آرشیف

2015-2-5

ناصر فیروزی

مکاتب بیابانی و دشتی در قرن 21 شرم حاکمان افغانستان

در مناطق جنگی پشت سرهم مکتب، شفاخانه و راه ساخته میشود باز هم دوباره توسط طالبان منهدم میشود. باز دوباره ساخته میشود باز دوباره ویران میشود. اما در مناطق آرام در عین حال غریب کشور نه مکتب و نه راهی ساخته میشود. طالبی هم نیست تا همان چند مکتب اندک را ویران کند. از برق و امکانات بهداشتی هم خبری نیست. چرا دولت چنین عملکرد تبعیض گرایانه را نسبت به اتباع خود دارد.؟ آیا چنین تبعیضهای مسائل قومی را دامن نمی زند؟ البته هستند افرادی اعتقاد دارند بیان چنین مسائل در رسانه ها تحریک کننده دامن زدن به مسائل قومی باشد.
پس شما برای حل چنین ستمهای که بر بخش عظیمی از مردم روا داشته میشود چی راهکاری دارید؟ شما به عنوان یک مسلمان چطور یک چنین ستمی بر هموطنان خود روا میدارید؟ آیا میتوان سالها صبر کرد به امید روزی که شاید آن ظالمان از خر شیطان پایین شوند و دست از ستم بردارند.؟ در مناطق  جنگی باشنده گانش اگر مخل امنیت و آسایش  نباشند در تاُمین امنیت کمتر سهم میگیرند. اما مناطق آرام کشور با دولت جنگ ندارند. از دولت پشتیبانی همه جانبه میکنند. بخش بزرگی از امنیت کل کشور بدوش همین مردم است. آیا مزد چنین مردم مظلومی که همیشه همرا و پشتیبان دولت بودند چنین بی توجهی ستمکارانه ای باید باشد؟
من متاسفانه چون هنوز آواره هستم خیلی دلم به وطنم  تنگ میشود. وقتی گزارش یا عکسهای از وطنم در جای نشر میشود با اشتیاق فراوان آنرا میخوانم و می بینم. در ویب سایت جام غور به عنوان "عکس های زیبا از ولسوالی زیبایی ساغر ولایت غور " توجه مرا بخود جلب کرد با اشتیاق روی آن اشاره کردم. عکسها را یکی یکی میدیم و لذت میبردم. چشمه آب ,دره سرسبز و جوی آبی روان همه یاد آور خاطرهای روزها و سالهای پیشین بود.  و روستا های دور افتاده  که هیچ راهی ندارد تا آنهای را به شهری بزرگتر پیوند دهد و محروم از کوچکترین امکانات اولیه بشری.
 درحالی که این مردمان با سامانه عهد عتیق زمین را بگفته ما هراتی ها گاورانی (قلبه)میکند در آخر دست رنج شان نان شب شان را هم نمی شود. رنج و بدبختی از سر روی شان همچون بیشترمردم افغانستان میبارد.اما در میان این عکسها وقتی چشمم به تعدادی این روستایان بی توقع  که در بیابان نشسته بودند افتاد حیران ماندم. آخر چرا اینها در بیابان نشسته باشند؟
 دقیق شدم دیدم بصورت منظم در گروها و فواصل معین  نشسته هستند. پس از کلنجار رفتن بسیار با مغزم بلاآخره متوجه شدم اینجا باید مکتبی باشد در بیابان برهوت که سقفش آسمان است و زیراندازش خاک , خاشاک و سنگ ریزه های بیابان شاید هم گلیمی پلاستیکی یا بوریا. من نمی دانم وقتی باران می بارد یا باد و طوفان میشود این بنده گان خدا چکار میکنند. در تابستان زیر آفتاب سوزان چکار خواهند کرد. یا اینکه در فصل خزان یا بهارکه هوا  خنکتر میشود چطور طاقت می آورند. اگر تشنه شوند کجا آبی است که بنوشند و دها اگر دیگر که پاسخی برایشان نبود.
واقعا نمی دانم چه بگویم و چه بنگارم , شما هم بروید عکسهای این ده که نمونه از بدبختی امروز اکثریت مردم افغانستان است را ببینید. تا با زندگی پر از حسرت و رنج شان آشنا شوید. فرزندان خود را بجای شان بگذارید ببینید چی احساسی به شما دست خواهد میدهد؟   این در حالی است که این منطقه از کشور تاریخ پر افتخاری دارد. نزدیک به دو قرن غوری های بر بخشهای عظیمی از خراسان بزرگ و هندودستان حکومت کرده اند. در این دوران خدامات فراون به دانش و فرهنگ کشور و منطقه کرده اند.
با دیدن وضعیت دانش آموزان این  روستا در استان غور یادم آمد که چند سال پیش وقتی وزرای دولت آقای کرزی گزارش کار و خدمات سالانه خود را به مردم میدادند. از وزارت معارف (آموزش و پرورش) یادم نیست خود وزیر آقای اتمر بودند یا معاونشان بود پس از گزارش مفصل کار خود که انگار به دورافتاده ترین نقاط کشور مکتب و امکانات آموزشی فراهم کرده باشند اعلام کردند: دو صد الی دوصد پینجاه میلیون دالر از بوجه وزارت آموزش و پرورش اضافه آمده است. یعنی اینکه جای برای خرج کردن این پولها پیدا نشده. اینجا این پرسش پیدا میشود یعنی آقای وزیر خبر ندارند  نزدیک به 50% درصد از دهات و روستاهای افغانستان مکتب ندارند. درست مثل همین روستای شهرستان ساغر که در بیابان زیر آفتاب سوزان و گردخاک و باران درس میخوانند. این در حالی است که در بعضی از نقاط کشور تا حالا چندین نوبت مکتب ساخته شده اما توسط طالبان دوباره خراب شده است. در استان غور و شهرستان ساغر طالبی نیست که مکتبها را خراب کند، پس چرا یک بار برای شان مکتبی ساخته نمی شود.
 
 اما آقای اتمر چون هیچ جای برای خرج بودجه دولت و ساخت مکتب ندید راه دیگر برای خرج پولها پیدا گرد. ایشان صدها نفر از فامیلها و همشهری های نیمچه سواد دار خود را در وزارت معارف (آمورش و پرورش) گرد آورد. این وزارت را تبدیل به وزارت خانه قومی کرده بود که تا حالا هم ادامه دارد. بعنوان نمونه که اسنادش توسط کابل پرس افشا شد تنها برای مشاورانش که 20 نفر هستند و همه از اقوام و همشهری های خود جناب وزیر است  معاشهای تا 12000 هزار دالر در ماه در نظر گرفت شده. به این میگویند دزدی آشکار از پول مردم. پولی که قرار بود مکتبی باشد تا بچه های شان مجبور نباشند در بیان درس بخوانند.
پیوند اسناد افشا شده در کابل پرس شما هم ببینید و قضاوت کنید
http://kabulpress.org/my/asnad/Atmar_maaref2.JPG
 
طبعی هست وقتی اکثریت مطلق کارمندان یک وزارت خانه از یک شهر و یک قوم باشد معلوم است غیر از هم قوم و همزبان خود را دیگر باشنده گان کشور را نمی بیند. دولت مدعی است قبیله گرا نیست پس این تبعیض را چطور میشود توجیه کرد. چند ماه پیش مطلبی نوشتم با عنوان " پسکوچه های لشکرگاه آسفالت اما جاده اصلی بامیان کاهگل میشود" که مورد توجه بسیار از هموطنان واقع شد. اما بعضی گله داشتند که این تبعیض در جاهای دیگر کشور هم روا داشته میشود چرا شما از آنها نام نبرده اید. بلی سخن این برادران درست است. پسماندگی و سوء مدیریت در کشور بقدری شدید است که آدم حیران میماند کدام یکی را بگوید. همان طوری که همین حالا شهر چغچران مرکز استان غور یک متر آسفالت ندارد. وقتی مرکز استان چنین باشد ولسوالی های این استان وضعیتش معلوم است.
 
چند ماه پیش بود که شاهد اعتصاب اتحادیه پیشه وران و اصناف در شهر چغچران مرکز ولایت غور بودیم. اعتراض شان به کندی روند بازسازی در این ولایت بود. درخواست اصلی شان قیرریزی و آسفالت سرک های شهر چغچران و آوردن برق به این شهر، از خواسته های عمده اعتصاب کننده گان بود. اعلارغم این اعتصاب چندین هفته ای شاهد هیچ اقدام مثبتی از طرف دولت نبودیم. این تنها شهر چغچران و کل استان غور یا بامیان نیست که با چنین مشکلی روبرو است. ولایات بادغیس ، فراه، نیمروز، دایکندی، بدخشان ، فاریاب، بامیان، کاپیسا  و تخار هم بدرد غور دچار هستند. فقر در همه جای افغانستان هست اما لااقل در شهرها و مراکز ولایات جاده ها قیرریزی شده است. چند ساعتی در شبانه روز  برق و آب لوله کشی دارند. اما این شهرها و ولایات هیچ ندارند. بعلت خاکی بودن جاده ها امراض تنفسی بیداد میکند.
 
در همین مناطق محروم کشور من خبر دارم در بسیار جاها مردم خود شان مکتب ساخته اند اما معلم ندارند. با مراجعه به دولت خواهان معلم میشوند اما دولت از روان کردن معلم به بهانه اینکه "معلم نداریم" یا "کسی حاظر نیست به آنجا بیاید"  خود داری میکند. مردم برای چندمین بار مراجعه کرده میگویند: این هم معلم از خود ما فقط شما لطف کنید حقوق برایش بدهید. اما باز هم دولت از استخدام معلم معرفی شده توسط مردم خدداری کرده و مردم را همچنان در محرمیت از حقوق اولیه شان نگه میدارد. این در حالی است که دولت پول دارد هرسال نیمی از بودجه خود را نمی تواند مصرف کند.
 
 چی رمزی در این نهفته است؟ که شهری یا شهرهای پسکوچه هایش آسفالت شود اما شهرهای همچون قلعه نو، چخچران،دایکندی، بامیان، فراه، زرنج و فیض آباد یک متر جاده آسفالت نداشته باشند. وقتی در تنها ویبسایت بگفته خود شان سرزمین محرومان "بادغیس دادکام" سری میزنید و به عکس برداشته شده از شهر و مردمانش نگاهی میکنی واقعا جز محرومیت چیزی نمی بینی. اگر همان چهارتا موتر در چهار گوشه شهر نباشد مطمئناً فکر میکنید این ستمکشیده گان در هفت قرن گذشته زندگی میکنند و تازه از حمله چنگیز جان بدر برده اند. من نمی دانم ستم کاران چنین ستمی را بر هموطنان خود با چی منطقی توجیه میکنند. هموطنانی که صدها وجه مشترک با او دارند فقط یک وجه افراق. آیا یک وجه افتراق باید چنین فاجعه بیافریند؟  سبحان الله خدایا از قهر تو بکجا پنا ببریم؟ میلونها خون ناحق ریخته شد. آواره ، دربدر، بی آبرو، فقیر و گدای در خانه دیگران شده ایم.  از این بیشتر انتظار داریم بر سر ما چی بیاید؟
 
من نمی گویم شهرها و مناطق آباد کشور آبادی رشک برانگیزی دارند یا دولت امکانات فوق العاده دارد. بلکه سخن من این است اگر امکانات کم است در این شرایط حساس خیلی مهم است همان امکانات کم  با عدالت توضیع شود. همه باشندگان کشور از امکانات کم دولت بهره ببرند.
 
کارگزاران دولت با اصطلاح اسلامی افغانستان در ساختن کاخهای مدرن از هم دیگر سبقت میگیرند. پیشی گرفتن از هم دیگر در خریدن املاک و کاخها در دبی و دیگر جای های دنیا به یک رویه روزانه تبدیل شده. آیا واقعا این به اصطلاح سیاسی های ما روزگار مردم را نمی بینند و خبر ندارند؟ این آقایان باید بدانند نسلهای نو پا به عرصه میگذارند و این کاخها را بر سرشان چپه خواهند کرد. آیا روزگار دیکتاتور های تونس و مصر را نمی بینید؟اینها باید بدانند نام شان در دفتر تاریخ افغانستان ثبت میشود و نسلهای آینده در مورد شان داوری خواهند کرد.
 
عکسهای از جاهای  محروم  و آباد کشور ببینید و خودتان داوری کنید.

 
عکس های زیبا از ولسوالی زیبایی ساغر ولایت غور
و مکتب بیابانی یک روستا در ساغر
http://www.jame-ghor.com/pictures/saaaghar_pictures/said_omar_pictures_from_saghar_district.htm
عکسهای از چغچران مرکز ولایت غور در مرکز کشور
http://www.jame-ghor.com/pictures/cheqcharan_pictures/cheqcharan_pictures.htm
 عکسهای از ولایت دور افتاده کنر  در شرق کشور
http://hyosofzay.blogfa.com/post-117.aspx
شهر جلال آباد با جاده های چهار بانده
http://hyosofzay.blogfa.com/cat-14.aspx
 1.  پسکوچه های لشکرگاه آسفالت اما جاده اصلی بامیان کاهگل میشود
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=16660
 'افغانستان نصف بودجه توسعه ای خود را مصرف نکرده است'
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2011/02/110211_l09_afghan_cabinet_meeting_in_east.shtml