آرشیف

2019-1-12

امان معاشر

منتخبی از اشعار فاروق غیور شاعر معاصر کشور ماست اقبال چاپ یافت
 
منتخبی از اشعار فاروق غیور شاعر معاصر کشور ماست اقبال چاپ یافت
این اثر بی نام سطل پر از (فوران خونابه ی دل پر درد )دوست گرانپایه ام آقای غیور است و به گفته ی عبدالله شفیقی این پیغامها از عصاره ی جگر او تار و پود گرفته تقدیم مشتاقان دنیای شعر شده و به گفته ی خودش

نباشد خالی از خون جگر پیغام مشتاقان
گشائی چون سر مکتوب ما بوی کباب آید
 

اشعار دلنشین اش به دل چنگ میزند و سروده هایش  زیبا ،دلنشین و اراسته به زیور شعری است .و با نازک خیالی ها به خال، زولف غبغب جلال و روشنی بیشتر می بخشد.

های زمانه را نا دیده گرفته به گفته خودش :

کی کنم ترک شراب و شاهد از حکم فقه

عقل من در سر بود تا می مرا در ساغر است

  مسجد و  درس  و  کتاب  و زهد  را  یکسو  بنه

جام می پر کن "غیور" اینها همه درد  سر است

 ده سال قبل از امروز همراه با زنده یاد مولانا کبیر فرخاری  اسحتق ثنا و رحمان سدید به دیدار غیور صاحب  رفتیم بودیم من قطعه شعر موصوف را که در کتاب نوای غربت از نشرات خانه فرهنگی مولانا   بچاپ رسیده بود خواندم  که به این مطلع آغاز میشود:

گــر کــوزۀ  مــی  ز سـال  پـاری  داری

بــزمی   به  کــنار  سبزه   زاری  داری

فارغ  ز غــم  زند گـی  و  دور  از خلـق

مـعـشوقــه ای و  بـوس  و کـناری  داری

بشــنو سخــن از "غیور" و بگــذر ز همه

دیگـــر ز فـــلک چـــه  انتظـاری   داری

محترم غیور صاحب همراه با مرحوم مولانا صاحب کبیر فرخاری تا آخر همان مجلس  دوستانه اشعار ناب از لسان الغیب  (حافظ)  و حضرت خیام به زمزمه گرفتند و اشعار شعرای کلاسیک را می خواندند و توجیه می نمو دند.

جا دارد همچو دوست شاعر از محترمان:استاد عبدالله شفیقی،عبدالله ثابت مشاهد،فرید سلجوقی،راتب نورزائی داکتر عثمان نورزائی غوریانی که بذل مساعی نموده اند تشکر کلان کنم از برکت آن‌ها این اثر بای معنویت چاپ و امروز بدسترس ما قرار گرفته است

 امان معاشر، خبرنگار مجله زن، کانادا