آرشیف

2015-1-14

الـله مدد احمدی

مـطـبوعــــات را ميتوان ركن چهارم دولت بر شمرد

 

هدف ازنوشـــته كردن اين مطــلب ايــن بوده است كه مطبوعات دريك جامعه درحقيــقت منعكس كننده تماما خواســـته ها ؛پيشhنهادات ونظريات مردم آن جامعه است .زيرا مردم يــك جامعه تمــاما دست رسي به اراكيــن دولتي راندارند بــنا بايد
يك مرجه ومنبع وجود داشته باشد كه مردم از آن طــريق بتوانند پيشــنهادات وخــواسته هاي خــود را خوبتر وبهــتر به گوش موكلين ومسئولين خود برسانند .ازهمين جــهت لازم اســت كه او منبع مشــخص باشد كه عهده دار اين كــار گرددازهمين رو دردولت وزارت خـانه ايجاد شــد كه عــهده دار اين مســئوليت گردد .كه دركشــور ما بــنام وزارت اطــلاعات وفرهنگ كه اين وزارت بيشتر كارش مربوط ميگيرد به مطــبوعات البــته كلمه مطــبوعات عام است كه شــامل مــسائل همچون نوشتاري؛گفتاري ؛همـين طور سمــعي وبــصري كه امــروزه بيــش ازهــرزمان ديــگري الحــمد الله دركـشورما افغانستان آزادي مطبوعات ازبخش هاي  ديگر كرده رونق خوبي داشـته است. درطي هشـت سال گذشــته ازدوره مــوقت گرفته تا دوره انتقالي وبالآخره الي دوره انتخابي  مشاهده ميگردد كه بيش از شانزده رسـانه سمعي وبـصري ايجاد شــده وازطرف ديگر صد ها نشريه ازروزنامه گرفته همينطور مجله ؛ماهنامه ؛گاهنامه ؛هفته نامه ؛سـال نامه وده ها نام ديــگرهمه اينها بيان گري اين است كه دركشور نسبتا آزادي بيان تا يك اندازه مراعات شده است .اگر ما مقايسه بين ســال هاي جاري وگذشته بكنيم ديده ميشود كه تفاوت فاحش بميان آمده است .حاكميت كه قبل از اين دوره بود درآن جاي پاي بـري گفتن حرف هاي كه امروزه از طريق رسانه ها بنشر ميرسد وجود نداشت اگر كس ميخواست انتقاد كند فورا به بهانه هاي مختلف مورد آزارواذيت شبه نظاميان آنوقت قرار ميگرفت سرانجام هيچ كس نميتوانيست انتقاد ويا ابـراز نـظرنمايد .ولي امروز هرفــرد ايـن كــشور ميــتواند حد اقــل راي ونــظر خود را اظــهار كــند علاوه بر اينــكه شنيــده ميــشود ويا خــير؟
ولي آنچه درخور اهميت است اين است كه آيا آزادي بيان همين است كه هركــس هرچــه دلـش خواــست انجــام بدهد ؟ويا ازخود شرائط وقوانيـن بخصوص خـود را داراــت ؟مسلم اســت كه آزادي بــيان ازخود قوانين بخصوص خــود را داراست آزادي بيان زمان متحقق است كه با گفتن آن كسانيكه ازراهي درست منحرف شده اند متوجه انحراف خودگردند  نه اينـكه بنام آزادي بيان توهيـن به مقدســات مردم وگــمراه ساخــتن اذهان مردم گــردد.متا ســفانه با وجــود اين همه پيــشرفت ها درعرصه آزادي بيان به افغانستان  ازسوي ديگر مشاهده ميشودكه  يكعده اشخاص مغرض ازاين نام مقدس استفاده كـرده عمل را انجام ميدهند كه نه تنها آزادي بيان را زير سوال مي برند بلكه تا سر حدي ميرسد كه توهين به ارزش هاي مـردم ميشود ما درطي همين سال ها شاهد چندين مورد از اين نوع بي بند وباري ها درنقاط مختلف كشوري خود بوده ايم قضيه اهانت به پيامبر (ص)مقاله را كه آقاي كامبخش ازيك سايت انترنيتي گرفته بود وآنرا منتشر سـاخته بود مشابه ايـن قضيه چندين قضايايي ديگر كه ذكر آنها بحث ما را به درازا ميكشاند .ازجانب هم امروزه مشاهـده ميشود كه مســئله اســتهزا ي اشخاص ازسوي رسانه هاي تصويري كه ازچهار گوشه اين كشور فعاليت دارند .ويا پخش سريال ها وبرنامه هاي كه جز ازضيا يي وقت ومصروف نگاه داشتن مردم  چيزي ديگري بنظر نمي رسد .وحتي ديدن دائـمي اين برنـامه ها وسـريال ها منجر به ازبين رفتن محبت كانون گرمي خانواده ها شده است .ولي در اينطور مـوارد وزارت اطلاعـات وفرهنــگ مكـلفيت دارد كه كنترول دقيق وهمه جانبه را منظما وقتا فوقتا داشته باشــد اما اين كار صــورت نگرفته اســت بجاي اينــكه دراين زمينه تمركز كنند مسئولين بازهم متا سفانه  درگيري اصطلاحات شده اند كه جز ازنفاق افگني بين اقوام ومليت ها چيـزي ديگر بچشم نميخورد بطور مثال واژه پوهنتون ؛دانشگاه ؛پوهــنزي ودانشــكده يكــعده ازاراكيـن دولتي از آنــعده كسانيــكه خاهان حاكميت واژه پوهنتون هستند حمايه ميكنند ويكعده ديگر طرفدار كسـانيكه خاهــان حاكمــيت واژه دانشــگاه هســتند حمايه ميكنند كه اين زبان پرستي ؛نژاد پرستي نه تنها وحدت و يكپارچگي اقــوام اين كشــور را برهــم ميكوبد بلــكه واژه مقدس آزادي بيان را محو ونابود ساخته بر عكس منتج بر اين ميگردد كه كشمكش ها رخ دهـد واجانب هم از اين فرصـت استفاده كرده تيشه به ريشه ما زده همه هست وبودي ما را نابود ميسازند . ولي كســان هم هســتند كه دلــسوزانه بـه اين وطن خدمت ميكنند وشب روز درصدد اين هستند كه بتوانند مردم خود را از هر جهت غـنامند بسازند غنامــندي درعرصـه اقتصاد؛غنامندي درعرصه سياست وغنامندي درعرصه مطبوعات آزادي بيان .بنا توقع ما ازهمــچو افراد واشـخاص وطن دوست ودانشمند اين است  كه نگذارند اجانب از خاليگاهاي ما استفاده كرده باري ديگر ما را وكشـور مارا به يــك گرداب عميق بيندازند كه آنوقت  نجات آن مشكل گردد .پس لازم است برهرفرد اين وطن كه اين كشتي شكسته را به ساحـل نجات بكشد .به اميد اينكه هر يك ازما رسالت خود را در برابر وطن ومــردم خــود اداكرده تا اينــكه از خود عـزت وشرف داشته بــاشــيـــم .