آرشیف

2015-1-7

محمد صابر مدققٰ غوری

طالبان نیز مانند اخوان المسلمین فریب خوردند

علی رغم اینکه حکومت طالبان در افغانستان "امارت اسلامی افغانستان" را، به اساس شرایط و مصلحت هایشان، نمیتوان یک حکومت کاملاً اسلامی دانست. اما امارت طالبان در چندین عرصه نسبتاً پابند اصول و احکام شریعت اسلامی بود، هرچند که طالبان درک دقییقی از حکومت داری اسلامی نداشتند. طالبان سیاست داخلی و خارجی اسلام را به درستی نمیشناختند، نظام اقتصادی اسلام را نمیدانستند، نظام اجتماعی اسلام را به درستی درک نمیکردند، و ده‏ها مورد دیگر. ولی آنچه قابل تأمل است، این است که طالبان طریقۀ تغیر و تأسیس جامعۀ اسلامی را نیز به هیچ وجه درک نکرده بودند. ازهمین ملحوظ، زمانیکه امریکا به هدف براندازی رژیم طالبان بالای افغانستان در سپتمبر 2001 حمله نمود، مسلمانانیکه در قلمرو امارت طالبان زندگی میکردند، از حکومت طالبان دفاع نکردند. و طالبان نیز، چون هیچگونه مقاومتی در مقابل اردوی صلیبی امریکا و انگلیس از خود نشان داده نمیتوانستند، به سادگی افغانستان را رها کرده و فرار کردند. سوال حیاتی ایکه طالبان باید از خود بارها بپرسند این است که " چرا مسلمانان افغانستان در کنار طالبان از امارت آنان دفاع نکردند؟"
بعد از سقوط رژیم طالبان، آنان برای 3 الی 4 سال قسماً خاموش بودند، ولی بعداً در سال های 2004 و 2005 دوباره در بعضی مناطق اعلام حضور نموده و علیه امریکا و سائر نیروهای استعماری اعلام جهاد نمودند. با درک اینکه تحریک تحت نام "طالبان" دارای رهبری واحدی نمیباشد، و با درک این که گروه‏های مختلفی که از طرف استخبارات مرکزی امریکا(CIA)، MI6 انگلیس و شبکات استخباراتی منطقه، تحت نام طالبان ایجاد گردیده است. و نتیجتاً حملاتی که طی آن مسلمانان بیگناه و مظلوم هم از طرف نیروهای کفار و هم از طرف طالبان (که در اکثر موارد طالبان رسماً تعداد زیادی از حملات را به عهده گرفتند)، هیچ توجیه اسلامی و شرعی نداشته و قضاوت بالای تحریک طالبان را مشکل ساخته است. در بسا موارد، طالبان در وزیرستان شمالی و سائر مناطق دارالاسلام اعلام نمودند، که هیچ شباهتی هم به دارالاسلام واقعی نداشت. این ها همه اشتباهات بس بزرگی بود که طالبان باید جداً متوجه آنان شده و باید آنان را با دید روشن و عمیق اسلامی درک نمایند.و اما، منحیث یک گروهی که گذشتۀ اسلام خواهی داشته و انگیزۀ مبارزات "جهاد" علیه نیروهای اشغالگر غربی در افغانستان، نیز انشالله که کسب رضای الله سبحانه و تعالی بوده باشد، طالبان توانستند که فشار های متعددی بالای امریکا و نیروهای غربی در افغانستان وارد نمایند.
امریکا و متحدینش در جنگ افغانستان خسارات و ضربات سنگینی را متحمل گردیدند.طوریکه فلیپ هاموند وزیر دفاع بریتانیا درین اواخر در مورد جنگ در افغانستان چنین گفته است: "جنگ افغانستان شباهت به جنگ ویتنام دارد"وافزوده است که این آخرین جنگ بزرگ بریتانیاخواهدبود.
فیلیپ هاموندگفته است که جنگ طولانی درافغانستان،بریتانیارا واداشت تاازتعامل نظامی بیشتردرجهان محتاط باشد.
فلیپ هاموندگفته است: "شمامیتوانیدجنگ افغانستان راپدیده ویتنام نام بدهید. جنگ افغانستان طولانی تر وپرهزینه تر ازتصورمابوده است که واکنشهای عمومی رانیز درپیداشته است.
امریکا از سال 2001 بدین سو در جنگ افغانستان و عراق حدود یک و نیم تریلیون (1,500,000,000,000)[2]دالر امریکائی مصرف نموده و این هزینه به سرعت در حال افزایش است. در حالیکه اقتصاد امریکا بعد از بحران مالی سال 2008، به شدت ضربه دیده و ضعیف گردید. بناً باز بودن دو جبهۀ جنگی برای امریکا خیلی سنگین تمام شده و کمرشکن بود. امریکا ازین رو مجبور گردید که جبهۀ جنگ را در عراق بسته (ولی استعمارش همواره موجود است) و متعاقباً در صدد کاهش مصارف اردویش در افغانستان که از سال 2001 بدین سو به 636 ملیارد دالر بالغ میگردد، برآمد. ازین رو از سال 2008 به این سو استراتیژی جنگی اش را در افغانستان به اصطلاح به صلح تغیر داد.
از طرفی تیم حامد کرزی، با آغاز استراتیژی صلح امریکا در افغانستان، از صحنۀ سیاست های امریکا رو به انزوا نهاد. ولی کرزی از طرق مختلف تلاش نمود تا بالای ایالات متحدۀ امریکا فشار وارد نموده و نقش خویش را در سیاست های امریکا دوباره پررنگ سازد. ارگ ریاست جمهوری افغانستان حتی بار ها به گونۀ اعتراض گفته است که در جریان گفتکوهای صلح امریکا از طالبان نمایندگی میکند. ولی امریکا توانست که بالآخره طالبان را به میز مذاکره بکشاند.
امریکا از طریق دولت قطر بالآخره توانست که به روز سه شنبه 18 جون 2013، دفتر سیاسی طالبان را در قطر افتتاح نموده و هیأت هشت نفری از طرف طالبان در آن دفتر در مقابل رسانه ها ظاهر شوند. طوریکه ذبیح الله مجاهد نیز گشایش این دفتر را تأئید کرده و فرستاده های گروه طالبان به این دفتر را نیز مورد تأئید قرار داد. وی گفته است :"هدف از گشایش این دفتر گفت‏وگو میان طالبان و جهان است."
طالبان ابتدأ عنوان دفتر شان را در قطر " دفتر سیاسی امارت اسلامی افغانستان" گذاشته بودند. و حامد کرزی شدیداً به این عنوان عکس العمل جدی نشان داده و بر امریکا اعتراض کرد. طوریکه امریکا از طریق دولت قطر این عنوان را از دفتر مذکور دوباره برداشت و به آن عنوان "دفتر سیاسی طالبان افغان" نهاد. نگرانی کرزی و تیمش ازین است که این گونه موقف دهی به طالبان به نحوی طالبان را "دولتی در تبعید" جلوه میدهد. در حالیکه کرزی از امریکا توقعات دیگری داشت، و هیچ فکر نمیکرد که امریکا میتواند طالبان را ناگهان به میز مذاکره بکشاند.
و اما آنچه مهم است، اینکه طالبان مدت 12 سال علیه امریکا و نیروهای غربی در افغانستان (به گمان اغلب) جهاد نمودند. ولی بعد از این مدت طوری معلوم میشود که طالبان هوای اشتراک در قدرت، ولو که دیموکراسی باشد، در سر میپرورانند. طالبان باید بدانند که یگانه شکل حکومت داری در اسلام همانا خلافت میباشد. طوریکه خلافت میان امت اسلامی هیچ مرزی نمیشناسد، احکام الله سبحانه و تعالی بصورت درست و کامل در قلمرو آن تطبیق میگردد. سیاست خارجی و داخلی در آن باید صد در صد در مطابقت به شریعت اسلام باشد، و از همه مهم تر اینکه داشتن قدرت مطابق آیت مبارکۀ ذیل شرطی از شروط تأسیس حکومت اسلامی میباشد. طوریکه الله سبحانه وتعالی فرموده است:
وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ
هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگرى را جز ايشان كه شما نمى‏شناسيدشان و خدا آنان را مى‏شناسد بترسانيد
در آیت مبارکۀ فوق الذکر قرینه همانا ارهاب کفار از مسلمین مبنی بر قدرت و قوت نظامی، سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی وغیره میباشد. ازین رو حکومت اسلامی هیچگاهی تأسیس نمیشود، تا اینکه قدرت دفاع از اسلام عزیز را آن‏طور که هست، تأمین نگردد، و آن قدرت صرف در صورت اتحاد فکری مسلمانان، بسیج شدن افواج عظیم مسلمین، داشتن اسلحۀ اتمی، و غیره، بوجود میآید. چیزی که طالبان هیچ کدام آنرا ندارند. از طرفی طالبان منحیث یک گروه، هیچگاهی صلاحیت مذاکره با کفار را ندارند. اگر چنین کنند، حرام قطعی مرتکب شده اند.
بناً با مذاکراتیکه طالبان با امریکا و غرب انجام میدهند، به احتمال زیاد به مصلحت هائی توافق خواهند نمود. و گیریم که طالبان برای بار اول که حکومت خویش را در افغانستان تأسیس نمودند، چگونگی، شرایط، و طریقۀ تأسیس حکومت اسلامی را از نصوص شرعی اسلامی در روشنائی فکر مستنیر اسلامی نمیدانستند. ولی همانطوریکه قبلاً ذکر کردیم، طالبان باید از گذشتۀ شان در افغانستان عبرت گیرند. آنان باید از خویش بپرسند که "چرا مردم مسلمان افغانستان از سقوط رژیم آنان دفاع نکردند؟". ولی اینبار اگر طالبان با امریکا به مصلحت هائی دست یازد، طالبان ثابت خواهند کرد که هدف عمدۀ آنان رسیدن به قدرت بوده است، نه کسب رضای الله سبحانه و تعالی. با این حال تمام عملکرد های آنان در مقابل امریکائی ها و نیروهای صلیبی که هزاران مسلمان بیگناه را به خاک و خون کشاندند، مورد شک و تردید قرار خواهد گرفت. در نهایت طالبان نیز ثابت خواهند کرد که مانند اخوان المسلمین در مصر، تونس، ترکیه و سائر مناطق، صرف برای دست یابی به قدرت مبارزه مینمایند، ولو که این قدرت از طریق حرام بدست آید.