آرشیف

2019-3-24

غلام رسول مبین

نیروهای امنیتی افغانستان شکارِ ابرقدرت های دنیا و منطقه توام با تروریزم جهانی و سازمان های ستخباراتی منطقه

نیروهای امنیتی افغانستان شکارِ ابرقدرت های دنیا و منطقه توام با تروریزم جهانی و سازمان های ستخباراتی منطقه

بنام حق
این مقاله را در جریان ماه ثور 1397 طی یک فراوخوان مقاله نویسی که از جانب "سازمان مدنی جوانان نواندیش افغانستان" اعلان شده بود، نوشتم. خوشحالم که این مقاله توسط اعضای رهبری سازمان و هییات پژوهشی شان انتخاب و در لابلای کتابِ "فرشتگان محافظ" نشر شده است. 
عنوان مقاله
نیروهای امنیتی افغانستان شکارِ ابرقدرت های دنیا و منطقه توام با تروریزم جهانی و سازمان های ستخباراتی منطقه

مقدمه
شوربختانه از بدو تولدِ انسان منحیث بشر و بالاخص اشرف المخلوقات در بین شان خصومت و مقاتلت وجود داشته است و این پدیده یی ناپسند و نامیمون بر میگردد به منازعه یی هابل و قابل که از جمله فرزندان حضرت آدم ابوالبشر بودند و این منازعه در حالی به وقوع میپیوندد که مساله یی تزویج شان بمیان میآید. اولین تجربه یی ریزشِ خونِ انسان ها به روی زمین، بر میگردد به ابتدای پیوندهای انسانی. نیروهای امنیتی افغانستان که فرزندان اصیل و سر به کف این سرزمین هستند، لیاقت هر نوع تشویق، ترغیب و تقدیر را دارند. بنا، موجودیت نیروهای امنیتی افغانستان در تامین امنیت و تحکیم صلح و ثبات از نقش و اهمیت ویژه یی برخودارند. 
بروی این ملحوظ برای ختم جنگ و حداقلِ رسیدن به صلح و آرامش نیاز به نیروی است که تامین کننده یی نظم و انضباط اجتماع باشد و این مولفه ها وقتی تحقق میابند که قدرتِ به میان باشد تا این وضعیت اختناق آور را به وضعیتِ امن و امان مبدل سازد و همانا عبارت از "نیروی امنیتی ویا ساده تر نگاشته شود معسکر مردمی" میباشد. 
آنچه که در پی میآید چکیده ییست از دیدگاه ها، نظریه ها، برداشت ها و اندوخته های من که در وصف نیروهای امنیتی کشورم به دست نوشته میسپارم. اینرا درست میدانم که بیان وصف و همتِ نیروهای امنیتی کشور که همیش کفن را در راه وطن به خویشتن لباس ساخته اند، کاریست سخت و دُشوار. اما، خواستم که منحیث یک شهروند افغانستان دینم را ادا نموده و داشته هایم را به خورد دیگران بیاندازم. 
متن یا بدنه اصلی مقاله
نیروهای امنیتی افغانستان که در سه چوکاتِ رسمی یعنی وزارت دفاع ملی، وزارت امور داخله و ریاست عمومی امنیت ملی کشور کار میکنند از جمله قوای اجرایی کشور محسوب میگردند و در زیر مجموعه یی این سه ارگانِ معتبر و اصلی امنیتی به شعب و بخش های گونگونی چون: قل اردوها، کندک ها، غندها، لواها، قطعه ها، نیروهای ویژه، کوماندو، قوای سرحدی، قوماندانی ها و … منقسم میگردند. نیروهای امنیتی به خصوص سربازان، عساکر و افسران از جمله نخستین کسانی اند که بیشتر تلفات انسانی و بشری را متقبل میشوند، چون ایشان پایین رتبه ترین افرادِ اند که در چهارچوب نیروهای امنیتی خسارات زیادی را متحمل میشوند. موجودیت نیروهای امنیتی کشور از نقش و جایگاه اساسی در حیات روزمره یی هموطنان ما برخوردارند که در زیر این گونه ها را جداگانه تشریح مینمایم: 
نقشِ نیروهای امنیتی: نقش نیروهای امنیتی کشور عبارت از طرزالعمل، کارکرد، عملکرد و ماهیت سوق الجیشی شان است. به گونه مثال: نیروهای امنیتی مکلفیت تامین امنیت و نظم عامه، دفاع از سرحدات و ثغور کشور، تنظیم انضباظ شهری یا ترافیکی، دفاع از تمامیت ارضی کشور، تامین امنیت، صلح و ثبات و همچنین کشف، ضبط و جلوگیری از هر گونه تعرض، ترافیک، قاچاق و بزهکاری های خیابانی و محیطی میباشند. نیروهای امنیتی ضامنِ حفظِ تاریخ، مرزها و نوامیس ملی کشور میباشند که این همه جانبازی ها و شهکاری ها بر میگردد به رهبری سالم، دلسوز، وطن دوست، خدا پرست و وظیفه شناس. اما، بدبختانه که در افغانستان همیش زیردستان نسبت به بالادستان فدای وطنِ خویش میشوند و کسی نیست که از خون، شهادت و آینده یی خانواده اش دفاع و حمایت نماید. در کشور ما فرادستان در تناسب به فرودستان از سهولت های زیادی برخوردارند و در صورت تطبیق کدام موادِ از قانون، این مرئوس است که صدمه میبیند نه رییس و رده های بالا. هیچگاهی شاهد نبودم که ژنرال ها، سترژنرال ها و برید ژنرال ها بخاطر خیانت، عدم وظیفه شناسی و درایت ویا فروش سنگرهای نبرد، محاکمه شوند؛ بلکه این سرباز، معسکر و فرمانده یی سنگر است که زیر یوغ دادگاه های غیرعادلانه سرزده میشوند. راجع به عسکر و فداکاری هایش، شاعری این چنین توصیفش نموده است:
تا بخوابد ملتی آسوده در بالینِ ناز
عسکری باید که سنگ خاره را بستر کند
برای نجات ازین مشخصه یی تبعیض گونه دانشمندان امور نظامی و سیاسی چنین استدلال میکنند: "به طور خلاصه استدلال خواهیم کرد که حالا دیگر، ارتش ها ملت های مدرن را نمی سازند، بلکه بالعکس، این نظام سیاسی و اجتماعی جهان است که دولت – ملت های مدرن را می سازند و همین وضعیت نیز به نوبه خود ارتش های مدرن را ایجاد میکند و تسلیحات مدرن را فراهم می آورد". (فرهنگ امنیت ملی، صفحه 140).
نهادهای مزبورِ امنیتی باید در راستای برنامه های انتظامی خویش ماهرانه و استخباراتی عمل نمایند که از تلفات جانی و انسانی فرزندان اصیلِ این سرزمین جلوگیری به عمل آید. تربیت انسان به خصوص در عرصه های نظامی و طبی از مصارف گزاف و اوقاتِ طولانی برخوردار است، بروی این ملحوظ همانطوریکه راهی طویلِ را در تعلیم و کسب مسلک مصرف مینماید، لازم و اکیدی است که دولت به خصوص رده های بلندِ رهبری حکومت در حفظ جان و موقف شان نیز از هیچگونه سعی و تلاشِ دریغ نورزند. تلفات و خسارات بشری نیروهای امنیتی باعث تضعیف روحیه یی وطندوستی هموطنان ما گردیده و این امر باعث شده است که فرار از وطن و قرار در خانه را نسبت به نظام بودن، ترجیح دهند. یکی از نظریه های ژان ژاک روسو را درینباره پیتر جی کتزنشتاین در کتابِ مشهورِ خود به نام "فرهنگ امنیت ملی" چنین نقل میکند: "این مرزها و انسان ها نیستند که یک ملت را می سازند، این قوانین، عادات، عرف ها، قانون اساسی و شیوه بودن که از همه این موارد نشات می گیرد، هستند [که ملت را می سازند]. ملت در روابط دولت با اعضای آن نهفته است: وقتی روابط آن ها تغییر یابد یا از هستی ساقط شود، ملت نیست و نابود می شود" (فرهنگ امنیت ملی، صفحه 279). از نقل این گفتمان چنین بر میاید که، در یک کشور قانون اساسی مدون شکل بگیرد، عرف، عنعنه و سنت های بدوی و کهنه یی اجتماعی محذوف گردند و یک سنتِ فرهنگیزه و جدید مضاف گردد تا که مرزهای تعصب را به قلب های مهر و محبت مبدل سازند. 
جایگاه نیروهای امنیتی: جایگاه نیروهای امنیتی کشور عبارت از اهمیت، قدر و منزلت شان میباشد. برای تمام شهروندان و مردم میهن یک فرضیه یی اجتماعی است که قدر و منزلتِ نیروهای امنیتی کشور را بشناسند، ایشان را حمایت و پشتیبانی نمایند و در راستای جمع آوری اطلاعاتِ استخباراتی و کشفی آنها را همکاری و معاونت نمایند. دولت بدون ملت و حکومت بدون تطبیق قانون در ذات خویش بیانگر هرج و مرج میباشد. برای از بین بردن روش حکومتداری به گونه یی فاشیزم، میباید که ملت و شهروندان بیدار، آگاه و دانا باشند. در هر کجای از دنیا، اگر ملت و مردمش از حکومت گوشه گیری نمودند؛ تطبیق قانون و موجودیت حکومتداری خوب به انزوا و حاشیه میرود. لهذا، چی خوبست که همه یی شهروندان در راستای تامین امنیت جاه و مسکن خویش به صورت متواتر و پیگیر با نیروهای امنیتی همکاری نموده تا باشد که تعامل متقابل بوجود آید و پایه یی آزادی، دیموکراسی، حقوق بشر، عدالت و انکشاف در کشور مستحکم گردد. نیروهای امنیتی وقتی جایگاه سالمتر و رفیعِ در بین جامعه پیدا میکنند که فرماندهان نبرد و استراتیژیست های نظامی در راستای تعیین و تبیین اهدافِ نظامی و انتظامی خویش ماهر، مسلکی، تخصصی و حرفوی عمل کنند تا که این راهبرد بتواند برای تمام نیروهای انتظامی مبرهن و منور باشد.
هر گاهی که نقش و جایگاه نیروهای امنیتی کشور نادیده گرفته شود و بالای موفقیت های به عوض مباهات و افتخارات – خطِ بطلان و نابودی کشیده شود، درینجاست که فرار مغزها در یک کشور آغاز میگردد و این فاجعه یی پناهندگی و مهاجرت و آوارگی به یک فرهنگِ ناپسندِ جهانی مبدل میگردد. عید محمد عزیزپور در اثر مشهورش به نام "درباره حقوق بین المللی پناهندگی" این مساله را چنین تبلور داده و توجیه میدهد: "پس، فرار به جای قرار برای هرکسی علتی دارد که گاهی به تنهایی و گاهی نیز گروهی، زمانی خواسته و زمانی ناخواسته صورت میگیرد. برای یک مهاجر یا یک فراری یا یک آواره ویا یک پناهنده دلیل این امر همواره موجه است. ولی کسی که این امر را به محک ارزیابی می گذارد، می تواند به طرز دیگر حکم کند. فرار می تواند از نظر او، نیز موجه ویا ناموجه باشد" (درباره حقوق بین المللی پناهندگی، پیشگفتار، صفحه 9).
نتیجه گیری
نیروهای امنیتی افغانستان که بیشترینه در چهارچوبِ؛ اردوی ملی افغانستان (اما)، پولیس ملی افغانستان (پما) و نیروهای امنیت ملی افغانستان (ناما) شکل گرفته اند – در قلبِ آسیا واقع اند؛ در حق از جمله انسان های نستوه، رادمردانِ متین، شخصیت های فداکار و افرادِ مهم و ارزشمندِ جامع یی ما به شمار میروند. ما باید که حق شناس باشیم و حق اوشان را بشناسیم. همسایگان بی مروت، جهانیانِ منفعت طلب، ابرقدرتهای بی انصاف و گروهای تروریستی ملی و بین المللی و قاچاقبران سلاح، مال و انسان از چهار طرف و حتا آسمان و زمین در پی زمین گیر ساختن، شکست و حذف فیزیکی نیروهای امنیتی کشور ما میباشند، ملت غیور افغانستان؛ نیروهای امنیتی کشور را همچون برادران و عزیزانِ خویش بشمارند و جایگاهی شان را درست درک نمایند. بیشتر از سه دهه میشود که به استثنای تلفات و خسارات مالی، ترک وطن و فرار از خاک – بیشترینه تلفاتِ انسانی و قتل های بشری را متحمل شده اند.
برای اینکه نیروهای امنیتی کشور باقوت باقی بمانند و این بقا باعث حفظ استقلال و آزادی کشور گردد، بر میگردد به رهبری مسلکی و سالم و باید که از رهبری علیل و ذلیلِ خویش رهایی یابیم و وضعیت سیاسی نیروهای امنیتی را به وضعیت اجتماعی و ملی ترجیح دهیم. این امید وقتی برآورده خواهد شد که متولیان امور از توحید فکری و استقلال شخصی کلی برخوردار باشند.  
آنچه که در بالا راجع به نقش و جایگاه نیروهای امنیتی افغانستان درجِ این مقالت گردیده است، آنچنانی که اساتید بزرگوار امیدوارند، مسلکی و کارشناسانه نیست؛ لیکن توقع دارم که حداقل احساس و انگیزه ام را نسبت به میهن دوستی و پشتیبانی از نیروهای امنیتی کشورم به رشته یی تحریر در آورده باشم. 

منابع

  1. کتزنشتاین، پیتر جی، ترجمه: محمد هادی سمتی، فرهنگ امنیت ملی، جلد اول، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1390.
  2. کتزنشتاین، پیتر جی، ترجمه: محمد هادی سمتی، فرهنگ امنیت ملی، جلد دوم، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1390.
  3. عزیزپور، عید محمد، درباره حقوق بین المللی پناهندگی، چاپ: دوم، تکانک، کابل، افغانستان، 2015.