آرشیف

2014-12-31

محمد نصير توكلي

نقش تشويق در رشد و اصلاح اطفـال

 

آفرين جان آفرين پاك را
 
مهمترين سالهاي زندگي كودك كه اساس تربيت او در آن سالها گذاشته مي شود، همان سالهاي اول زندگي اوست. طفل ‌، اين سالها را در آغوش خانوادة خود سپري مي كند و اساس شخصيت او از لحاظ اخلاقي ‌،‌ تربيتي و هيجاني در همين سالها پايه گذاري مي شود. هر روز يكه از زندگي طفل مي گذرد ، كيفيت تازة‌ در شخصيت او پيدا مي شود. هر برخوردي كه اعضاي خانواده ،‌ بويژه والدين باهم دارند ، شخصيت طفل از آن برخورد ها متاثر مي شود.
روانشناسان، معتقد اند كه نقش فاميلها در تربيت اطفال ، نقش اساسي است. اگر طفلي كم جرأت و كم رو است و اگر طفلي حساس و داراي هيجانات عالي است و همچنان اگر طفلي با مسئوليت و جدي است ،‌ همه و همه نتيجة تربيت آنها در محيط فاميل مي باشد. روانشناسان مكتب روانكاوي، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم می کنند :  1- ذهنِ خود آگاه 2-  ذهن نا خودآگاه.  ذهن نا خودآگاه شامل امیال ، آرزوها وتمایلات جنسی می باشد که گاهی اوقات حتا ذهن خود آگاهِ انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و سلوک و کردار انسان را معلوم می کند.
طبق مکتب روانكاوي ، انسان بطور ارادی عمل نمی کند بلكه براساس انگیزش های درونی ، آرزو های سرکوب شدة دوران كودكي ، امیال يا قسمت  نا آگاهِ ذهن عمل می کند .
بنا برين ذهن نا خود آگاهِ انسان نقش بسيار بسيار اساسي را در رشد جسمي و رواني انسان ‌، بويژه اطفال دارد. زمانيكه در يك خانواده ، خانه جنگي ،‌ خشونت، بگو مگو ، بد رفتاري و ناراحتي و جود داشته باشد و به اطفالِ خانواده توجه صورت نگيرد و تشويق و راهنمائي نشوند ، از چنين خانواده ها اطفال ، با تربيت ناقص و نا سالم در جامعه تقديم مي شوند.
برعكس اين اگر در خانوادة اصول همزيستي مراعات شود ، روابط خانوادگي سالم حاكم باشد ، از اخلاق نيكو و حميده كار گرفته شود، فرزندان، تشويق و تربيت شوند و به آنها توجه صورت گيرد، از چنين خانوادها اطفال ، با تربيت سالم و كامل تقديم جامعه شده و سبب افتخار خانوادة محترم شان مي شوند. زيرا تمام روش هاي آنها را ذهن نا خود آگاهِ آنها از رفتار و كردار خانوادة آنها تعيين مي كند.
▪  ذهن نا خود آگاهِ انسان اگر تهديد شود و درست تلقين داده نشود، ‌ نقشي را در بدن اجرا مي كند كه كلنگ در تخريب خانه دارد.
  و اگر درست رهبري شده و تلقينِ درست به او داده شود نقشي را در بدن به عهده خواهد گرفت كه خشت در ساختن يك خانة منظم دارد.
بايد خدمت خانواده هاي محترم بعرض برسانم كه : ارزش و اهميت فراواني كه تشويق در وجود اطفال دارد و به رشد و اصلاح طِفل و رهبري ذهن نا خود آگاه او بسيار تاثير گذار مي باشد، تصميم گرفتم تا شرايط تشويق را خدمت خانواده هاي محترم تحرير نموده و به دسترس شان قرار دهم . ازينكه تشويق داراي شرايط بخصوصي است بناءً درين قسمت ، تنها شرايط تشويق را خدمت شما تقديم خواهم كرد.
 

شرايط تشويق اطفال

يك) تشويق متناسب با سن كودك باشد.

طبعي است كه ما كودكِ بزرگ و كودك كوچكتر را يكسان تشويق نمي كنيم. معمولاً كودك خُردتر، با بوسيدن ،‌ در آغوش گرفتن و ناز و نوازش كردن،  بيشتر تشويق شده و رشد بهتري مي كند. ولي براي كودكانِ بزرگتر، بيشتر از تشويق هاي عملي استفاده بايد كرد؛ مانند: برآوردن نيازها و خواسته هاي ايشان.  چون اطفال زمانيكه بزرگتر مي شوند، بويژه نو جوانان، نيازمندي هاي شان بيشتر است و ما از طريق رفع نيازمندي ها ويا تشويق هاي لفظي مي توانيم ايشان را درك كنيم؛ مثلاً:
·       براي اينكه طفل شما تشويق شود، چيزي برايش مي خريد.
·       آفرين پسرم! كه دندان هايت را برس كردي.
·       ازينكه دست هايت را با آب و صابون شستي، تشكر.
دو) بايد تشويق به اندازة عمل باشد.
ممكن است بعضي از خانواده ها با انجام يك عمل كوچك كه فرزند شان انجام داده و نياز به تشويق داشته، تشويقِ بسيار بزرگي را بكار ببرند. پرسش اينجاست كه اگر فزند شما كارِ بزرگتري را انجام داد چكار مي كنيد؟ و يا كار بهتر ازين انجام داد چه مي كنيد؟  قاعدتاً، بايد از تشويق هاي كوچك و متناسب با عمل شروع كنيد. ممكن است با يك كلمة تشويق آميز، نوازش يا خريدن چيزي، او را تشويق كنيد. اما بايد جايي براي تشويق هاي بعدي و بزرگتر باز بگذاريد ، تا در رشد ها و پيشرفت هاي بعدي ، بتوانيد او را در همان زمينه تشويق كنيد.
سه) تشويق بايد واقعي باشد.
  گاهي ما شنيده ايم كه جمله هاي تشويق كننده خيلي اثر مي گذارند ولي واقعاً حساب نمي كنيم كه اين تشويق مان واقعي است يا خير؛ مثلاً : كودكِ كسي درس نمي خواند و از لحاظ درك و يادگيري مشكل دارد ، پدر يا مادر مي خواهد او را وادار به درس خواندن كند ، مي گويد: عزيزم! تو كه ازين هوشِ سر شار بهره مندي ، تو كه چنين هوشي داري، يا به عنوان مثال تو كه ارسطويي ، تو كه نابغه يي ، چرا درس نمي خواني يا چرا نتيجة خوب نداري و امثال اين.
واقعاً نبايد چنين جمله ها و عبارت هاي كه حقيقت ندارد ، گفته شود. بايد كلماتي را بكار ببريد كه مطابق به استعداد اطفال باشد و متناسب به فعاليت و درك وي كلمات تشويقي خود را بكار ببريد.  چون طفل خودش مي داند كه هوش سرشار و زيادي ندارد، و تلقي مي كند كه يا پدر و مادر ندانسته اند كه من درك سرشار و فراواني ندارم و يا اينكه پدر و مادر مي دانند ولي دروغ مي گويند و به اين كلمات خويش مي خواهند من را فريب دهند. اين هر دو غلط است و اثر بسيار بدي را در باور هاي كودك ايجاد مي كند.
چهار) تشويق نبايد مطلق باشد.
 فرض كنيد فرزند شما نقاشي كرده و آورده تا به شما نشان دهد. در حقيقت، خودِ نقاشي خوب است اما رنگ آميزي آن خوب نيست. شما مطلق او را تشويق مي كنيد و به او مي گوييد بَه بَه خيلي خوب نقاشي كردي!  در حاليكه رنگ آميزي آن خوب نيست. بنا برين او متوجه عيبِ كارش نشده و مشكل خود را بر طرف نمي تواند و شما با اين رفتار تان زمينة رشد و اصلاح را از او مي گيريد. پس بايد بگوييد كه آفرين نقاشي تان خيلي خوب است. اگر يك اندازه به رنگ آميزي آن دقت مي كرديد خيلي عالي مي شد.
يا به عنوان مثال اطلاع نامه اش را آورده ، خيلي از درس هايش نمرة خوب دارد ، شما براي آن درس هاي خوب تشويقش مي كنيد اما يك مضمون نمره اش پاين است، اين را نبايد بگوييد خوب است. خيلي ساده مي توانيد بگوييد كه آفرين زحمات شما واقعا قابل قدر است ولي اگر نمرة اين يك مضمونت هم بالاتر مي بود ديگه كاملاً عالي مي شد. ولي مي دانم تو در حد توانت سعي كردي ، زحمت كشيدي. من راضي هستم. تا او بتواند متوجه عيب كار خود شده و تشويق شما زمينة اصلاح و رشد را برايش فراهم كند.
پنج) تشويق بايد مستقيم باشد.
به اين معنا كه گاهي پدر مي خواهد فرزند خود، مثلاً احمد را در حضور مادرش تشويق كند. به مادرش ميگويد كه از كاري كه احمد انجام داده خيلي خوش حالم. اين درست نيست. چرا؟  چون احمد خودش همانجا است، چرا خودتان مستقيم به احمد نمي گوييد؟  بايد خودتان مستقيم به احمد بگوييد كه احمد جان، پسرم ، عزيزم! اين كاري كه انجام دادي خيلي خوب بود، آفرين!  
     
 
شش) سعي كنيد ديگران هم در تشويق شما همراه باشند.
بخاطريكه مسئلة تربيتي يك پروژه و يك طرح ، است. بنا برين بايد سعي كنند همه باهم عمل كنند ؛ بعنوان مثال ‌: اگر كسي كودك خود را تشويق مي كند بايد همسر محترم شان هم در اين تشويق سهم بگيرند و با تشويق كردن كودك ، شوهر خود را تائيد كنند.
زيرا اگر پدر تشويق مي كند و مادر تائيد نمي كند و چيزي ديگري مطرح مي كند، اين تشويق اثر رشد و اصلاح را از دست مي دهد.
هفت) اگر  تشويق ، به حضور ديگران باشد خيلي بهتر است.
اگر مي خواهيد تشويق شما اثرِ بيشتري داشته باشد، هميشه سعي كنيد اطفال تان را در حضور ديگران تشويق كنيد ، چون اطفال ، بويژه خُرد سالان ،خوش دارند كه پدر و مادر، در حضور ديگران آنها را تعريق كنند.
هشت) تشويق بايد جزئي باشد، نه كلي.
هميشه بايد توجه داشته باشيد ، هيچ وقت به كودك خود نگوييد  كه كار خود را خوب انجام دادي. اينكه: « كار خود را خوب انجام دادي» اين كلي است. معلوم نيست كه كدام كار؟ چه كاري ‌؟ چگو نه؟ كي؟ كجا ؟‌
بايد دقيق انگشت بگذاريد، جزئي و عيني تشويق كنيد تا بداند كه چرا  و به خاطر چه او را تشويق مي كنيد. موردي را كه در آن زمينه كودك خود را تشويق مي كنيد حتما بگوييد ؛ مثلاً :‌
·       ازينكه كار خانگي خود را نوشتي ‌، آفرين!
·       از ينكه دست و صورتت را پاك شُستي ،‌ آفرين !‌
·       اينكه لباس هايت را آويزان كردي خيلي خوشم آمد و غيره
يا اينكه بطور كل ، شما به كودك تان مي گوييد: تو راست گو هستي. در حاليكه او ديروز دروغ گفته. اين كلمة شما جلوي پيشرفت و اصلاح او را مي گيرد و او با خودش مي گويد كه اگر گاهي دروغ بگويم ، باز همينكه راست گفتم ديگر مشكلم حل مي شود يعني به عنوان راستگو ، شناخته مي شوم.
شما بايد سعي كنيد درست روي همان مورد كه راست گفته انگشت بگذاريد و به طفل تان بگويد : اينكه راست گفتي خوشم آمد و تشكر ازينكه راست گفتي و هميشه سعي كن راست بگويي.  يعني بايد جزئي باشد. نه كلي.
 
 
تاریخ: 20 جون 2011