایالات تحت فرماندهی شوری در آسیای میانه را نیز بهمراه آورد زیرا هزاران هزار نفر از سر بازانیکه از آسیای میانه بافغانستان فرستاده می شدند  کشته شده بودند ومردم آسیای میانه از بابت کشته شدن فرزندان شان در افغانستان خشمگین بودند
وروسها دیگر هیچ چاره ئی نیافتند جز اینکه  از افغانستان خارج شوند ونوکر بلا اختیار خویش ( نجیب ) را تنها گذارده وبرایش گفتند این توهستی که باید با مردم خود کنار بیائی وما رفتیم وتومیدانی ومردم افغانستان !
اما کمکهای نظامی لوژستیکی را برای تو خواهیم نمود .
نجیب با تجربیات خاصی که از دوران ریاست خاد در دوران  نورمحمد تره کی ودوران  حفیظ الله امین و دوران حکومت ببرک کارمل و تجارب ارزنده ایکه ا ز روسها اموخته بود با زبان مردم صحبت را شروع نمود .
ودر قدم اول از ملت افغانستان معذرت خواهی کرد وبمردم افغانستان گفت :
« ما بشما خیانت کردیم ما بشما وعده نان – لباس ومسکن داده بودیم ودر عوض برای تان مرمی ( گلوله ) وکفن وقبرستان را هدیه کردیم !!! حالا این گردن کج ما وفرمان وشمیر شما »
وازین قبیل سخنهای فراوانی بر زبان آورد ودر اخیر دوران حکومت خویش بر خلاف رهبر خلاق خزب وبر خلاف  حفیظ الله امین وببرک کارمل  وسایر رفقای کمونیست خویش که اسلام وقرآن ومسلمانان را مسخره میکردند آیت قرآن میخواند واحادیث نقل قول میکرد واز مصالحه ملی صحبتهای فراوانی بعمل می آورد .
اما دیگر دیر شده ورژیم کمونیستی مانند بالاپوش وواسکت مندرسی شده بود که دیگر با تعمیرات نمیتوانست دوباره برای پوشیدن آماده شود
جهاد ملت افغانستان فراگیر وبسطح ملی ارتقاع یافته بود ودیگر صف رژیم کمونیستی از ملت کاملا جدا شده بود رژیم در حال فروپاشی بود .
دنیا شاهد سقوط حکومت دست نشانده کابل بود .
درین وقت بود که امریکا وغرب وسازمان ملل متوجه شدند که حکومت کابل و حتی شوروی در حال انقراض قرار گرفته است با مشورۀ شورویها نقشه راه سازمان ملل متحد  را مطرح ساختند تا مجاهدین با کمونیستها حکومت ائتلافی بسازند واین طرح بنام طرح « بنان سوان » معروف شد .
اما مجاهدین با قا طعیت این طرح را رد ساختند زیرا درین طرح اهداف وبرنامه های انقلاب اسلامی وهویت جهادی وارزشهای اسلامی این قیام ملت افغانستان زیر پا گذاشته می شد . طرح «بنان سوان » ناکام شد وامریکا وغرب جدا ازین عکس العمل مجاهدین ناراض شدند وحتی سازمان ملل اعلان داشت که قطار افغانستان در حال حرکت است وهر کس با این قطار ( طرح بنان سوان ) همسفر نشود از کاروان خواهد ماند
اما جواب مجاهدین باز هم منفی بود
تا اینکه در 29 حمل سال 1371 هرات وحوزه غرب کاملا ازاد وتعدادی از ولایات صفحات شمال نیز کاملا آزاد شد بالآخره در هشتم ثور سال 1371 حکومت کمونیستی نجیب ساقط وقدرت حکومت بدست مجاهدین افتاد .
غرب و در راس امریکا وقتی پیروز ی مجاهدین را بچشم سر دیده وطرح بنان سوان را ناکام یافتند ؛ حکومت مجاهدین را بایکات کردند .
ملت افغانستان در برابر کمونیزم جهان خوار دوملیون شهید داد ویکنیم ملیون معلول وبیش از هفت  تا هشت ملیون نیز به رنج آواره کی ودوری از وطن مبتلا شدند و کشور افغانستان با تمام زیر بناهای اقتصادی – تعلیمی – فرهنگی وحتی نظامی و..ازبین رفت وافغانستان بویرانه ای تبدیل شد .
ولی امریکا وغرب بزرگترین استفاده سیاسی را ازسقوط اتحاد شوروی کمائی کردند ودیگر حریف سیاسی ونظامی برای امریکا وغرب باقی نماند -کشور شوراها متلاشی وتجزیه شد – پیمان نظامی وارسا  وپیمان اقتصادی کومیکان  اتحاد شوروی  با کشور های کمونیستی جهان ازبین رفت – وامریکا وغرب یکه تاز میدان نظامی وسیاسی جهان شدند ، ولی در برابر ویرانی افغانستان وامنیت واستقرار وثبات سیاسی واز همه عمده تر باز سازی افغانستان خود را کنار کشیدند وحکومت مجاهدین را با چالشهای خطرناکی مواجه ساختند .
با پیروزی مجاهدین در کابل توطئه های خطرناکی برعلیه حکومت مجاهدین وملت پیروزمند افغان روی دست گرفته شد .
واستعمار غربی وروسیه از کشور های همسایه بعوان بزرگترین ابزار درد سر ساز  وجنگ وناامنی در داخل کشور افغانستان استفاده کردند ، در برابر حکومت مجاهدین در ننگرهار حکومت علیحده ساختند  ودر مزار وشبرغان وسر پل حکومت علیحده با بیرق جدا گانه جور کردند  ودر مرکز کابل در کوته سنگی – دشت برچی وکارته چهار وخوشحال خان حکومت علیحده ودر چهار آسیا ولوگر حکومت علیحده ساخته شده وفتنه های جنگ ونا امنی را در کابل مرگز افغانستان دامن زدند .
ومتاسفانه کشور های همسایه غربی وجنوبی وشمالی مستقیما در تجهیز نظامی واخلال امنیت وخاصتا ویرانی کابل نقش بازی کردند .
وحکومت مجاهدین هم که تجارب کافی مملکت داری نداشته وکاملا در مضیقه های اقتصادی وتنگناهای مادی قرارداشت در برابر چالشهای بزرگ نا امنی – مشکلات اقتصادی و وعدم پختکی وتجارب کافی کمر آن خمیده شد نتوانست با چلنجهای بزرگ نا امنی وجنگ خود را حریف سازد .
هر چند حکومت موقت مجاهدین با فیصله همه رهبران جهادی  مانند جمعیت اسلامی – حزب اسلامی آقای حکمتیار – حزب اتحاد اسلامی – حزب اسلامی مولوی خالص – حرکت انقلاب مولوی محمد نبی محمدی وشاخه های منشعب حرکت وحزب اسلامی شاخه  قاضی امین وقاد  وجبهه ملی صبغت الله خان مجددی وومحاذ اسلامی پیر گیلانی  وحزب وحدت شاخه اکبری – وحرکت اسلامی شیخ محسنی وشوروای اتقاق وپاسداران جهاد  و   سایر احزاب وخرد وریزه  جهادی سنی وشیعه  که در اسلام آباد  صورت گرفت  وقرار شد تا رهبران جهادی مشترکا بکابل بیایند وحکومت را از کمونیستها تسلیم شوند  مگر متاسفانه  بعدا  تنها حزب اسلامی  اقای حکمتیار  وحزب وحدت شاخه مزاری برخلاف فیصله شورای رهبری در  اسلام    بمخالفت  حکومت  جهادی شروع کردند ودوستم را نیز با خود همنوا ساختند .
وبد تر از همه قوماندانهائیکه از بیرون مرزها پول وسلاح در یافت میکردند , در مرکز کابل  بزرگترین ظلم وجنایت را برملت خود وبر شهر یان کابل روا داشته وحتی از انتقال مواد غذائی وسوخت از طریق لوگر وسروبی  که تحت کنترل  قوماندان زرداد حزب اسلامی  حکمتیار بود  بکابل جلوکیری میکردند تا حکومت مجاهدین فلج شود .
در ولایات اگر چه آثار فتنه های جنگ های کابل بمشاهده نرسید ولی افراد دزد ورهزن وتفنگی که از جهاد واسلام خبری نداشتند برمردم ظلم واجحاف روا میداشتند .
اما باز هم حکومت مجاهدین با همه دشواریها سر پای خود ایستاده بود تا اینکه بزرگترین فتنه ای عظیم را در برابر مجاهدین از بیرون از مرزها تدارک دیدند وهیولای خطر ناکی را بنام طالب برضد مجاهدین واحزاب جهادی ورهبران جهادی آرایش دادند .
هر چند حکومت مجاهدین در بدایت امر مقاومت میکرد  وبر اکثر ادارت وارگانهای دولتی  کابل مسلط بود .
تا اینکه برای حذف حکومت جهادی برنامه وسیع تری  در پیشاور برهبری نصیرالله بابر وزیر داخله وقت حکومت پاکستان روی دست گرفته شد وآ«  طرح  ، سناریوی  ساخت طالب بود که  می بایست جایگزین حکومت جهادی می شد .
طالبان در تحت نام مبارزه با فساد ونا امنی حرکتی را از قندهار شروع کردند واول قوماندانهای حزب اسلامی حکمتیار واستاد سیاف را خلع سلاح کردند وسپس قوماندانی جمعیت را نیز خلع سلاح کردند وقندهار را بعنوان یک مرکز در کنترل واختیار خود قراردادند
وشعا رشان فقط مبارزه با فساد ونا امنی وبرچیدن پاتکها بود .
حکومت مجاهدین در ابتدای امر جریان طالبان را حمایت و سپورت میکرد چون طالبان اولا جنگ خود را با رقیب حکومت کابل ( حزب اسلامی) شروع کرده بودند وسپس در تحت نام جهاد در برابر فساد ونا امنی قیام خود را توجیه میکردند دولت مجاهدین هم آنهارا با پول ومواد لوژستیکی تجهیز میساخت تا بلکه آنها بتوانند در امر  امنیت وسلامت افغانستان وحفظ جان ومال وناموس مردم قدمی بردارند .
غافل از آنکه این پروژۀ خطرناک برای حذف همه نیروهای جهادی وجمع آوری سلاح افغانستان وتخریب وانهدام تمام تسلیحات بجا مانده از قوای شوروی بود وعلاوتا با اعمال خشونت وسخیت گیرانه وتعصبات کورقومی  چهره اسلام را در سطح جهان بدنام ساخته ودروزاه مکاتب دختران را بسته وبر زنها بزرگترین اهانت را روا داشتتند ویکنوع حکومت دیکتاتوری بزرو تفنگ را برمردم حاکم ساختند .
و تمام فعالیتهای نظامی شان فقط وفقط کشتن وترور قوماندانهای جهادی وموسفیدان وعلما وشخصیها متنفذ قومی بود وحتی یکنفر کمونیست – یکنفر از جواسیس غرب وشرق ویکنفر از سکولاریستها ویکنفر از آدم کشان حرفوی ویا جنایتکاران را اینها ترور نکردند.
هر چند در بعضی ولایات بعد از بقدرت رسیدن سران بعضی از ملیشه های مربوط به تنظیمهای اسلامی را وسپسپ مزاری وداکتر نجیب را اعدام کردند .
 طالبان در هر جائیکه  مسلط می شدند سلاحهای پیشرفته وموشکهای دور برد وخاصتا موشکهای استنگر را جمع آوری وبه پاکستان انتقال میدادند .
تا اینکه طالبان غزنی – میدان وردک وحتی چهار اسیاب را هم گرفتند وآقای حکمتیار بدون  مقاومت چهار آسیاب را ترک کرد وگفت :
 وقت آن رسیده است تا طالب بحساب حکومت کابل برسد  واقای حکمتیار به پیشاور تشریف بردند 
حکومت مجاهدین هر چند با ظهور طالبان فلج گردیدو به جز از سه چهار ولایات از صفحات شمال کدام جای دیگر ی در افغانستان  برای ادامه حکومت باقی نماند
این امر سبب شد تا امریکا وغرب با قوای بزرگ ناتو وچهل کشور جهان به بهانه جنگ با طالب والقاعده بافغانستان حمله نموده  وطالبها را از افغانستان دوباره به پاکستان بیرون راندند
و در بن آلمان تحت عنوان«کنفراس بن » حکومتی بنام حکومت انتقالی افغانستان درست کرده واستاد ربانی را  که در زمان هنوز بعنوان رئیس جمهور در صفحات شمال  افغنستان بود مجبور ساختند تا حکومت مجاهدین را بحکومت ساخته شده در بن تحویل دهد .
ونماینده های حکومت مجاهدین در بن بزرگترین خیانت تاریخی به حکومت جهادی  روا داشتند ودر یک معامله  پنهانی حکومت جهادی را حذف نموده ودر عوض  حکومت انتقالی برهبری حامد کرزی که حتی در انتخابات بن هم رای نیاورده بود  تاسیس کردند .
بعد از تاسیس حکومت انتقالی برهبری حامد کرزی جنگ تبلیغیاتی از طریق رسانه های  داخلی وخارجی که با سرمایه گزاری خارجیها صورت میکیرد برعلیه جهاد و ومجاهدین با شدت هر چه بیشتر آغاز وطالبها هم فقط سران جهاد وسران حکومت جهادی را در عملیات تروریستی وانتحاری یگی پی دیگری از پا در اوردند واین امر در طول پانزده  شانزده سال پیهم  است که ادامه دارد اما مجاهدین هنوز در همه صحنه های اجتماعی وحکومت حضور فعال دارند .
در ختم این مبحث مطلبیکه می بایست یاد آوری کنم اینکه خیلی از کمونیستهای از تیپ مائوئیستی استالینی مانند شعله ئیها ( وسازمانهای منشعبه آن مانند سازا – سزا – جنبش  رهائی –  راه کارگر – راوا ) وهمچنین کمونیستهای از تیپ برژنف ( خلقیها وپرچمیها ) وغرب زده ها وشرق زده ها وخاصتا سکولاریستهای دین ستیز  وحتی  بعضی از حلقه های  حزب اسلامی  وابسته به اقای حکمتیار  وقتی از کودتای هفتم ثور یاد آوری میکنند ، روز هشتم ثورسال 1371 ( روز پیروزی مجاهدین ) را نیز بهمان  طوریکه روز هفتم ثور سال 1357 را  تقبیح میکنند ، نیز  مردود شمرده واین روز را نیز نوعی کودتای کمونیستها وائتلاف کمونیستها با سایر رهبران جهادی میشمارند وحتی  بدتراز آن  تمام جنایات شوری ونوکران شوروی را بگردن مجاهدین می اندازند  .به نوعی کمونیستها را برائت می دهند .
وخیلی جالب است که شاخه حزب اسلامی متعلق به آقای حکمتیار حکومت مجاهدین را  ادامه حکومت کمونیستها دانسته وجنگ برعلیه حکومت مجاهدین را مانند جنگ برعلیه کمونیستها مشروع وجهاد تلقی  می  کردد .
جالبتر اینکه حتی تا امروز که تمام رقبای سیاسی آقای حکمتیار ترور شده وازبین رفته اند ومیدان کاملا برای  حزب اسلامی آقای حکمتیار  خالی شده است ؛ هنوز  بعضی از عناصر افراطی حزب اسلامی  با قلم فرسائی زیاد حکومت مجاهدین را حکومت ائتلاف با کمونیستها می دانند وحتی حادثۀ هشتم ثور روز پیروز مجاهدین را  کودتای دیگر کمونیستی ماننند هفتم ثور می دانند  وتا حال از همان موضعگیری سال 1371 روز پیروزی مجاهدین در افغانستان هیچ تغیر ذهنی نداده واستدلال شان مبتنی براین است که تمام احزاب  هفتگانه وهشتگانه سنی وشیعه و همه رهبران جهادی(باستثنای حزب وحدت مزاری ودوستم وحزب اسلامی شاخه آقای حکمتیار)  در یک ائتلاف با کمونیستهای پرچمی همان مشی حکومت کودتای هفتم  ثور را در هشتم ثور سال 1371 ادامه دادند وبزرگترین خیانت را باسلام وتاریخ جهاد وملت افغانستان مرتکب شدند ؟!
اگر چه باید اذعان داشت که بعد از شکست  کمونیست ها در هشتم ثور تمام سران حزب خلق  وجنرالان خلقی به حزب اسلامی  شاخه آقای حکمتیار پناه بردند وپرچمیهای ببرکی ومحمود بریالی در کنار شورای نظار بودند .
 ولی در حکومت جهادی باستثنای آصف دلاور که منصب بلند دولتی در وزارت دفاع  ملی داشت دیگر هیچ یک از کمونیستها  مانند امروز در راس اداره اردو ویا وزارت خانه ها ومقامات بلند امنیتی ونظامی ودولتی  قرارنداشتند
ولی ادعای آقای حکمتیار این بود که نبی عظیمی وجنرال مومن – جنرال بابه جان در حکومت مجاهدین از منصب بلند نظامی برخوردارند وحکومت مجاهدین یعنی حکومت  آصف دلاور ونبی عظیمی وجنرال بابه جان بود ؛ در حالیکه نبی عظیمی فرارکرد وتنها آصف دلاور لوی درستیز در وزارت دفاع بود وجنرال بابه جان قوماندان گار نیزیون کابل بود وبس
در باقی تمام وزارتخانه ها وریاستهای عمومی دربین احزاب هفتگانه وهشتکانه جهادی تقسیم شده بود .
وبواسطه این سه جنرال نظامی جنگ را با حکومت مجاهدین مشروع میدانستند وادعای شان این بود که تا اینکه در افغانستان حکومت صد در صد اسلامی ساخته نشود سلاح خود را بزمین نخواهند گذاشت .
حکومت جهادی تمام تلاش خود را بکاربرد تا آقا ی حکمتیار ومزاری را متقاعد سازد ودست از جنگ بردارند ولی فائیده نکرد  وجنگ خانمانسوز کابل همچنان بر بالای ملت ما بیداد میکرد .
این نیروهای جنگی ضد حکومت  جهادی ( حزب اسلامی شاخه حکمتیار – وحزب وحدت شاخه مزاری ودوستم  ) در یک ائتلاف  تحت نام شورای هم آهنگی  با تمام توان برعلیه حکومت کابل جنگیدند ووکابل را 24 ساعته راکت باران میکردند .
اگر چه دولت هم بعد ازینکه کوشش  مصالح بجای نرسید با بیرحمی تمام مناطق مربوط به حزب اسلامی  وحزب وحدت مزاری  ومحل استقرار نیروهای دوستم  در کابل را هدف آتش باری قرار می داد ودولت خود را حافظ منافع مردم وامنیت مردم می دانست هر چند در بمباردمان های نیرو های دولتی مردم بیدفاع نیز آسیب دیده بودند .
واین جنگ نامقدس ترین جنگی بود که ملت را به ستوه آورده بود .
شورای هم اهنگی  بالآخره بعد از ویرانی کابل ومتنفر ساختن شهریان کابل از مجاهدین  دست از جنگ برداشتند واستاد فرید شهید وقطب الدین هلال را یکی پی دیگری  برای منصب صدارت بکابل فرستادند که دیگر آبرو وعزت مجاهدین در بین ملت تاراج شده بود .
البته حزب وحدت مزاری  هنوز برادامه جنگ برعلیه حکومت مجاهدین اصرار می ورزید وتا آخر مزاری با دولت در جنگ بود وسر انجام که طالب چهار آسیاب را مرکز حزب اسلامی را هم گرفت  مزاری به طالبان تسلیم شد تا با طالبان مشترکا بر علیه دولت مجاهدین بجنگ ادامه دهد
ولی طالبان مزاری را با بیرحمانه ترین وضعیتی کشتند ومصله کردند .
البته جنگهای دوستم ومزاری وحزب اسلامی شاخه آقای حکمتیار …….سبب شد تا عناصر تفنگی ودزد ورهزن که به کابل آمده بودند  برمال ودارائی وخانه وزندگی مردم کابل تصرفات نموده وبزرگترین خیانت وجنایت را بر مردم مظلوم کابل روا دارند .
وملت حاضر شد تا هر کسی که برای شان امنیت بیاورد قبول کنند ولی انارشیزم ونا امنی وقتل وکشتار وچور وچپاول  دوران حکومت جهادی را قبول نکنند
این موضعگیرهای نا بخردانه سبب شد تا انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی افغانستان بسراشیبی سقوط مواجه شده ورهبران جهادی بلا استثنا مورد خشم ونفرت ملت قرارگیرند وتمام هستی وسرمایه های ملی ونظامی کشور  تارج شده ودر نهایت با طرح سناریوی طالب  ، کشور افغانستان دوباره توسط ناتو وامریکا  به کنترل در اید .
جالب است  که در تمام جهان سربازان وجلودارن حرکتهای انقلابی که برای کسب آزادی ومبارزه برعلیه استعمار واشغالگران می جنگند جایگاه خاص ورفیعی دارند
ودر بلاد شان از آنها مجسمه ها میسازند وقبرهای بنام سپاهی گمنام ساخته هر سال بر بالای قبرهای شان اکلیل گل میگزارند
 ولی در وطن ما  که یکتعداد اتباع این کشورکه از هویت اصلی وتاریخ وفرهنگ اسلامی وافغانی  خویش بیگانه شده اند ویا دیگر احساس دینی و غرور ملی واحساس ناسیونالیستی ویا عِرق ملی وقومی ودینی ندارند برعلیه پیش کسوتان ملت خویش دست به تخریب زده وزبان به بد گوئی میگشایند وبزرگترین فرماندهان جهاد وقهرمانان ملی را توهین وتحقیر نموده واز آنها به بدی یاد میکنند .
در کشور های استعمار گر حتی بر سربازان خود که در جنگ نامقدس کشته شده اند هم افتخار میکنند واز انها به نیکی یاد میکنند.
اما مردم بی شخصیت – بی ایمان – وطن فروش ونامرد در کشور افغانستان برعلیه آزادی خواهان وفرماندهان بزرگ جهاد که در برابر قشون سر خ شوری سینه سپر کرده واین کشور را از زیر یوغ اشغال شوری نجات داده اند بی حرمتی می کنند .
در ختم کلام می بایست تا روز هشتم ثور روز پیروزی ملت مسلمامان افغانستان را بملت افغانستان وتمام جهاد گران وورثه شهدا ومعلولین تبریک گفته وبرای شان اطمینان دهم که :
کمونیستها استالینی وبرژنفی وسکولاریستهای دین ستیز وبدکاره های سیاسی وغرب زده ها وشرق زده ها باید بدانند که : تاریخ افغانستان وتاریخ جهان این روز هشتم ثور را بنام نامی ملت افغانستان بعنوان روز پیروزی وروز افتخار مسجل کرده است
وهیچ نیرو وقوتی نیست تا افتخار پیروزی ملت افغانستان را از آن بستاند
زنده باد ملت مجاهد و با شهامت افغانستان
زنده باد آزادی خواهان جهان
مرگ ونفرین بر قاتلین ملت افغان
مرگ ونفرین بر قاتلین مردم بیگناه در سراسر جهان
پایان
والسلام وعلیکم ورحمة الله وبرکاته
—————————
محمــد عزیز(عزیزی)
هشتم ثور سال 1397
مطابق به : 2018-04-28