آرشیف

2019-3-12

دکتور محمد انور غوری

‘’ما ٫ مار ها’’
می گویند شخصی در سایه درختی افتاده بود و مینالید ، پرسیدند که او را چه شده؟ کرم زمینی سرش را بلند کرد وبا غرور گفت : « او را ما ، مار ها گزیده ایم». در این ایام قصه مذاکرات خلیل زاد با طالبان بسیار گرم است ، بعضی ها از قماش طالبان ، که سالهاست درهمین کابل ، زیر سایه شتر امریقا خوابیده اند و قتل عام مردم را با نشاط نظاره می کنند، این روزها سر وکله شان از رادیو ها و تلویزیون ها نما یان می شود ، خود را خیال سخنگوی طالبان می کنند ، چینه می زنند ، یکی می گوید که «خبر باشین، طالبان دیموقراسی را نمی پذیرند »، آن دیگرش می گوید که فلان نفر حرف های درستی نگفته و کارهارا خراب می کند ٬ به این ترتیب همه را ابلهانه نصیحت می کنند. سالها قبل که اولین بار طالبان به کابل آمدند ، به فال تعلقات قومی ٬ چنین « ما مارهای» پیدا شدند و از جانب ایشان سخن می گفتند ، چند تا از همین «ما مارها» را بخاطر ریش های نامطلوب شان، همان طالبان ، چنان زدن کردند که بیست سال می شود خجالت می کشند. بلی زمانی که گرگ به سمت رمه می رود، کلاغ ها، از هوا اورا تعقیب می کنند و می گویند : « خالو خالو ! تو بخور گوشت و دمبه ، ما می خوریم روده و اشکمبه»