آرشیف

2015-3-21

استاد شاه محمود محمود

میراث هنری غوریان در مـعـمـــاری

 
مقدمه:
غور نام ولایت است در مرکز افغانستان با مردم سلحشور ، غیور وبا صلابت تاریخی وګذشته پر بار و سلاطین ایکه در این جا حکم میراندند ، مایه افتخار کشور ما افغانستان به خصوص غوری ها بوده است. زما نیکه مردم ما ازغور وامپراطوری غوریان نام میبرند ، عظمت وبزرګی سلاطین این خظه باستانی چون علاوالدین غوری ، غیاث الدین غوری ، شهاب الدین غوری … در ذهن ما تداعی مینمایند. امپرطوری غوری ها بود که مردم ، فرهنګ ، دیانت وعلوم کشور ما در شرق وغرب به معرفی ګرفته شد. حس وطن دوستی و یګانګی ودفاع از کشور مورد توجه قرار ګرفت . اګر حملات ولشکر کشی های چنګیز وتیمور در کشور ما به خصوص در امپراطوری غوریان صورت نمی ګرفت یقینا روند تاریخی کشور ما شکل دیګری میګرفت . متاسفانه چنین لشکر کشی ها سبب بربادی وغارت تمدن وفرهنګ غوری ګردید . ګرچه غوری ها توانستند قرون متمادی درمتصرفات شرقی کشور شان دولت های خورد وبزرګ را تشکیل بدهند اما هیچګاه نتوانستند عظمت ګذشته را احیا نمایند .
امپراطوری غوریان با همه مصروفیت ها نظامی و سفر بری های متعدد  که در حیات سیاسی خویش داشتند با زهم توجه به مسایل فرهنگی، آبادی وعمرانی سرزمین خود را از یاد نبرده بودند و قلعه ها وشهرهای زیادی اعمار کردند.
آبادی وعمرانات غوریان که درگوشه و کنار قلمرو متصرفه غوریان که از دست برد زمان باقی مانده و از دیرباز توجه پژوهندگان و جهان گردان را به سوی خود  جلب کرده است.
بیشترآثارمعماری وعمرانی این دوره، که محفوظ مانده است ابنیه های مذهبی ومساجد ومناره ها و قلعه ها میباشد گرچه قبل از ظهور اسلام نیز آبادی های عمرانی در گوشه و کنار مملکت دیده میشد ما به ندرت به آن برمی خوریم در حالیکه مدنیت  و آرت اسلامی در صنعت معماری غوریان به وضوح دیده میشود.
 

قلعه ها وحصار ها :

باز یافته های باستان شناسی در وادی بامیان یک سلسله قلاع غوری ها را نشان میدهد که  یکاز آن قلعه ها با چهار ایوان توسط (گودارد) پیش ازآنکه کاملا تخریب شود ثبت گردیده است . در مخروبه های شهرغلغله جمع آوری ظروف سفالی از روی زمین یک دوره تسلط غوری ها را نشان میدهد. تمام ساختمان های قبل ازاسلام و اسلامی آن در سال (618هـ ق = 1221)م توسط مغول ها سوختانده شده بود در شمال دردانستامه ظروف لعابی دوره غزنوی، وظروف منقش غوری ها در اثر کاوشهای لوبر دروادی دریای سرخاب به سمت قطغن بد ست آمده یک تهداب سنگی  با ساختمان خشت خام به شکل مستطیل 40*40*55*36 متر که درهر کنج  توسط  برج های مدور احاطه شده است، پیدا گردید و درقسمت های شرقی وغربی با بروج نیمه مدور دیده میشود .در سمت جنوب دروازه ای با دیوار های ضخیم به طرف حویلی دیده می شود . کا وشگران نمونه های تزئینات دیواری ستوکی را با اشکال هندی  کشف نمودند. بمنظور ساختن و طریق استفاده ازین قلعه  تا هنوز روشن نیست اما دیوار های چندگانه یی که منظما در شمال غرب و شرق و جود دارد این نظریه را تقویه میکندکه شاید مدرسه بوده باشد (1) بطرف شرق غور ساختمان های معتددی دوران غوری، قلعه های استحکامی وادی کنرها و خرابه های وادی لوگروجود دارند.
ضمناً غوریان که قصرهای سلاطین غزنوی را ویران نموده بودند بعداً به جای آن اقامتگاه های برای خویش بنا نهادند که آنهم درنتیجه حملات مغول ها ویران گردیده است.
مدت غوری ها بوده که اغلبا مربع شکلی وبعضا چند ضلعی ودر برخی موارد  هشت ضلعی و مستطیلی اند، و گاهی هم ستاره شکل.  پارچه های گلی برای پوشش بام ها که به شکل مربع  و معمولا 5*5  سانتی متر 10*10 سانتی متر و دارای ضخامت اواسط 7 تا 2،1  سانتی میباشد دارای لعلاب جلا دار چند رنگی  و با کیفیت گونه گون بوده و رنگ های بکار رفته درآن ها معمولا سبز، زرد، نصواری، سرخ و فیروزه یی میباشد.تزئینات آنها اغلبا  حیوانی ، نباتی و یا کتبی اند.
اکثریت بزرگ  پارجه های مربع شکل ، چوکات دوگانه دارند . درتزئینات حیوانی بیش از دیگران آهو به چشم می خورد که دارای دم های کلان ودور خورده به طرف  بالا میباشند و دارای انجام  نباتی شکل اند، این  پارچه های گلی زیاد تر درلایه های بالای قصر مسعود سوم که متعلق  به بعد ازغزنوی ها است بدست آمده اند، عده  معتقد اند که در این جا بطور مقایسوی نمونه های نادری از تزئینات حیوانی در آبدات ای مذهبی داریم.
 
مولف طبقات ناصری از قصرها و قلاع های متعددی در فیروزکوه و اطراف آن بحث میکند،که چون ملک الجبال غزنین رفت  و عمارت شهر فیروز کوه مهمل  گذاشت سلطان بها الدین از سنگه  به فیروز کوه آمد و شهر را عمارت کرد و آن بنا ها و قصر سلطنت را به اتمام  رسانید و قلاع غور بنا  فرمود و با شاران غرجستان اتصال  کرد و جلوس او به فیروز کوه در شهور سنه اربع و اربعین  وخمسانه (544 هـ = 1141م) بود چون حضرت  فیروز کوه به فرمان او عمارت پذیرفت چهارقلعه  حصین در اطراف ممالک غور و گرمسیر وغرستان  و جبال  و هرات  بنا فرمود و قصرکجوران گرمسیر و غور و قلعه  شورسنگ به جبال هرات و قلعه  بند ار به جبال غرستان و قلعه فیروز میان غرستان و پارس (2)
قصر های غوریان  فوق العاده  مجلل  و دارای  صنعت هنرمعماری پیشرفته  بوده چنانکه مولف طبقات ناصری درمورد کوشک سلطانی می نویسد که :(و آن قصرعبارتستکه درهیچ ملک  و حضرت  مثل به ارتفاع و تدویر ومنظرها و شرفا ت هیچمهندس نشان نداده است و بر بالای قصر پنج کنگره زرین (مرصع)  نهاده اند هر یک در ارتفاع  سه گز و چیزی و درعرض دو گز و دوهمای زرین، هریک به مقدارشتر بزرګ نهاده ، آن شرفات زرین و هما کهسلطان غازی معزالدین از فتح  اجمیر بوجه خدمتی و تحفه  به حضرت سلطان غیاث الدین محمد سام فرستاده بود با بسیارتحف دیگر چنانچه حلقه زرین ا زنجیر و خربزه) که دایره او پنج گز در پنج گز بود و دو کوس زرین که برگردون آوردند و سلطان غیاث الدین آن حلقه و زنجیر و خربزه را در پیش طاق مسجد جامع  فیروز کوه بفرمود تا بیاویختند و چون  مسجد جامع را سیل خراب کرددد آن کوس و حلقه  و زنجیر و خربزه را به شهر هرات فرستادند تا مسجد جامع هرات را بعد از آنچه بسوخته  بود از آن وجوه عمارت کردند . (3)
دیده  میشود  که درین بنا از فلز نیز بحد اعظمی استفاده  شده بود. غوریان اکثرا در ساختمان های خویش از سنگ و خشت پخته  کار میگرفتند، جنرال فریه فرانسوی قلعه  سنگی که در شمال  شرق تیوره بنا شده بود چنین  برمی شمارد که : این قلعه  دارای برج های بلند  میباشد احاطه  آن از سنگ های بزرگ  و درشتی  صورت  گرفته  که بدون استعمال  سمنت روی یکدیگر قرار داده  شده اند و خیلی  مستحکم  میباشد، زیرا در مقابل حوادث  زمانی  پایداری نموده از بین نرفته است، ازساختمان  این قلعه  چنینآن آب رسانیده میشد و آب در یک تا نک (حوض) بزرگی که در   مرکز قلعه  وجود داشت ، ذخیره میگردید. قرار معلومات جنرال مذکور در اطراف  این قلعه ستون های در گذشته  و جود داشته  که این  آثار  باقیه  نشان  میداد  که قبلا بواسطه  ایوان محاط  شده بود (4)
قلعه تولک یکی از قلعه های دیگری است که در شهر تولک به سمت جنوب غربی ولایت هرات در قسمت کوهستانی موقعیت  دارد.
در زمان جلال و قدرت غوریان  این قلعه آباد بود و اشخاص دانشمند و سلحشوری این قلعه برکاب سلاطین غوری خدماتی بزرگی انجام  داده اند (5).
در  نزدیکی های قریه  خیسار قلعه و جود دارد که مشهور به قلعه سنگی است که سر تا پا از سنگ ساخته  شده است که مخروبه این قلعه تا کنون موجود  میباشد . مسترفریه در چند کیلو متری شمال شرق تیوره خرابه های سه قلعه تا ریخی را مشاهد ه نمود بود که عبارت اند از:
قلعه خیسار ، قلعه  سنگی  و فخرآباد که دو قلعه اخیر الذکر به امر سلطان حسین غازی  و امیر فخرالدین آباد واعمار گردیده است (6)
از جمله قلاع های مشهور و تاریخی یکی هم قلعه  بشلنگ بوده که بر قله کوه واقع میباشد.   در زمان جنگ  سلطان محمود غزنوی با غوریان در سال (401هـ = 1010م ) در همین قلعه نبرد  کرد. (7)
غوریان در ساختن  حصار ها نیزدسترس داشتند . چنانچه حصار سیفرود از محکم  ترین حصار های کوهستانی است که در زمان بها الدین محمد سام بن عزالدین حسین شده بود (8)
 غوریان تمام راه های را توسط  برج های ترصدی و تهانه های  دارای اهمیت نظامی  محافظه مینمود ند . چنانچه  یک سلسله  برج های خشت خام بر فراز تپه ها جهت  حفاظت  راه ها ساخته شده است، همچنان این قلعه  ها دفاعی  و نظامی محل مناسبی برای  نگهداری زندانیان سیاسی بوده است (9)
جمع آوری  ظروف  سفالی از روی زمین به  ما اجازه میدهد تا قلاع ، کافر قلعه را متعلق به دوره غوری ها بدانیم  که راه اصلی شمال به جنوب اقامتگاه های اسلامی سیستان  به شمار میرود ، راه عنعنوی وعادی  دیگر  بطرف سیستان از شرق به غرب از کابل ازطریق غزنی ،کندهار،  شکری بازار بست میباشد.
 
مساجد وآبدات مذهبی:
 بقایای فرهنگ  سلجوقی ها تحت تاثیر غوری ها در بسیاری از خرابه های اطراف بستوضاحت  دارد، در این ساختمان که هنوز مورد احترام است، تعدادی سنگ های قبور ومرمری با کتبیه های کوفی وجود دارد. در یکی از آنها  چهار سطر برحاشیه سنگ مستطیلی این نوشته :
نجم الملة والدین  پشتیبان  اسلام  دوست سلطان مفتی  شرق و غرب) به چشم  میخورد  در قسمت مرکزی در پائین کمان سنه (595هـ = 1199م) دیده میشود،  خشت ها و کتبیه های عصرغوری اخیرا توسط سروی های ساحات هلمند نیز بدست آمده است. کمان نزدیک قصر بست درا ین  اواخر ترمیم گردید این کمان ممکن متعلق  به یک مسجد از دوره غوری  یا یک کمان  پیش  درآمد و ویژه مراسم  رسمی بوده  باشد  عکس که قبل از ترمیم  گرفته  شده است نشاند هنده تخنیک مشهور کمان سم اسپ میباشد که درآباد  مقایسه شده میتواند (10)
آثار باقی مانده  فن معماری  دوره قبل ازاسلام در بعضی  نوا حی غرب به خصوص در مسجد  سنگی است که نشاندهنده هنر معماری قبل از اسلام را توصیف می نماید .
مسجد سنگی یکی از بناهای است که بعد از ظهوراسلام به مسجد مبدل  گردیده، در حالیکه قبلا  بدیگر موارد از آن استفاده میگردید،  پلان کار آن مربع و هر ضلع آن دونیم متر طول  دارد . ارتفاع دیوارهای آن هم سه متر میباشد . سقف این بنای تاریخی هشت ضلعی است . پلان  مربع  و مثمن  سقف را به این اصول ترکیب  کرده اند که برابرثلث طول  ضلع یک یک خشت بزرگی  در هر زوایه  مربع گذاشته و پلان مریع را به ثمن مبدل کرده اند . بعد ازخشت های مذکور به یک قطار خشت دیگر مثمن را بدایره تغیرشکل داده  و بالا تر از آن یک قطار خشت دیگرسرمدور شروع سقف را به میان آورده است قسمت وسطی  سقف حالا افتاده و آنرا چوب پوش کرده اند، چنین می نماید  که اصلا ګنبد کوچکی در وسط  سقف بوده و هنوزهم حصه مرکزی آن که افتاده در پای  محراب مسجد گذاشته شده و عبارت از سنگ مدوری است به قطرشصت سانتی  متر کمر بندی دارد به ارتفاع ده سانتی متر و درآن رخ های کشیده اند و باز به کمربند دیگر به ارتفاع ده سانتی متر منتهی میشود،  بعد از کمربند دوم قسمت استوانه ای می آید که شکسته ، این سنگ قسمت مرکزی  گنبد را تشکیل می داده  یک اطاق  و یک  کلکین  مستطلیل در دیوار شمالی  و یک کلکین  در دیوار جنوبی  باز است، دروازه در مقابل  محراب در دیوار شرقی  کشیده  شده صفحه . در میان کمان به عمق  چهل  سانتی متر چوکات  دروازه از سنگ تراشیده شده است دروازه در دو طرف خود دو ستون سنگ دارد ، بالای ستون ها رف ساخته شده و بالای رف در سه  جا در وسط و دردو گوشه یک یک جوره  مرغابی  کوچک  رو بروی هم تراشیده شده است، خود چوکات دروازه تزئینات مارپیچی دارد پله های دروازه معلوم نیست که ازچوب بود و یا سنگ، بالای چوکات  دروازه سه چهارقطارتزئینات دیگر است و احتمال دارد  که در یک قطارآن نوشته های نیز بوده که متاسفانه در اثر نفوذ آب باران  خوب تشخیص نمی شود. این بنا از خشت های سنگی  و پارچه های تراشیده سیاه رنگی اعمار شده استوبناْ مذکور  مستلزم حفاظت  و ترمیم میباشد . تا هویت اصیل  معماری  خود را نگاه  دارد.(11)  در دوره اسلامی هنر معماری در این ساحه آثار نادر  و با شکوه  را به جا گذاشته  است شاهان ، معماران را تشویق  و حتی  خود در ساختمان آن سهم  میگرفتند چنانکه  ابوعلی  پسر محمد بن سوری  دست به ساختن مساجد ومدارس زد که نمونه های بارز آن فعلا در غور موجود است .(12)نظر به قول  مولف  طبقات ناصری عباس بن شیث درسال (450 هـ = 1058 م) در مقام  مندیش به خطه سنگه قلعه  بسطام را تجدید  بناکرده  وقصرخارق العاده را بنیاد کرد که درعلم نجوم  از آن کار می گرفتند (13)
با پاد شاهی عزالدین حسین  غور به منطقه  حایل  بین  امپراطوری غزنوی و سلجوقی تبدیل گردید و بعد ها با تضعیف نسبی دود مان غزنوی بعد از مرگ سلطان  ابراهیم درسال (493 هـ = 1099 م) غوربه  منطقه نفوذ  سلجوقی ها مبدل گشت.امپراتوری غوریان در زمان علاالدین غوری (جهانسوز) نیرومند گردید و درزمان غیاث الدین ابوالفتح  و برادرش شهاب الدین غوری به اوج نیرومند ی خود رسید اولی الذکرتو جه خود را به غرب و کنترول قلمرو های خوارزمشاهیان در خراسان نموده درحالیکه  شهاب الدین  به طر ف هند مصرف فعالیت  بود که نتیجه  بارز آن (سبک معماری هند شمال غربی منجر به  اعمار مسجد لاروند گردید )(14)
مولف روضة الجنات در قسمت  معماری غوریان از مسجد لوپاچ یاد آورشده  مینگارد: که این مسجد از بقای  متبرک است ، ساختمان آن بطورعجیب وغریب به نظر می رسد  بدین معنی که بلندی مسجد از طرف داخل  پنج گزاست  و بطر ف خارج مسجد  از هر طرف دست انسان  به بام آن میرسد در حالیکه سطح داخل مسجد با سطح برون مسجد مساوی میباشد ، ستون های که مسجد  بالایش استوار است تعداد آن در وقت شما ر از چهل عدد  یا یک پایه آن کم و یک پایه آن زیاد میشود(15)
 در حومه و نواحی  ساختمان  معاصر، ما میتوانیم  بقایای مسجد و مدرسه یی را که توسط سلطان غیاث الدین بن سام اعمار گردیده، پیدا نمایم این ادعا را کتبیه های این مساجد به اثبات می رساند.  شیوه  ساختمان و هنرمعماری ګنبد های این ساختمان ها و سبک تزئینات آنها  کاملا حکایتگرهنرد وره غوری ها میباشد، نزدیک مرز های جنوبی غور ویروانه های"لاروند" را می یابیم که روشنی بیشتری درمورد ارتباطات معماری قرون وسطی سرزمین غوریان وشمال غرب هند می اندازد، قرارمعلوما ت  جدید نام این محل زیارت ملکان می باشد که ناشی از اندیشه معمولی زایرین در عصر غوری ها بوده و درنیمه مسیر کاروانی از لاروند تا پرچمن  میباشد.
ساختمان مذکوراز سنگ های  سیاه  و مربع  ساخته  شده هر ضلع آن به اندازه 25 متر طول داشته  و ارتفاع دیوار های آن 3 متر است قسمت جلو آن با کمان  های  تزئین  یافته و عمق آن 40 سانتی متر بوده و ساختمان شیوه کار بخصوص دارند اگر چه  مجموعا همگون اند  که از یکجا  شدن دقیق  دو بخش بخوبی دیده  میشود اما زیر ستونی ها دارای دو نوع  مختلف بوده و منظما ترتیب  داده نشده اند. دو زیر ستونی که بطرف چپ قرار دارد شکل ظرف  را دارا می باشد ، در حالیکه درسمت راست هشت ضلعی بوده و روی شان با نوعی تزئین مو تیف  مثلثی و دراز بصور خاص مزیننسبتا بزرگ بوده و دارای کمانی به شکل سم اسپ بوده که درحصه پائین باریکتر شده و کاملا مستقیم است قسمت بالای دروازه از پائین به بالا دارای چنین    تزئینات  است
1.   موتیفی به شکل  تشعشع الماس  در داخل  یک مستطیل  کوچک.
2.   کمانی به شکل سه برگ  باستونی کوچک و سرستونی نسبتا  بزرگ.
3.   موتیفی به شکل کمان های باهم بافته  شده .
4.   یک سلسله تزئینات  نباتی  به شکل برگ های خرما.
5.   یک سلسله از خوشه های سه دانه یی .
در دروازه ورودی با ریک و تاریک بقایای ساختمانی گنبد مانند دیده میشود.  در چهار  گوشه اتاق یک نوع تزئین  با پارچه  های سنگ به عرض تقریبا یک سوم هر ضلع مربع متمایل به هشت ضلعی  به چشم  میخورد(16).
پس به صراحت میتوان گفت که خرابه های لاروند نمونه کاملی از امتزاج فرهنگی غوریان  و هند به شمارمیرود.
قابل یاد آوری است که صنعت معماری غوریان در زمان حکمرایی دو سلطان بزرگ غور یعنی غیاث الدین  و شهاب الدین  به حد اعلی خود رسید در ین ایام در اطراف و اکناف امپراطوری ساختمان های متعددی  چون مساجد ، مناره ها ، بازارها ،کاروان سراها، حمام ها، قصرها  و خانه ها بوجود آمد.
مسجد  جامع  هرات یکی از آن ابنیه  های است که  در سال (597هـ =1200م)غیاث الدینابوالفتح بن محمد سام به اعمار و ترمیم آن آغاز کرد و این مسجد  به شکل منظم هندسی وعمرانی وصنعتی با آجر و گچ  آباد گردید و با نفیس ترین تزئینات هنری آن عصر  آرا ستهشد، که مظاهر فنون نقش و نگار آجری و کاشی های فیروزیی و گچ بری های آن تا چهل سال قبل (سال 1360 هـ = 1941 م ) در دیوارهای گنبد  مدفن ملک  "در شمال مسجد جامع" و نیز در بعضی  جدار های ساحه جامع  مخصوصا در قسمت شمال  شرق موجود  و نمودار بود.
اکنون هم آثار مرغوب تزئینات  خطوط زیبای کوفی آن عصر در آجر بندی و کاشی های فیروز یی و گچی  برجسته در دهلیز های دو جانب ایوان مقصوره در غرب  مسجد و هم در رواق  نفیس باب شرقی آن وقت مسجد تا حال محفوظ مانده و کمال قدرت معماری و هنری صنعتگران و هنرمندان قرن ششم هجری = دوازدهم  میلادی هرات را  روشن میسازد  که مهندسان  و هنر شناسان از تماشای آنها به قدرت هنر آفرینی و سبک عالی معماری و تزئینات نقاشی هشت صد سال قبل  کشور ما آشنا میشوند و با حیرت و تعجب آفرین میگویند.(17)
به قول  صاحب طبقات ناصری بعد از خرابی مسجد جامع  فیروزکوه تحف و هدایای زرین و مرصع که شهاب الدین از اجمیر فرستاده  بود در طاق  مسجد مذکور آویخته شده بود به مسجد جامع هرات انتقال  داده شد. (18)ضمنا مولف روضة الجنات مینگارد که اعمار و ترمیم مسجد هرات پنجاه روز را گرفت (19):
دیگر از عمارات وی حمامی بود در جوار خندق  بوضع غریب  و طرح بدیع  که مثل آن درهیچکس در هیچ جا نشان نمی داد و در جانب شرقی حصار، کشکی عالی بناکرد و از پای حصار  تا سر، چهارسوی، بازار با دوکاروان سرای ساخت و در جوار باغ سفید خانقاهی بزرگ به اتمام رسانید و اشیا و اسباب بسیار از خالص اموال  خود برآن وقف کرد و در اطراف شمالی مسجد تره فروشان حوض بزرگی  و حجره بزرگانه  ساخت و در غربی مسجد تره فروشان خانقاهی و بر در آن کاروان سرائی عمارت کرد و حالا بعضی از این ها موجوداست و بعضی  معدوم وهربلده و بقعه  و خطه و قلعه که در تصرف او بود عمارت لایق حال فرمود. (20)
 خوند میر در خلاصة الاخبار می نوسید که : از جمله ابنیه عظیم الشان رفیع البنیان که در بلده  جنت نشان هرات واقع است، یکی مسجد جامع  میباشد  که فی الحقیقه  جامع فیوضات الهی دافع کدورت نامتناهیست  تا سپهر دو ابرآغاز دوران کرده هیچ جا بنائی بدین لطافت و زیبایی ندیده و تا خسرو و ثوابت  و سیار در سیرو سلوک آمده هرگز چشم او بر … واین بقعه شریف راسلطان ابوالفتح غیاث الدین محمد بن سام در اواخر ایام دولت خود بنا کرد وپیشازآنکه خاطر خطیرش از اتمام این  مقام  فارغ  شود، به جوار رحمت عزت  پیوست و برادرش سلطان شهاب الدین بواسطه مخالفت خوارزم شاه به تعمیر مسجد پرداخت اما پسرشآنکه پادشاه گشت و سلطان محمد نام داشت عمارت آن موضع متبرک را تمام ساخت و چون مدتی برین برآمد، بواسطه طغیان لشکر چنگیز خان و خرابی ولایات خراسان آن منزل رفیع البنیان روی  به ویرانی نهاد و تجدید تعمیرش به سعی وا جتهاد پادشاه نکونهاد ملک غیاث الدین کرت اتفاق  افتاد..(21)
دیده میشود که این مسجد  بزرگ  بعد از سوختن  به امر سلطان بدین پیکرو شکل  موجود سراز نو تعمیر و آباد گردید، چنانچه  در کتبیه  که درکمربند یکی از رواقهای این مسجد به خط کوفی است ، اسم سلطان چنین  خوانده  میشود .
..السطان المعظم  شهنشا الاعظم  مالک الرقاب  الامم مولی ملوک العرب و العجم  سلطان ارضی الله  حافظ بلادالله معین خلیفة الله غیاث الدنیا و الدین معز السلام  و المسلمین  نظام العالم ابو الفتع  محمد بن  سام قسیم  امیر المو منین انار الله برهانه "
بنابر تمایل  و دلبستگی که سلطان با ین مسجد  بزرگ  داشت در زمان حیات خود  گنبد بسیاربزرگ با شکوهی متصل آن برای  قبر خود ساخته است. چنانکه  بعد از مرگ که در 27 جمادی الاول  (599هـ = 1202م) در هرات  در گذشت در همان جا دفن گردید(22)
 بنای این مسجد  در زمان  حیات  سلطان غیاث الدین  به کلی خاتمه  نیافت در حالیکه  اتمام کلی ان در وقت  سلطان  غیاث الدین محمود (وفات 607هـ  =1210م ) بن سلطان  غیاث الدین محمد بود و عده ازمورخین عقیده دارند  که سلطان غیاث الدین محمد  ابوالفتح  این مسجد را  برای وعظ و درس امام فخر رازی ساخته و امامت مسجد  در زمان سلطان عیاث الدین مخصوص اصحاب شافعی بوده است. (23)
بصورت عمومی دیده  میشود که اکثر عمرانات در زمان حکمروایی  دو سلطان مقتدر غورهر یک  غیاث الدین  و معزالدین بوجود آمده است،  که قسمت اعظم   بناها و اماکن مقدسه  در سرزمین  متصرفه غوریان  در خراسان  و هندوستان انجام  شده است  بطرف شمال غرب، مرکز قدیمی هرات باستانی خرابه یک مدرسه و جود دارد که انعکاس دهندهبهترین  نمونه هنر دوره غوریان به شمار میرود ، این کشف در اثر زحمات کا سیمیر  وګلاتزر  در سال (1391هـ =1971 م)  میباشد.
این مدرسه مخروبه  به کنار چپ  دریای  مرغاب در حدود  2 کلیو متر پائین  تر از تقاطع آن با دریای کوچه  موقعیت دارد . باشندگان این منطقه  خرابه و ساحه بین دهانه کوچه  را بنام  "شاه مشهد" مینامند این ساختمان از خشت پخته  25*25 سانتی متر ساخته شده است سطح  بیرونی آن دیوارهای ساده خشتی بوده  با کم  و بیش بافت های مغلق خشت موزائیک با پلاستر و ستوک دیده میشود، پلان آن مربعی بوده و اضلاع آن 25 و 44  متر از شمال به جنوب و 44 متر از شرق به غرب و ساختمان آن 290 درجه  میباشد. امروز  قسمت های از دیوارهای شمالی و جنوب باقی ماند ه ، همچنان یک قسمت تا سمت جنوب  ایوان  دروازه اصلی وقتی از بقایای شمال غرب  دو اتاق  که اصلا ګنبدی بوده  بجا  مانده  است در سمت جنوب یک تا قچه  بشکل خاص خود، دارای  کمانهای پنج  گوشه تقریبا به عرض  های مساوی(به استنای طرف ایوان) به عمق های مختلف دیده میشود، در شاه مشهد  پانزده  کتیبه وجود  دارد که ده آن کوفی و پنج  آن نسخ میباشد، معماری رواق ها تزئینات و کتیبه  هاچون  خط کوفی سوره "48" و حدت وهمسانی کامل هنری  را نشان میدهد دراکثر قسمت ها کمان های به شکل  نعل اسپ نیز وجود دارد که ارتباط  آنرا با هنر دوره غزنوی ها نشان میدهد واین نوع به خصوص در ارتباط با کمان های بلند متبارز است، کتیبه نسخی آنبا کتیبهدیگری در مسجد هرات مقایسه شده میتواند. ساختمان کتیبه ها و قسمتهای تزئینی   آن متعلق به دوره غوری ها است، تزیْینات نباتی بسیارغنی درسمت شمال دیده میشود  ترتیب و با فت خشت ها و تزئینات گلی پخسه ای زاویه سمت راست مختص بخود بوده که بعضا در ساحه ای همواربا چوکات بندی تزئینی میباشد. کاشفین  این نوع معماری و شیوه تزئیناتی را با ساختمان های سده ششم هجری = دوازدهم میلادی در خراسان آسیای مرکزی    غزنی و سیستان مقایسه نموده، معتقد اند که متعلق  بدوره غوری مانند  خراسانی و سلجوقی  های بعدی است (24)
"شاه مشهد" در (571هـ = 1155 -1156 م)  در زمان حکمروایی  سلطان غیاث الدین ابوالفتح  محمد بن  سام به مساعی  یک از زن های دربار بنا یافت که در کتیبه نمرد یک ذکر آن زن رفته است و نه اما نام آن معلوم نیست و برجستگی سوره "48" در کتیبه های 4-6-7 دیگر مارابه فرضیه رهنمای میکند که شا