آرشیف

2015-1-7

محمد صابر مدققٰ غوری

مشــارکـــت سـیـاســـی زن

 

 
هرمکتب و هرجریانی درخصوص زن سخنی دار. از زبان دشمنان اسلام بشنویم. به عنوان مثال: کرومر(1841-1917) فرماندار انگلیس در مصر، به عنوان بارزترین حاکم نوگرای غربی، درمشرق زمین می گوید: (( اسلام اگر مرده هم نباشد ازبُعد اجتماعی و سیاسی درحال احتضار است و نابسامانی های پی درپی اسلام علی رغم اصلاحات جدید و مدرن و اساسی امکان بهبودی ندارد، زیرا نابسامانی ها در ذات اجتماعی آن نهفته است. اسلام، ذاتی است که بر اختصاص نقش عقب مانده برای زن در جامعه، استوار است.
واز زبان پاره از اسلام گرایان آنهای که می پندارند در دین خدا حق هرگونه دخل و تصرفی دارند، زن در تنگ ترین چهارچوبه تصور می شود. زن از دیدگاه آنان از زندانش خارج نمی شود جز در سه مرحله: مرحله اول، خارج شدن از رحم مادر. مرحله دوم، وقتی که به خانه بخت میرود. .و مرحله سوم، زمانی است که به گورستان تحویل داده می شود. برای اثبات مدعای خود کافی است که به حول و حوش خود نگاهی بیندازیم تا بشنویم و ببینیم که چه قدر فتاوی در خصوص محرومیت زن از حق تعیین سرنوشت در زندگانی سیاسی و اجتماعی خودر، صادر شده تا حدی که زن را از حق انتخاب همسر هم منع کرده اند .             
درچهارچوب و محدوده ای دفاع از آموزه های دینی، زنان با پیامبر(ص) بیعت نمودند. و خداوند متعال می فرماید: ترجمه:  ( ای پیامبر! هنگامی که زنان مومن، پیش تو بیایند و بخواهند با تو بیعت کنند و پیمان بندند بر اینکه؛ چیزی را شریک خدا نسازند و دزدی نکنند و مرتکب زنا نشوند، و فرزندانشان را نکشند و به دروغ فرزندی را به خود و شوهر خود نبست ندهند که زاده ای ایشان نیست، و درکار نیکی که آنان را فرا می خوانی از تو نافرمانی نکنند، با ایشان بیعت کنید و پیمان ببندید…)
زنان در عقبه اول بر ایمان و پابندی، و درعقبه دوم بر تبیعت از امور سیاسی و جنگی مسلمانان، با پیامبر بیعت نمودند و در هردو حالت، زنان وفا داران و حافظان پیمانها بودند.  اهتمام و توجه زنان تنها در زیبای، طلا و جواهرات و آراسته کردن خود که گاهی اوقات زنان بدان اُنس می گیرند و عادت می کنند، خلاصه نمی شود. برای مثال: ام سلیم وقتی که ابوطلحه به خواستگاری او میرود، در جواب می گوید: ( سوگند به خدا امثال شما هرگز برگشت داده نمی شود، اما تو مردی کافرهستی و من زن مسلمان، بنابراین اگر مسلمان می شوی، مسلمان شدنت مهریه ای من است و جز آن را از تو نمی خواهم.                     
زنان در جهت تثبیت دین تازه و انتشار آن در بر و بحر، در راه خدا تلاش ورزیدند. در حدیث روایت شده که ربیع دختر معوذ گفت: ما درغزوات با پیامبر بودیم، آب را به اصحاب می رساندیم، آنان را خدمت می کردیم و مجروحین را مداوا کرده و شهدا را به مدینه می آوردیم.
زن در اسلام از صلاحیت و اهلیت کامل برخوردار است طوری که می تواند مردمان را پناه می دهد. پیامبر خدا گفت: ای هانی پناه دادیم آنکسی را که تو پناهش دادی. درین زمینه نویسندگان مقاله ها و بحثهای زیادی نوشته اند و گفته اند: هیچ مکتبی مانند مکتب پویای اسلام این جایگاه برجسته را به زن نداده است، موقعیت و جانگاه زن را تاجای بالا برده که ملت به رأی او در پناه دادن هرکسی که بخواهد، اعتماد می کند. 
زن در شوری پایه و اساس روابط اجتماعی و سیاسی در امور جامعه و دولت است نقش ارزنده ای دارد. شوری اول از خانواده شروع می شود از ان جهت که هر مسأله که به خانواده مربوط باشد، باید به شوری گذاشته شود. از جمله آن، مسأله مربوط به بچه شیر خوار است، خداوند می فرماید: ترجمه: ( و اگر والدین خواستند با رضایت و مشورت همدیگر کودک را زود تر از دوسال از شیر باز گیرند گناهی بر آنان نیست).
زن مسلمان در مشارکت سیاسی فعالیت داشته و در انتخاب خلیفه، مورد رایزنی قرار گرفته و مخالفت هم کرده است و حتی بعد از کشتن حضرت عثمان زنان پیشقراولان مخالفان قانونی بودند. روزی که عبدالله بن زبیر با مادرش اسماء دختر ابوبکر راجع به دیگاهی که داشت مشورت می کند و مادرش می گوید: اگر در مسیر حق هستی و حق باتوست، ثابت قدم باش، عبدالله گفت: ولی میترسم اگر کشته شدم مرا مثله کنند. مادرش گفت: آیا گوسفند اگر کشته شد، کندن پوستش به آن ضرر می رساند…؟ این است ایثار و فداکاری اسماء! ایشان، حق را بر بزرگترین مظهر عطوفت و مهربانی که مادری است، ترجیح می دهد. بعد ازین همه روشنگریهای آشکار و مواضع درخشان و روشن هنوز برخی از مسلمانان ایده های متحجرانه را در ذهن می پرورانند ومی پرسند: آیا زن از حقوق سیاسی برخوردار است یا اینکه حقوق سیاسی فقط به مردان تعلق دارد؟
درمشارکت سیاسی، زن و مرد از حقوق مساوی برخوردار اند. چی درانتخاب دیگری باشد و چی انتخاب شدن خودشان باشد.یعنی هیچ مشکلی نیست بر اینکه زن می تواند وکیل در مجلس امت باشد. فقط اینکه حضور زن در مراجع حکمی مانند مرد نیست. یعنی حاکم شده نمی تواند. دلیل: اینکه خداوند اجازه نداده است وبس.
 
نویسنده: محمدصابر"مدقق" 5/2/1392