آرشیف

2019-5-20

علم عبدالقدیر

محمد ص رسول ونبی امی

(محمد ص نبی امی)
مقدمه:
(فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ)
امی یکی از القاب پا کیزۀ پیامبر بزرگوار اسلام است. که شش بار درقرآن نکریم ذکر شده که دوبار آن در سورۀ اعراف در حق پیامبر بزرگوار اسلام آمده است . پیامبر امی که برای جهانیان تعلیم کتاب وحکمت داد.(«وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَة;) پس امی را درحق پیامبر اسلام وهمه پیامبران بیسواد تر جمه نکنید که هم خطاست وهم گناه.
رسول ونبی امی: یعنی کسیکه مانند طفل مادر زاد صاحب اوصاف فطرت  است . معصوم ، صادق و امین است وظرف مناسب  وشایسه برای نزول وحی ،رسالت وپیامبریست .
یا اینکه مانند طفل مادر زاد خواندن ونوشتن را نمیداند.یا منسوب به مکه وام القرآئ ویا هم امت وملت است.
اما مفهوم متعارف امی  این است که این پیامبر ص قبل از بعثت خواندن ونوشتن را نمیدانسته وبعد از بعثت از فیض وحی معلم بشریت گشت  که درینصورت میتوان گفت خواندن ونوشتن دلیل سواد ودانش نیست وخداوند ج فلسفه گزینش این امی را به پیامبری چنین بیان فر موده.
48. وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ
49. بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ
 
(ترجمه :48 – و تو اى محمد (ص پيش از اين كه قرآن بر تو فرو فرستاده شود، نه هيچ نوشته اى را مى خواندى و نه آن را به دست خود مى نوشتى؛اگر خواننده ونویسنده میبودی در آن صورت باطل گويان در مورد رسالت تو وقرآن به ترديد مى افتادند.
49 – بلكه اين قرآن آيات روشنى است كه در سينه هاى كسانى كه به آنان دانش داده شده است جاى دارد؛ و آيات روشنگر ما را جز بيدادگران هيچ كس ديگر انكار نمى كند.
ترجمه امی به بیسواد در حق پیامبر ص خطا وگناه است.
درست است كه طریق وروش متعارف كسب علم ودانش درس خواندن است ولي علم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از اين روش متعارف و معمول مستثنا بود، بلكه علم و دانش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از طريق وحي الهي بوده ومستقیم بر صدر آن القاء میشد كه كامل ترين و عالي ترين روش ها وبی نیاز از نوشتن وخواندن خط بود. به قول حافظ :
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت به غمزة مسئله آموز صد مدرس شد.
پیامبرص نمیخواند ونمی نوشت اما با سواد وبا دانش بود: قرآن پیامبر را چنین معرّفی می‌کند: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَة; محمد ص به پیامبری بر گزیدیم تا مردم را علم وحکمت بیاموزاند.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ… » (جمعه، 2)پس . (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ)
 
فلسفه امی بودن:   قرآنکریم در دو مورد، پیامبر گرامى اسلام(ص) را به لفظ «امّى» توصیف مى كند ومى رساند كه او پیش از بعثت تا لحظه نزول آیات «امّى» بوده است ،آنجا كه مى فرماید:«آنان كه پیروى مى‌کنند از فرستاده خدا؛ پیامبر«أُمّى» كه نبوت وصفات ونشانه هاى او را در تورات وانجیل كه نزدشان هست مى یابند، آنان را به نیكى فرمان مى دهد و از بدی‌ها باز مى دارد، پاكیزه‌ها رابر آنها حلال وپلیدی‌ها را بر آنان تحریم مى كند ، بارهاى سنگین (تكالیف شاق) وزنجیرهایى را كه بر آنها بود بر مى دارد، آنها كه به او ایمان آورده‌اند و او را گرامى داشته ویارى نموده‌اند و از نورى كه به او نازل شده پیروى كرده اند، آنان رستگارانند»
دلایل ده گانه نبوت در قرآن
خداوند در این آیه پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) را با صفات «دهگانه كه بخش اعظم از دلایل نبوت وگواه صدق ادعاى او را تشكیل مى دهد توصیف مى كند و یادآور مى‌شود كه او صفاتى به شرح یاد شده در زیر دارد:
1. رسول 2. نبى 3. اُمّى 4. نشانه‌هاى او در تورات وانجیل نوشته شده 5. به نیكی‌ها فرمان مى دهد.6. از بدی‌ها باز مى‌دارد. 7. پاكیزه‌ها را حلال مى‌شمرد. 8. پلیدی‌ها را تحریم مى كند.9. بارهاى سنگین را بر مى‌دارد. 10. زنجیرها را مى‌شكند.
این اوصاف دهگانه، جز دو وصف نخست، همگى دلائل صحّت نبوّت او به شمار مى روند ودر هیچ یك از آیات قرآن، گواه هاى حقانیت او، یكجا بسان این آیه مورد بحث، وارد نشده است. گویى آیه مى خواهد جهانیان را با براهین ادعاى او آشنا سازد وبگوید كه دلایل نبوت او این است كه:
1. او یك فرد امّى ودرس نخوانده است وبا این حال كتابى آورده است كه جهانیان را توان مقابله با آن نیست و احدى در عظمت تعالیم وكتاب او تردید ندارد و از نظر محاسبات عقلى محال است انسان درس نخوانده وپرورش یافته در محیط جهل ونادانى، از نزد خود ـ بدون استمداد از غیب ـ خلاّق یك چنین تعالیم و پدید آورنده یك چنین كتاب با عظمتى باشد.
امی بودن ورد شبهات منکرین: وَقالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلینَ اكْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُكْرَةً وَ أَصِیلاً(10)؛ گفتند:قرآن افسانه هاى پیشینیان است كه آنها را نوشته (ویا براى او نوشته اند) و این داستانها صبح و شام بر او القا مى‌شود».
در این آیات دو نوع تهمت به پیامبر زده شده است:
1ـ این كتاب از آن خدا نبوده وافترایى است كه به او بسته شده و او در تنظیم آن در برخى قسمتها از دیگران كمك گرفته است.
قرآن در سوره عنكبوت به طور تفصیل به ردّ این اندیشه پرداخته وبا لحن قاطع مى‌گوید: «تو اى پیامبر تا نزول وحى هرگز نه كتابى مى‌خواندى ونه خطّى مى‌نوشتى، در این صورت چگونه مى‌توان گفت كه این كتاب تراوش فكر تو است، یا آن را از كتابهاى پیشینیان نوشته‌اى»: « وَما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتاب وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ (12)؛ تو هرگز(از دوران كودكى تا لحظه نزول وحى) نه كتابى را مى‌خواندى ونه با دست چیزى را مى‌نوشتى، (زیرا اهل خواندن و نوشتن نبودى)؛ در این صورت باطل گرایان در كتاب تو به شك مى‌افتادند (و آن را محصول تراوش فكر تو و یا نگارش از كتابهاى پیشینیان مى انگاشتند)».
اگر پیامبر اكرم (ص) مدّتى در دوران كودكى گرد كتاب مى‌گشت و همچون كودكان نوآموز ودانش‌آموز، مشق مى‌كرد، آیا مى‌توانست پس از نزول قرآن چنین ندایى را در مكه در میان گروهى كه از تمام خصوصیات زندگى وى آگاهى داشتند، سردهد؟ و با نداى رسا بگوید: مردم همه شما مى دانید كه من پیش از بعثت اصلاً كتابى نخوانده ام و خطّى ننوشته‌ام، چگونه مى‌گویید من مضامین آیات قرآن را از كتابهاى دیگران گرفته ام؟
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ… » (جمعه، 2)
از مطابقت این آیات به دست می­آید که منظور از اُمیّین همان اهالی مکه یا اهالی بلد امن می­باشند. علاوه بر این در قرآن صراحتاً از مکه به اُمّ­القری تعبیر شده است. " لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا " (انعام، 92)  « وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا… » (شوری، 7)
خداوند پیامبرش را از مرکز قریه­ها برگزید تا اعلام نماید که او ادامه دهندة راه سلسلة انبیای الهی است. وی وارث و خاتم سلسلۀ انبیایی است که ابراهیم ع  پرچم­دار آن در مکه بود. هم چنین برگزیدن پیامبر درمرکز سرزمین­ها ودربزرگ­ترین و مهم­ترین شهر­ها، آنجا که کانون تباهی و گمراهی بود، بی­گمان تاثیری ژرف در تغییر و دگرگونی جامعه خواهد داشت. پس بر مبنای این دیدگاه ترجمة آیة دوم از سورة جمعه بدین صورت خواهد شد :«او کسی است که در میان اهل مکه رسولی از خودشان مبعوث کرد.: