آرشیف

2019-5-27

دکتورعنایت الله شهرانی

مؤسس شعبۀ تیاتر در فاکولتۀ هنرهای زیبای پوهنتون کابل کیست؟
   در یکی از صفحات اجتماعی ( فیسبوک ) مناقشۀ  ومناظره  جوانان  محترم  و آگاه وطن در بارۀ اینکه شعبۀ تیاترفاکولتۀ هنرهای زیبا را که تأسیس کرده است٬ آغاز گردید. یکیمیگفت که شعبۀ مذکور و شعبات موسیقی و تعلیم و تربیۀ هنر راداکتر شهرانی تأسیس نموده است، دیگر میفرمود که داکتر نعیمفرحان دیپارتمنت تیاتر را ایجاد کرده است.  البته قابل خورسندی است که جوانان  هوشمند  وطن  علاقه زیادبه  هنر های زیبا دارند و میخواهند حقیقت را بدانند٬ موضوع بایدهویدا گردد، ورنه اینهم درد سر به آینده گان و نویسنده گان تاریخپوهنتون کابل خواهد شد. چند سطر که  عبارت از حقایقی میباشد که دروغ در آن نیست، فقط حضور حضرت پروردگار را در نظرگرفته، با صدق گفتار همه توضیح داده میشد،  هر آنچه  در این چند صفحه تحریر میگردد بقلم شخصخودم هنایت  الله  شهرانی میباشد و در همه گفتار و تاریخ تأسیس شعبۀ تیاتر مسؤل میباشم.   پیش از اینکه در سال (1976م) جهت تحصیلات عالی در رشتۀ تعلیم و تربیۀ هنر به امریکا بروم، یکسال پیش از آن پروفیسور استاد میر حسین شاه رئیس فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری دو شعبۀ نقاشی وهیکل تراشی را در فاکولتۀ مذکور بنام شعبۀ هنرهای زیبا تأسیس نمودند که بنابر دعوت پروفیسور صاحبمیر حسین شاه من نیز در آن مجلس حضور داشتم. بوقت تحصیل در کنار شعبات موسیقی و تیاتر و مهندسی درس میخواندم و هر روز بدان فکر بودم که کیباشد این دیپارتمنت ها را ما در کابل داشته باشیم. بعد از فراغت تحصیل از پوهنتون اریزونا در سال (1978م) بکابل آمدم و دوباره بفاکولتۀ ادبیات و شعبۀهنرهای زیبا منحیث استاد مقرر شدم  بعد  یکتعداد استادان نظر  به  شرایط سیاسی ترک وطن کردند، منشهرانی با چندین اسیستانت که جدیداً فارغ التحصیل شده بودند منحیث استاد بکار آغاز نمودیم و کارهایاداری نیز بر من تعلق داشت. در یکی از ملاقات ها با رئیس پوهنتون آقای انجینر سعیدی، وی گفت که استاد شهرانی! من در دوران تحصیل در دارالمعلمین کابل شاگرد شما بودم، البته من ازین موضوع خیلی ها مسرور شدم،چونکه امیدی در خصوص انکشاف هنرهای زیبا برایم پیدا شد، به تعقیب آن آقای داکتر رسول معاونعلمی و رئیس فاکولتۀ ساینس با من محبت بسیار زیاد نمود و گفت که به موسیقی علاقمند است. اینجانب شهرانی پروگرامهای سه شعبۀ مهندسی، تیاتر و موسیقی را از دانشگاه اریزونا با خود آوردهبودم و میخواستم که شعبۀ مهندسی از انجینیری به هنرهای زیبا بیاید و البته از هر طرف موانع ایجاد شدو از آن صرف نظر کردم و به عوض آن تعلیم و تربیۀ هنر را که در آن مسلک تخصص داشتم در پلانشامل ساختم، گویا اینکه شعبات تیاتر، موسیقی و تعلیم و تربیۀ هنر را باید در کنار شعبات نقاشی و هیکلتراشی شامل می ساختیم. در یکی از روزها در مجلس استادان هنرهای زیبا موضوع اضافه ساختن سه شعبه را بلند ساختم واستادان جوان از دل و جان بدان لبیک گفتند و از آن ببعد در تهیه پروگرامهای شدم که با خود آورده بودم،البته یکتعداد موضوعات ترجمه و تعداد دیگر تقاضای پوهنتون و کلچر افغانی در نظر گرفته شد و چندینماه بدان صرف گردید تا اینکه همه تهیه گردید. موضوع تأسیس شعبه را با پروگرامهای شان با شخص رئیس پوهنتون  جناب  سعیدی و بعداً با آقایرسول معاون علمی  پوهنتون  در میان گذاشتم، بدون کدام موانع همه پذیرفته شد و اختیار برای شخصمن شهرانی داده شد، گویا اینکه پروگرامهای سه شعبه تیاتر، موسیقی و تعلیم و تربیه هنر تأسیس وآمادۀ  فعالیت گردید. در همین مقطع آماده گی جهت کار با یکی از اسیستانت های هنرهای زیبا عبدالمالک خان دوست زاده کهتخلص اورا من انتخاب کرده بودم و برای من بسیار عزیز بود، با وی بریاست پوهنتون رفتیم و گفتیم کهما اکنون آمادۀ کار و زنده ساختن دیپارتمنت های جدید چون تیاتر، موسیقی، تعلیم و تربیۀ هنر میباشیم،رئیس پوهنتون  فرمود که مشکل شما اکنون یافتن استاد برای  دیپارتمنت های متذکره میباشد و برایشگفتیم که اگر اجازه باشد ما خود به این کار اقدام مینمائیم، بشرط آنکه مسایل اداری و مصارف آنها راپوهنتون برای ما یاری بدهد، آن هم به خوشی پذیرفته شد. چون استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی، استاد رئیس پوهنتون در دارالمعلمین کابل بود، بدون کدام مشکلاورا منحیث استاد حق الزحمه در شعبۀ تعلیم و تربیۀ هنر مقرر نمودیم. در مرحلۀ دوم، من میخواستم که داکتر محمد نعیم فرحان که در مسلک تیاتر دکتورا و شخص مسلکی بودو در  مربوطات  وزارت  اطلاعات  وگلتور اطفای  وظیفه  مینمود٬ اورا منحیث استاد رسمی مقرر نمائیم،زمانیکه تقرر وی را به مجلس آمرین فاکولته پیشنهاد نمودیم بدبختانه یک تعداد محدود کور ذهن هنوز همدر  ساحبه  علمی  پوهنتون  وجود داشتند اولاً شعبۀ تیاتر را شعبۀ رقاص ها گفتند و ثانیاً مسئله مذهب رادر میان آوردند و جنت مکان استاد فرحان پیرو مذهب امام جعفر و جعفریه بود، البته تکلیف من به حدنهایی رسید و باید دلایل زیاد میگفتم و بالاخره طرف  قناعت اکثریت قرار گرفت و آقای فرحان منحیثنامزد پوهنیار پذیرفته شد، بدین ترتیب  از آغاز تا انجام جناب داکتر فرحان را از مطبوعات من آوردم ورتبۀ اکادمیک بخشیدم،  گفتۀ بالا را مرحوم کریم زیارکش برادر بزرگ داکتر فرحان چنین نوشته است: «در سال 1359 هـ بحیث استاد (فرحان) در کرسی تیاتر دیپارتمنت هنرهای زیبا مربوط فاکولتۀ ادبیات وعلوم بشری  پوهنتون کابل توسط هنرمند بزرگ پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی تقرر حاصل کرد». (ص 12 کمیدی زنان عصبی)، این کتاب توسط مرحوم فرحان ترجمه و برادر زادۀ شان در جرمنی بچاپرسانیده است. همچنان محترمه ماریا  دارو مؤلف کتاب «هنرمندان تاریخ ساز تیاتر» نیز در سوانح اینجانب شهرانی ودکتور نعیم فرحان در زمینه اشاره فرموده اند که: «دکتور شهرانی مؤسس شعبۀ تیاتر، دکتور فرحان رابعداً منحیث استاد با مشکلات زیاد بیرون از  ساحه  پوهنتون استخدام نموده اند». قابل ذکر است که کتابمحترمه ماریا  دارو که در سال (2013م) در کشور کانادا بطبع رسیده و در کتابخانه عمومی کانگرسامریکا نیز راجستر و کاپی رایت گردیده است یکی از معتبرترین کتابهای است که تاریخ هنر تیاتر را درافغانستان زنده  میسازد. با آوردن مرحوم داکتر فرحان موضوع تیاتر آسان گردید و اورا گفتیم که در دیپارتمنت تیاتر دو شخصدیگر را ضرورت داریم، بناً طی چند روز محدود محترمه زلیخا جان نورانی و استاد عبدالقیوم بیسد را بههمکاری داکتر فرحان آوردیم، زلیخا جان چون  تحصیلات  عالی  نیز داشت، اورا منحیث استاد رسمی واستاد بیسد را بشکل حق الزحمه ماهواره سه هزار افغانی قرارداد نمودیم. در مجلس فیصله نمودیم کهشعبۀ تیاتر را که ماه ها پیش از تشریف آوری این سه استاد تأسیس کرده بودیم زلیخا جان با وجود آنکههنوز نامزد پوهیالی بود آمر شعبۀ تیاتر تعین نمودیم و داکتر فرحان را در شعبۀ موسیقی منحیث آمر مقررکردیم، استادان شعبۀ موسیقی هرسه نفرشان بمانند استاد شبنم استادان حق الزحمه یی بودند آن استادانمحترم عبارت از استاد حسین ارمان، استاد سلیم سرمست و استاد ننگیالی بودند، استاد موسی قاسمی رانیز خواسته بودیم ولی آنان استادی را نپذیرفتند. از اینجا باید دانست که دیپارتمنت های سه گانۀ موسیقی، تیاتر و تعلیم و تربیۀ هنر قبلاً تأسیس شده وپروگرامها نیز مطابق روحیه مردم خود ما ساخته شده بود، بعد از آن ما استادان را از ساحۀ مطبوعاتانتخاب و به پوهنتون آوردیم، معاش های ماهوارۀ شان را نیز از طریق ادارۀ مرکزی پوهنتون تعین کردهبودیم و محترمه زلیخا جان نورانی و داکتر فرحان در قطار استادان رسمی مطابق لایحۀ پوهنتون معاشماهوار میگرفتند که خیلی ها ناوقت مراتب قانونی شان طی گردید و یکسال بعد آنها از نامزدی کدر خلاصشدند و بحیث استاد شناخته          شدند. در همین ایام بود که هنرهای زیبا به اثر تلاش های پیگیر٬  صاحب پنج دیپارتمنت شده بود و عموماًکارهای اداری امریت هنرهای زیبا را مستقیماٌ از طریق ریاست پوهنتون اجراء می نمودیم، در یکی ازروزها بودجۀ یکسالۀ شعبات هنرهای زیبا را با استادان برآورد نمودیم که بالغ به چهارصد و پنجاه هزارافغانی میگردید و فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری به هیچ صورت این نوع بودجۀ زیاد را در تخصیص  خودنداشتند، لذا بنده شهرانی، داکتر فرحان را با خود گرفته به رئیس پوهنتون موضوع را پیشنهاد  کردیم،گویا که وی  منتظر ما باشد فوراً چهار و نیم لک افغانی را بصورت رسمی بنام آمریت هنرهای زیباتخصیص داد و ما از آن تاریخ به بعد بحیث یک دستگاه مستقل بکارها شروع نمودیم و من منحیث آمرعمومی و داکتر فرحان اگرچه دورۀ نامزدی خودر ا طی نکرده بود ٬بشکل معاون من بکارها آغاز نمودیم. مستقل ساختن هنرهای زیبا از پیکر فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری: از کارها و فعالیت های که در ارتقای هنرهای زیبا انجام دادیم در سطور سابقه ذکر گردید و اینک هنرهایزیبا بشکل یک فاکولتۀ مستقل در دانشگاه کابل جای و موقف پیدا کرد.  برای  تمام  مردم  عزیز  ما هویداست٬که نسبت  تغیرات سیاسی  در  کشور شرایط  زندگی  برای  مردم خیلی  ضیق  گردیده بود  و دو برادرم  توسط  همان  رژیم  بر سر اقتدار به  شهادت رسیدند .  بنده  نیز تحت  مراقبت  قرار داشتم  بناٌ  راه  هجرت  را در  پیش  گرفتم٬ تا آن زمان  هنرهای زیبا منحیث آمریتعمومی شناخته شده بود که ارتقا دهنده دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی بسویه فاکولته در حقیقت منشهرانی بودم و اینکه در آمریت عمومی (فاکولته هنرهای زیبا) شعبات سینماتوگرافی، میناتوری، تاریخهنر و خطاطی نیز به شکل جدی به پیش برده میشد و در حقیقت این شعبات هنرهای زیبا در تاریخ فرهنگ افغانستان بار اول شکل اکادمیک را بخود گرفته بود. در سال اول تأسیس شعبات موسیقی و تیاتر و تعلیم و تربیۀ هنر، در صنف اول شعبۀ موسیقی دو جوانبنامهای خالدارمان ، فرزنداستاد حسین  ارمان و احمد ناصر سرمست فرزند  استاد سلیم سرمست  شاملگردیدند و پدران شان در آن وقت دو سکالرشیپ را پیدا کردند که باید جهت تحصیلات عالی بخارج بروند،چون آنان محصلان جدیدالشمول پوهنتون کابل در شعبۀ موسیقی بودند بناً باید موافقه آمریت هنرهای زیبارا میگرفتند، لذا اینجانب به اوراق هردو توافق و امضاء نمودم، سپس کارهای  اداری  شان را پدران شانبه راهنمایی داکتر فرحان که در پوهنتون جدیداً آشنایی حاصل کرده بود از طریق پوهنتون پیش بردند .  بعد از اینکه دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی را ارتقاء داده به صورت آمریت مستقل یا فاکولتۀ هنرهایزیبا تشکیل دادم فاکولته یا آمریت عمومی را بدینگونه به دیپارتمنت ها تقسیم نمودم، آمر شعبۀ نقاشی سیدفاروق فریاد آمر شعبه هیکل تراشی و تاریخ هنر سراج الدین سراج، آمر شعبۀ تیاتر زلیخا جان نورانی،آمر شعبۀ موسیقی داکتر نعیم فرحان، آمر شعبۀ تعلیم و تربیه هنر استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی واستاد عبدالکریم رحیمی علاوه بر آمریت در شعبات میناتوری، خطاطی در بسیاری از فعالیت های دیگر باعبدالمالک دوست زاده با اینجانب همکاری های بیدریغانه مینمودند، همۀ این جوانان میدانستند که همهجان فشانی ها و کارهای من فقط بخاطر رضای خداوند و خدمت و ارتقای فاکولتۀ هنرهای زیبا بود و بس. در نتیجه لازم بگفتن میباشد که دو کورس نقاشی و هکیل تراشی توسط شخص پوهاند صاحب میر حسینشاه رسما ًدر سال (1975م) در چوکات فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری تأسیس گردید و سه شعبۀ موسیقی،تیاتر و تعلیم و تربیه هنر را اینجانب عنایت الله شهرانی تأسیس نمودم، شعبۀ سینماتوگرافی را در ختم اینسه دیپارتمنت اخیرالذکر علاوه نمودم و نیز دیپارتمنت های هنرهای زیبا بخاطر تعدد شعبات مختلف حقیک فاکولته مستقل بودن را داشت به فاکولته ارتقا دادم  که طبعاً این خدمت معنوی را در جمع خدماتخاص و مشروع خود میدانم، و تکرار مینمایم که چهار دیپارتمنت موسیقی، تیاتر، تعلیم و تربیۀ هنر وسینماتوگرافی را شخصاً من تأسیس نموده ام که هیچکس این کار را بجز از من نکرده است. در خاتمه لازم به یادآوری است که جنت مکان داکتر نعیم فرحان از آغاز دوستی ما از سال (1978م) تازمان وفات شان بدوستی خود با من قایم بودند، اما در طول یک  مصاحبه با  خانم  لیلا تیموری  در  باره تاسیس  هنر های  زیبا  گفت:«  بمجرد که در  پوهنتون کابل پا گذاشم ٬ شعبۀ تیاتر را افتتاح و اساسگذاشتم،»  وهم  چنان  در کتاب  جناب  محترم  عبدالوهاب مددی  نیز  از  زبان  مرحوم  فرحان  درباره موسیس  شعبه  تیاتر  تذکر  رفته  است. من در تعجب شدم و ناگزیر چند سطر در مقابل ادعای شاننوشتم، به  فاکولتۀ هنرهای زیبا و کاپی  جهت نشر  به جریدۀ «امید» فرستادم  و همچنان یک  کاپی برای مرحوم  فرحان نیز ارسال  کردم. بعد از اینکه نوشته و ردیۀ مرا گرفتند، برایم تیلفون کردند و از من تقاضانمود که  از موضوع  صرف  نظر بدارم .  اما بخاطر  روشن  ساختن  موضوع  که  جناب  داکتر  فرحان حیات داشتن ٬ به  نشر آن  اقدام  کردم. تا نسل  آینده  و جوانان  که در  این  رشته به  تحصیل  میپردازند٬از  واقعیت  تاریخی  مطلع  باشند. این نوع وقایع در دنیا بسیار رخ داده است، فامیل گرامی و ارجمند داکتر فرحان همانطوریکه بوقت حیاتشبر من عزیز بودند اکنون نیز به همان اندازه عزیز می باشند.  بااحترام شهرانی
در یکی از صفحات اجتماعی ( فیسبوک ) مناقشۀ  ومناظره  جوانان  محترم  و آگاه وطن در بارۀ اینکه شعبۀ تیاترفاکولتۀ هنرهای زیبا را که تأسیس کرده است٬ آغاز گردید. یکیمیگفت که شعبۀ مذکور و شعبات موسیقی و تعلیم و تربیۀ هنر راداکتر شهرانی تأسیس نموده است، دیگر میفرمود که داکتر نعیمفرحان دیپارتمنت تیاتر را ایجاد کرده است.
البته قابل خورسندی است که جوانان  هوشمند  وطن  علاقه زیادبه  هنر های زیبا دارند و میخواهند حقیقت را بدانند٬ موضوع بایدهویدا گردد، ورنه اینهم درد سر به آینده گان و نویسنده گان تاریخپوهنتون کابل خواهد شد.
چند سطر که  عبارت از حقایقی میباشد که دروغ در آن نیست، فقط حضور حضرت پروردگار را در نظرگرفته، با صدق گفتار همه توضیح داده میشد،  هر آنچه  در این چند صفحه تحریر میگردد بقلم شخصخودم هنایت  الله  شهرانی میباشد و در همه گفتار و تاریخ تأسیس شعبۀ تیاتر مسؤل میباشم.
 
پیش از اینکه در سال (1976م) جهت تحصیلات عالی در رشتۀ تعلیم و تربیۀ هنر به امریکا بروم، یکسال پیش از آن پروفیسور استاد میر حسین شاه رئیس فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری دو شعبۀ نقاشی وهیکل تراشی را در فاکولتۀ مذکور بنام شعبۀ هنرهای زیبا تأسیس نمودند که بنابر دعوت پروفیسور صاحبمیر حسین شاه من نیز در آن مجلس حضور داشتم.
بوقت تحصیل در کنار شعبات موسیقی و تیاتر و مهندسی درس میخواندم و هر روز بدان فکر بودم که کیباشد این دیپارتمنت ها را ما در کابل داشته باشیم.
بعد از فراغت تحصیل از پوهنتون اریزونا در سال (1978م) بکابل آمدم و دوباره بفاکولتۀ ادبیات و شعبۀهنرهای زیبا منحیث استاد مقرر شدم  بعد  یکتعداد استادان نظر  به  شرایط سیاسی ترک وطن کردند، منشهرانی با چندین اسیستانت که جدیداً فارغ التحصیل شده بودند منحیث استاد بکار آغاز نمودیم و کارهایاداری نیز بر من تعلق داشت.
در یکی از ملاقات ها با رئیس پوهنتون آقای انجینر سعیدی، وی گفت که استاد شهرانی!
من در دوران تحصیل در دارالمعلمین کابل شاگرد شما بودم، البته من ازین موضوع خیلی ها مسرور شدم،چونکه امیدی در خصوص انکشاف هنرهای زیبا برایم پیدا شد، به تعقیب آن آقای داکتر رسول معاونعلمی و رئیس فاکولتۀ ساینس با من محبت بسیار زیاد نمود و گفت که به موسیقی علاقمند است.
اینجانب شهرانی پروگرامهای سه شعبۀ مهندسی، تیاتر و موسیقی را از دانشگاه اریزونا با خود آوردهبودم و میخواستم که شعبۀ مهندسی از انجینیری به هنرهای زیبا بیاید و البته از هر طرف موانع ایجاد شدو از آن صرف نظر کردم و به عوض آن تعلیم و تربیۀ هنر را که در آن مسلک تخصص داشتم در پلانشامل ساختم، گویا اینکه شعبات تیاتر، موسیقی و تعلیم و تربیۀ هنر را باید در کنار شعبات نقاشی و هیکلتراشی شامل می ساختیم.
در یکی از روزها در مجلس استادان هنرهای زیبا موضوع اضافه ساختن سه شعبه را بلند ساختم واستادان جوان از دل و جان بدان لبیک گفتند و از آن ببعد در تهیه پروگرامهای شدم که با خود آورده بودم،البته یکتعداد موضوعات ترجمه و تعداد دیگر تقاضای پوهنتون و کلچر افغانی در نظر گرفته شد و چندینماه بدان صرف گردید تا اینکه همه تهیه گردید.
موضوع تأسیس شعبه را با پروگرامهای شان با شخص رئیس پوهنتون  جناب  سعیدی و بعداً با آقایرسول معاون علمی  پوهنتون  در میان گذاشتم، بدون کدام موانع همه پذیرفته شد و اختیار برای شخصمن شهرانی داده شد، گویا اینکه پروگرامهای سه شعبه تیاتر، موسیقی و تعلیم و تربیه هنر تأسیس وآمادۀ  فعالیت گردید.
در همین مقطع آماده گی جهت کار با یکی از اسیستانت های هنرهای زیبا عبدالمالک خان دوست زاده کهتخلص اورا من انتخاب کرده بودم و برای من بسیار عزیز بود، با وی بریاست پوهنتون رفتیم و گفتیم کهما اکنون آمادۀ کار و زنده ساختن دیپارتمنت های جدید چون تیاتر، موسیقی، تعلیم و تربیۀ هنر میباشیم،رئیس پوهنتون  فرمود که مشکل شما اکنون یافتن استاد برای  دیپارتمنت های متذکره میباشد و برایشگفتیم که اگر اجازه باشد ما خود به این کار اقدام مینمائیم، بشرط آنکه مسایل اداری و مصارف آنها راپوهنتون برای ما یاری بدهد، آن هم به خوشی پذیرفته شد.
چون استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی، استاد رئیس پوهنتون در دارالمعلمین کابل بود، بدون کدام مشکلاورا منحیث استاد حق الزحمه در شعبۀ تعلیم و تربیۀ هنر مقرر نمودیم.
در مرحلۀ دوم، من میخواستم که داکتر محمد نعیم فرحان که در مسلک تیاتر دکتورا و شخص مسلکی بودو در  مربوطات  وزارت  اطلاعات  وگلتور اطفای  وظیفه  مینمود٬ اورا منحیث استاد رسمی مقرر نمائیم،زمانیکه تقرر وی را به مجلس آمرین فاکولته پیشنهاد نمودیم بدبختانه یک تعداد محدود کور ذهن هنوز همدر  ساحبه  علمی  پوهنتون  وجود داشتند اولاً شعبۀ تیاتر را شعبۀ رقاص ها گفتند و ثانیاً مسئله مذهب رادر میان آوردند و جنت مکان استاد فرحان پیرو مذهب امام جعفر و جعفریه بود، البته تکلیف من به حدنهایی رسید و باید دلایل زیاد میگفتم و بالاخره طرف  قناعت اکثریت قرار گرفت و آقای فرحان منحیثنامزد پوهنیار پذیرفته شد، بدین ترتیب  از آغاز تا انجام جناب داکتر فرحان را از مطبوعات من آوردم ورتبۀ اکادمیک بخشیدم،  گفتۀ بالا را مرحوم کریم زیارکش برادر بزرگ داکتر فرحان چنین نوشته است: «در سال 1359 هـ بحیث استاد (فرحان) در کرسی تیاتر دیپارتمنت هنرهای زیبا مربوط فاکولتۀ ادبیات وعلوم بشری  پوهنتون کابل توسط هنرمند بزرگ پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی تقرر حاصل کرد». (ص 12 کمیدی زنان عصبی)، این کتاب توسط مرحوم فرحان ترجمه و برادر زادۀ شان در جرمنی بچاپرسانیده است.
همچنان محترمه ماریا  دارو مؤلف کتاب «هنرمندان تاریخ ساز تیاتر» نیز در سوانح اینجانب شهرانی ودکتور نعیم فرحان در زمینه اشاره فرموده اند که: «دکتور شهرانی مؤسس شعبۀ تیاتر، دکتور فرحان رابعداً منحیث استاد با مشکلات زیاد بیرون از  ساحه  پوهنتون استخدام نموده اند». قابل ذکر است که کتابمحترمه ماریا  دارو که در سال (2013م) در کشور کانادا بطبع رسیده و در کتابخانه عمومی کانگرسامریکا نیز راجستر و کاپی رایت گردیده است یکی از معتبرترین کتابهای است که تاریخ هنر تیاتر را درافغانستان زنده  میسازد.
با آوردن مرحوم داکتر فرحان موضوع تیاتر آسان گردید و اورا گفتیم که در دیپارتمنت تیاتر دو شخصدیگر را ضرورت داریم، بناً طی چند روز محدود محترمه زلیخا جان نورانی و استاد عبدالقیوم بیسد را بههمکاری داکتر فرحان آوردیم، زلیخا جان چون  تحصیلات  عالی  نیز داشت، اورا منحیث استاد رسمی واستاد بیسد را بشکل حق الزحمه ماهواره سه هزار افغانی قرارداد نمودیم. در مجلس فیصله نمودیم کهشعبۀ تیاتر را که ماه ها پیش از تشریف آوری این سه استاد تأسیس کرده بودیم زلیخا جان با وجود آنکههنوز نامزد پوهیالی بود آمر شعبۀ تیاتر تعین نمودیم و داکتر فرحان را در شعبۀ موسیقی منحیث آمر مقررکردیم، استادان شعبۀ موسیقی هرسه نفرشان بمانند استاد شبنم استادان حق الزحمه یی بودند آن استادانمحترم عبارت از استاد حسین ارمان، استاد سلیم سرمست و استاد ننگیالی بودند، استاد موسی قاسمی رانیز خواسته بودیم ولی آنان استادی را نپذیرفتند.
از اینجا باید دانست که دیپارتمنت های سه گانۀ موسیقی، تیاتر و تعلیم و تربیۀ هنر قبلاً تأسیس شده وپروگرامها نیز مطابق روحیه مردم خود ما ساخته شده بود، بعد از آن ما استادان را از ساحۀ مطبوعاتانتخاب و به پوهنتون آوردیم، معاش های ماهوارۀ شان را نیز از طریق ادارۀ مرکزی پوهنتون تعین کردهبودیم و محترمه زلیخا جان نورانی و داکتر فرحان در قطار استادان رسمی مطابق لایحۀ پوهنتون معاشماهوار میگرفتند که خیلی ها ناوقت مراتب قانونی شان طی گردید و یکسال بعد آنها از نامزدی کدر خلاصشدند و بحیث استاد شناخته          شدند.
در همین ایام بود که هنرهای زیبا به اثر تلاش های پیگیر٬  صاحب پنج دیپارتمنت شده بود و عموماًکارهای اداری امریت هنرهای زیبا را مستقیماٌ از طریق ریاست پوهنتون اجراء می نمودیم، در یکی ازروزها بودجۀ یکسالۀ شعبات هنرهای زیبا را با استادان برآورد نمودیم که بالغ به چهارصد و پنجاه هزارافغانی میگردید و فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری به هیچ صورت این نوع بودجۀ زیاد را در تخصیص  خودنداشتند، لذا بنده شهرانی، داکتر فرحان را با خود گرفته به رئیس پوهنتون موضوع را پیشنهاد  کردیم،گویا که وی  منتظر ما باشد فوراً چهار و نیم لک افغانی را بصورت رسمی بنام آمریت هنرهای زیباتخصیص داد و ما از آن تاریخ به بعد بحیث یک دستگاه مستقل بکارها شروع نمودیم و من منحیث آمرعمومی و داکتر فرحان اگرچه دورۀ نامزدی خودر ا طی نکرده بود ٬بشکل معاون من بکارها آغاز نمودیم.
مستقل ساختن هنرهای زیبا از پیکر فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری:
از کارها و فعالیت های که در ارتقای هنرهای زیبا انجام دادیم در سطور سابقه ذکر گردید و اینک هنرهایزیبا بشکل یک فاکولتۀ مستقل در دانشگاه کابل جای و موقف پیدا کرد. 
برای  تمام  مردم  عزیز  ما هویداست٬که نسبت  تغیرات سیاسی  در  کشور شرایط  زندگی  برای  مردم خیلی  ضیق  گردیده بود  و دو برادرم  توسط  همان  رژیم  بر سر اقتدار به  شهادت رسیدند .  بنده  نیز تحت  مراقبت  قرار داشتم  بناٌ  راه  هجرت  را در  پیش  گرفتم٬ تا آن زمان  هنرهای زیبا منحیث آمریتعمومی شناخته شده بود که ارتقا دهنده دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی بسویه فاکولته در حقیقت منشهرانی بودم و اینکه در آمریت عمومی (فاکولته هنرهای زیبا) شعبات سینماتوگرافی، میناتوری، تاریخهنر و خطاطی نیز به شکل جدی به پیش برده میشد و در حقیقت این شعبات هنرهای زیبا در تاریخ فرهنگ افغانستان بار اول شکل اکادمیک را بخود گرفته بود.
در سال اول تأسیس شعبات موسیقی و تیاتر و تعلیم و تربیۀ هنر، در صنف اول شعبۀ موسیقی دو جوانبنامهای خالدارمان ، فرزنداستاد حسین  ارمان و احمد ناصر سرمست فرزند  استاد سلیم سرمست  شاملگردیدند و پدران شان در آن وقت دو سکالرشیپ را پیدا کردند که باید جهت تحصیلات عالی بخارج بروند،چون آنان محصلان جدیدالشمول پوهنتون کابل در شعبۀ موسیقی بودند بناً باید موافقه آمریت هنرهای زیبارا میگرفتند، لذا اینجانب به اوراق هردو توافق و امضاء نمودم، سپس کارهای  اداری  شان را پدران شانبه راهنمایی داکتر فرحان که در پوهنتون جدیداً آشنایی حاصل کرده بود از طریق پوهنتون پیش بردند . 
بعد از اینکه دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی را ارتقاء داده به صورت آمریت مستقل یا فاکولتۀ هنرهایزیبا تشکیل دادم فاکولته یا آمریت عمومی را بدینگونه به دیپارتمنت ها تقسیم نمودم، آمر شعبۀ نقاشی سیدفاروق فریاد آمر شعبه هیکل تراشی و تاریخ هنر سراج الدین سراج، آمر شعبۀ تیاتر زلیخا جان نورانی،آمر شعبۀ موسیقی داکتر نعیم فرحان، آمر شعبۀ تعلیم و تربیه هنر استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی واستاد عبدالکریم رحیمی علاوه بر آمریت در شعبات میناتوری، خطاطی در بسیاری از فعالیت های دیگر باعبدالمالک دوست زاده با اینجانب همکاری های بیدریغانه مینمودند، همۀ این جوانان میدانستند که همهجان فشانی ها و کارهای من فقط بخاطر رضای خداوند و خدمت و ارتقای فاکولتۀ هنرهای زیبا بود و بس.
در نتیجه لازم بگفتن میباشد که دو کورس نقاشی و هکیل تراشی توسط شخص پوهاند صاحب میر حسینشاه رسما ًدر سال (1975م) در چوکات فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری تأسیس گردید و سه شعبۀ موسیقی،تیاتر و تعلیم و تربیه هنر را اینجانب عنایت الله شهرانی تأسیس نمودم، شعبۀ سینماتوگرافی را در ختم اینسه دیپارتمنت اخیرالذکر علاوه نمودم و نیز دیپارتمنت های هنرهای زیبا بخاطر تعدد شعبات مختلف حقیک فاکولته مستقل بودن را داشت به فاکولته ارتقا دادم  که طبعاً این خدمت معنوی را در جمع خدماتخاص و مشروع خود میدانم، و تکرار مینمایم که چهار دیپارتمنت موسیقی، تیاتر، تعلیم و تربیۀ هنر وسینماتوگرافی را شخصاً من تأسیس نموده ام که هیچکس این کار را بجز از من نکرده است.
در خاتمه لازم به یادآوری است که جنت مکان داکتر نعیم فرحان از آغاز دوستی ما از سال (1978م) تازمان وفات شان بدوستی خود با من قایم بودند، اما در طول یک  مصاحبه با  خانم  لیلا تیموری  در  باره تاسیس  هنر های  زیبا  گفت:«  بمجرد که در  پوهنتون کابل پا گذاشم ٬ شعبۀ تیاتر را افتتاح و اساسگذاشتم،»  وهم  چنان  در کتاب  جناب  محترم  عبدالوهاب مددی  نیز  از  زبان  مرحوم  فرحان  درباره موسیس  شعبه  تیاتر  تذکر  رفته  است. من در تعجب شدم و ناگزیر چند سطر در مقابل ادعای شاننوشتم، به  فاکولتۀ هنرهای زیبا و کاپی  جهت نشر  به جریدۀ «امید» فرستادم  و همچنان یک  کاپی برای مرحوم  فرحان نیز ارسال  کردم. بعد از اینکه نوشته و ردیۀ مرا گرفتند، برایم تیلفون کردند و از من تقاضانمود که  از موضوع  صرف  نظر بدارم .  اما بخاطر  روشن  ساختن  موضوع  که  جناب  داکتر  فرحان حیات داشتن ٬ به  نشر آن  اقدام  کردم. تا نسل  آینده  و جوانان  که در  این  رشته به  تحصیل  میپردازند٬از  واقعیت  تاریخی  مطلع  باشند.
این نوع وقایع در دنیا بسیار رخ داده است، فامیل گرامی و ارجمند داکتر فرحان همانطوریکه بوقت حیاتشبر من عزیز بودند اکنون نیز به همان اندازه عزیز می باشند.

بااحترام شهرانی