2019-4-5
مسعود حداد
زجورت ای فلک! دایم، پریشانم،پریشانم
بجای اشک زچشمم خون،بریزانم،بریزانم
نه شمسی روشنی دارد،نه ماهِ توفگندت نور
ازین ظلمت پرستی ها، بسی حیران و،حیرانم
زرنگانه بخنداند،همان دشمن که دانا است
فــراگیـــرد مرا گریه، زکارِ دوســــت نادانـــم
سپردم روح و جانم را،نگهداری نکردی تو
ولی من در دبستانت،نگهبانِ ،نگهبانم
نه لقمه ازلبت دادی،نه شربی ازشراب خود
ببین از من بنام تو، هرآنچیزی که درخوانم
الا«حداد»فلک گفتی، ترا منظور فلکتاز است
سخن سنجیده میگویم،که،تا جان را نرنجانم
مسعود حداد
چهارم ماه اپریل
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
نگهبان