آرشیف

2015-4-2

عصمت الله راغب

نگاه یی به پیشینه ی پیوستگی سیاسی غنی و مکث کوتاه روی سخنان اخـیـــر آن

دراین روزها پس از سفر پنج روزه ی غنی با ترکیب غفیری از دیگر مقامات بلند پایه حکومت وحدت ملی به شمول عبدالله جهت دیدار سران امریکایی به منظور جلب کمک های بیشتر به افغانستان که دراین دیدارها آقای غنی سخنان جالب را درمورد پیشگیری سیاستهای حکیمانه خویش دربرابر طالبان درافغانستان بیان داشتند و سخنان متفکر ذهن بیشتر از خواننده گان را درصفحات شبکه های اجتماعی سخت مشغول ساخته است واین مشغولیت ذهن دیگران خود انگیزه شد تا این نبشته ی نسبتاً طولانی را با شما شریک سازم. به رمز نمونه یک سخن غنی این بوده که:« حالا زمان التیام زخم های طالبان فرا رسیده، باید از آنها عذر خواهی کنیم». اگرچند ظاهرکلمات، هدف گوینده را طوری توجیه می کند که این بار سخت کمرمبارزه را درمقابل مخالفین سیاسی بسته است؛ اما مردم هوشیار افغانستان حجاب را ازروی این الفاظ ملفوف شده با نیرنگهای سیاسی برداشته اند وبدرستی درک می کنند که غنی دارد چی چیزی را تمثیل می کند. دراینجا ایجازتاً می خواهم که با استناد به سخنان بشیراحمد انصاری نویسنده کتاب "افغانستان درآتش نفت" شخصیت قلم بدست وپژوهشگر توانای کشور در ارتباط به پیشنه شناخت وروابط غنی با طالبان( مخالفان سیاسی) وابراز همچو جملات درآستانه قدرت نمایی آن داشته باشم. نویسنده درپشت کتاب خویش متن کوتاه وپرمعنی را که درتاریخ معاصر ما برابر به صد جلد کتاب مفهوم ارایه میکند را از دل کتاب برای جلب توجه خواننده گان چنین نوشته است:«وقتی به متن کتاب می روید، تعدادی از شخصیت هایی که امروز به نحوی دراوضاع جاری افغانستان نقش دارند وامروزه تعدادی ازآنها به پست های بلند دولتی در افغانستان تکیه دارند، چهره می نمایانند که چگونه برده وار دردستهای نیرومند وآزمند این کمپنی های نفتی طی سالهای پسین برای برآورده شدن امیال سودجویانه شان چرخیدند». خوانندگان عزیز کسانی را که مولف کتاب، تلویحاً جهت تکمیل معلومات به متن کتاب هدایت گر می شود؛ مشاورین کمپنی های نفتی آقایون هریک زلمی خلیلزاد، اشرف غنی، وحامد کرزی است. انصاری زیر عنوان (حکومت انتقالی افغانستان قید ص 158) می نویسد:«خلیلزاد کسی بود که تا مدت زیادی ازطالبان پشتبانی می نمود ودر ابتدای ظهور طالبان یکی از مدافعان آن گروه بود. وهمین طور درادامه همین عنوان ازمهره های دوم وسوم نام می برد: «مهره دوم حکومت ما جناب آقای کرزی است. حامد کرزی از جمله کسانی است که از همان آغاز ارتباطات سیاسی ودپلوماتیک طالبان را با امریکا برقرار نمود. او درمصاحبه ای با کانال تلویزیونی الجزیره به تاریخ نهم اکتوبر2002 گفت" درماه می 1994 درشهر کویته پاکستان بودم که طالبان ظهور کردند ومرا درمقدمه حرکت خویش جا دادند. من درآغاز از جمله موسسین این جنبش بودم.
وازمهره سوم از جناب اشرف غنی نام میبرد که طالبان را از منصه ظهور تا زوال همراهی کرد».
نویسنده اشاره به سه تن از چهره های بلندمدارج افغانستان که درواقع مشاورین سفاک ترین وبدنام ترین کمپنی های نفتی مثل یونوکال که ازجمله خونخوارترین وبدنام ترین کمپنی درسطح جهان می باشد نقش مشوره دهنده را داشتند یونوکال که مخفف ازنام کمپنی نفتی( شرکت متحده نفتی کالیفورنیا) می باشد تا امروز متهم به آلوده سازی محیط زیست، نقض حقوق انسان، نسل کشی، تبعیض، تفرقه نژادی وغیره درسطح جهان بوده که شوربختانه چهره های ذکر شده ازآدرس افغانستان مشاورین این کمپنی بدنام درجهان بودند واین کمپنی همیشه درپی سرمایه گزاری به قدرت رساندن گروه های بوده که صاحبان کمپنی (امریکاییها) از آن آدرس می توانستند منافع خویش را درکشورهای اشغالی تامین کنند، چنانچکه امریکا وانگلیس این شعار همیشه سرلوحه زنده گی شان را می سازد که میگویند؛ ما دوست ودوشمن دایمی نداریم؛ آنچه که برای ما دایمی است منافع کشورماست، مسلماً که یونوکال با استفاده از دزدان خانه گی، حمایتگر همان گروه های (طالبان) درافغانستان شدند که به وسیله آنها منافع خود وکشور خود را درافغانستان به آنچه که می خواستند نزدیک تر می دیدند واز سوی دیگر این مهره های افغانی صفت برای برآورد ساختن امیال سودجویانه خویش چراغ برای هدایت دشمن شدند وتا امروز کشور ما را دریک پرتگاه ی معلق درسقوط نگهداشتند که هرلحظه خطر فروریزی آن به دست همان کمپنی های نفتی مخرب وابزار ویرانگر شان می رود وما را در طول تاریخ بی استقلال، اسیرانه درقید اربابان خود مصروف ساخته وآنچه را که تحت استقلال برای فریب نفس خویش نام می بریم، فقط حریت سمبولک است وبس! ماهنوز یک ملت بیماریم وعدالت که وجدان بشریت است دراین کشور مدفون شده است. درشرایط فعلی که افغانستان تبدیل به یک شفاخانه مرض روانی شده وبیماران آن سخت نیازمند استمالت ودلجویی ازسوی دکتوران( حاکمان که آنها هم مبتلا به مرض روانی اند) این شفاخانه می باشد، که متاسفانه این دکتوران "خود بیمار"هنوز درپی کسب شهرت تقدیرنامه ومصروف مصافحه ومعانقه با زنان خارجی اند، در دوکیلومتری ارگ انسانها با فجیح ترین رقم آن به قتل میرسد، جسدش مطابقت به سنت هندوها به آتش کشانیده می شود هنوز این کاخ نشینان ما مثل افراد عادی موقف شان این است که «این عمل غیر انسانی را به شدت تقبیح می کنیم». اینجا قانون وجود ندارد همه دربرابر قضایا یک مسوولت دارند آنهم فقط به زبان تقبیح گفتن است وبس!
پهلوی دیگر سخن اینکه؛ کرزی وغنی دو زمامداری که پس از سقوط طالبان زعامت افغانستان را درگیرو خویش دارند، هرگز برای حریت دایمی، حاکمیت قانون وتحقق عدالت اجتماعی در افغانستان گام نبرداشته اند، بلکه تاهنوز درخفا حامیان همان گروه های ناشناخته اند که به قول انصاری« دین را با هیروئین آغشته او چلتار را بادستاربستند ومدرسه را در میکده بردند». تمام موقف گیریهای آقای کرزی وغنی نشانگر این است که ایشان تاهنوز با همان تعهد که با باداران خویش بسته بودند وبرای به رسمیت شناختن این گروه قبیله گرای گمنام درسطح جهان گلو پاره کردند؛ متحد اند. درآن روزهای که ملت اصیل افغانستان برای نجات ناموس وطن یک ملیون شهید دادند ودوملیون مهاجر، در آن زمان این بزرگان نقش تطبیق گلوله های تفنگ دشمن به هدف را داشتند، با مشوره های کارساز ومغزهای مبتکر ومتفکر خود کمک به دشمن افغانستان، قلب این میهن را پاره پاره کرده سرمایه هایش را به یغما بردند و هرگزحس وطن وطن پرستی درخیال شان نبود، اما غیرعادلانه بازهم با لباس دیگری امروز درمیدان سیاست برآمده آنچنان از خود سخن میرانند که می انگاری وطن را اینها آزاد کرده اند ووارثین واقعی این میهن اینها اند واینبار بازهم به شکل رسمی تر در پی تطبیق نقشه های تخریبی و نسل کشی همان گروه های اند که نه از دین خبرداشتند ونه ازدنیا، اگر واقعیت مسئله چنین نیست شما ملاحظه بفرمایید درمورد توشیح سخن خودشان که درماده شصت سوم قانون اساسی افغانستان که به تایید خود شان درآن مکلفیت های رییس جمهوربه وضاحت تذکر یافته با دید خردمندانه خود دور از هرنوع پدیده ی گند تعصب، صادقانه نگاه بیندازید:
ماده 63 قانون اساسی افغانستان: رییس جمهور قبل ازتصدی وظیفه ، مطابق به طرزالعمل خاص که توسط قانون تنظیم می گردد، حلف آتی را بجا می آورد:
بسم الله الرحمن الرحیم « به نام خداوند بزرگ سوگند یاد می کنم که دین مقدس اسلام را اطاعت واز آن حمایت کنم. قانون اساسی وسایرقوانین را رعایت واز تطبیق آن مواظبت نمایم. ازاستقلال، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی افغانستان حراست وحقوق ومنافع مردم افغانستان را حفاظت کنم وبا استعانت ازبارگاه پروردگار متعال وپشتیبانی، ملت، مساعی خود را در راه سعادت وترقی مردم افغانستان بکار برم».
حالا قضاوت را به شما محول می کنم؛ اگر به عملکرد رییس جمهور نسبت به تعهدش دربرابر پروردگار وملت تحت قلمرو اش ظریفانه وبا دقت تمام نگاه کنیم، باید ایشان یعنی کرزی وغنی مطابق به فقه اسلامی هردو کفاره به پردازند. شما میدانید آنچه را که رییس جمهورقبل از تصدی وظیفه اش به دین و ملتش وعده سپرد تاهنوز به یک واژه آن هم وفا نکرده است. کجاست حمایت از اسلام؟ قتل فرخنده بی گناه وسوزاندن آن با بیرحمانه ترین رقم آن، آیا حمایت از اسلام همین است؟ کجاست حاکمیت ملی؟ کجاست حراست از حقوق ومنافع مردم افغانستان؟…….کسی نیست که همین متن را دوباره به پیشی چشمان شان مجدداً قرائت کند که شما دربرابر پروردگارتان به آنچه گفتید مسوول هستید. وبه ملت خود چی وعده های داده بودید، آیا افراد که هرروز ملت افغانستان را گاهی بنام طالب وگاهی هم بنام داعش مانند اژدها می بلعند، آیا آن پرچم داران آزادی یعنی اردو، پولیس وسایر افراد بی گناه که برای پاسداری ازوطن قربانی می شوند ملت نیستند؟ پرسان شود که آقای غنی تاهنوز چیقدر نفوس این ملت درگیروی مخالفین ساسی ات (طالبان) هست؟ آیا شما بحیث فرد اول کشور میدانید که از دل بازمانده گان آنها چی می گذرد؟ آیا آنها بالای شما حق ندارند که با نگرانی شان پایان دهید؟ آیا آن سوگند روز شوکت ومنصبت را زیر لبی بخاطر حمایت از گروه های مخالف دولت بجا آورده بودید یا قلباً به دفاع از آنانیکه به قیمت جان خویش برای پیروزیت رای دادند تا افغانستان با ثبات داشته باشند؟ جناب غنی تاچی وقت بوسیله این دیوانه های خیالی به پروژه آدم کشی ادامه میدهید؟، رفتن به سیاحت امریکا برایت مهم بود یا آزادی آنانیکه که در روز اول، قبل از تکیه برمسند دربرابر آزادی وعزت شان تعهد کردی که درگیرو دشمن نمی مانیشان؟ تاچی وقت یکی پی دیگر گاهی برادران ناراضی می خوانید؟ وگاهی هم مخالفین سیاسی؟ من هم منحیث یک شهروند خواهش می کنم موقف تان را دربرابر دشمن صریحاً اعلان کنید، اگرنسبت به تعهدات یونوکالی خویش خیلی وفادارید، به قول…….. بخاطر زنده ساختن روح میرویس خان استیعفا خویش را به ملت پیشکش کنید مایه نیک نامی وافتخار تان خواهد بود.
عصمت الله راغب11/1/1394