آرشیف

2015-2-3

میر زایی

شهکاریهای خردمندانه ، فرهنگیان بلخ بـــــامی!

 

بزرگی است ودربلخ بامی سراست
                                مرا نیز در تخمه هم گوهراست
.اسدی
  
میگویند فرزندان راستین فرهنگ فرهی وفرهنگ در خداوند ریشه داشته، هرگز زوال نمی پذیرد؛ اگرفرزندی را اهریمنان روز، از سراین فرهنگ می زدایند، مادر این فرهنگ ، فرزند دیگری را می زایاند. اگر ابومسلم خراسان را کشتند، مادر این سرزمین، یعقوب ویا طاهر ویا اسماعیلی را بدنیا آورد تا ازاین فرهنگ پاسداری نمایند؛ در طی صد ویا دوصد ویا بیشتر از آن، فرزندان راستین واصیل این فرهنگ را در گهواره خودش بیجان ساختند واهریمنان روز به این فکر بودند وهستند که، با کشتن ومنفعل ساختن ویا عقیم گردانیدن فرزندان این سرزمین واین فرهنگ بلخ بامی، را از صفحه روزگار پاک میکنند وبه زندگی تحمیل بارشان ادامه خواهند داد؛ بیخبر از اینکه ، مادر وزایش این مادر ادامه دارد. فرزندانی را به میان آورده است که، خون سیاوش ورستم وجمشید ولهراسپ، مولوی وناصرخسرو، پورسینا وفردوسی، سنایی ودقیقی ورابعه، جامی ونوایی ، در رگ وسلولشان جریان دارد واین فرزندان دلیر این فرهنگ، امروز با جسارت بیشتر از پیش، نهال همیشه تازه وکهن زمان این فرهنگ را آبیاری میکنند وتراوت می بخشند؛
       این فرزندان که امروز نوید بخش فرهنگ ما شده اند، در بهبوحه ی تلاطم جنگ وفرهنگ ستیزی استبداد گرایان گوش به فرمان بیگانه، قد برافراشته اند وفرهنگ می سازند وپیوند مارا بر اصلمان مژده میدهند واین کار دارد ، در سرای صورت میگیرد که، جایگاه راستین این فرهنگ بوده است. یعنی شهرمزار شریف ویا بلخ بامی !
     لازمست که در باره این بلخ از نظر پیشینیان نکات چند خدمت شما بلخ دوستان وفرهنگ باوران به عرض برسانم:
بلخ- شهر بزرگ است به « خراسان» وخرم ومستقر خسروان بوده است اندر قدیم واندروی بناهای خسروان است با نقشها وکارکردهای عجیب وویران گشته.» حدودالعالم
     « لقب آن بامی است وگویند برامکه از آنجا بودند. اولین سازنده این شهر را لهراسپ شاه نوشته اند» ناصرخسرو میگوید:
حکمت را خانه بود بلخ وکنون               خانه ا�� ویران زبخت وارون شد
امروز در رسانه های تصویری دیدم که، چه نو آوریهایی دراین سرای کهن شده است وفرزندان با همت بلخ، کوشش دارند که چهره ی راستین بلخ را دوباره بیارایند ومارا بیا د روزگاری  بیندازند که در تاریخ خوانده ایم وشنیده ایم و اما ندیده ایم؛
استاد اعطا محمد نور، آستانداربلخ بامی را درود باد که، از ته ی دل با صدق وصفا وباورمندی به فرهنگ ومهر با یک عشق بیکران ، سیمای این شهر تاریخی را از حالت پژمردگی، به حالت شگوفایی وزایش فرهنگ جدید از بطن کهنترین مادر تاریخ ، دگرگون میسازد وفرایند کارش مایه ی امید همه فرهنگ یاران خراسان زمین شده است. البته این فرزند دراین راه تنها نیست واز یاران وهمباوران وهمدلان وهمکیشان خوب وبا صداقت بهره مند است که این هم یکی از ابتکارات وشگردهای خود آگاهانه ی آن میباشد. شاعر روزگار چه زیبا گفته است:
گرفته هردو هنجار خراسان                   برایشان گشت رنج راه آسان…..اسعد
کوشش در بهسازی وبازسازی وباز آفرینی فرهنگ پنهان کرده ی ما، با هنجارهای اصیل ودر خور این فرهنگ ، برای این فرزندان به یقین که کاریست آسان وبی ضرر! اما هستند کسانیکه توان دارند ودلشان هم میخواهد، دراین راه قدم بمانند، تلقین زده شده اند واز ترس این تلقین زدگی ، یارای بیان حتا یک واژه زبان مادری را هم ندارند ودر مقابل از لقبهای دهن پرکن روز نیز برخوردارند ومیسرایند ومی نویسند، لاکن دل وروان کسی را بیدار ودر تپش نمی آورند؛ زیراکه این قماش وزن وقافیه را بالاتر از بیان حقیقت نهفته در دل این فرهنگ واین تاریخ میدانند. جدایی این فرهنگ هم بر مبنای این شگردهای خام وتلقین زدگی استوار بوده است ومارا با اصلمان فاصله داده، اگرچه در صدد با زجویی وصل خویش بوده ایم.پاکسازی زبان، روان وگوهر زبان را زنده میگرداند وآنهایکه میخواهند از زبانها، آرد باقلی وارزن بدست آورند، بدانند که نان این دو آرد را دیگدان نمی پذیرد وبالاخره جامعه ومردم را گرسنه نگه خواهند داشت؛ واین گرسنگی چه چیز را بار خواهد آورد، برای هر خردمند روشن است.
     بلخ مادر فرهنگهاست، بامی ویا مام دنیاست؛ به این شهرتوجه باید داشت ودنیا امروز دوباره رو به این دیار کرده است وفرزند این شهر واین فرهنگ را دنیا شناخته است واز گفتار فرزند این شهر خورش روان بخاطر سالم فکر کردن واستوار بودن زندگی، بشریت امروز لذت میبرد وسخنان مولوی بزرگ به روان درمانی انسانهای روی زمین مبدل شده است. هر فرد کشورهای پیشرفته غرب، با کلام وزین مولوی بلخی سرآغاز کار میکند وروزش را به شام با محبت وعشق که از سخنان مولوی الهام گرفته است، به پایان میرساند.
     نو روز سال که در پیش است ، نظر به فیصله مقامهای زیربط کشورهای هم فرهنگ ، در شهر بلخ با خوانش سرودهای شاهنامه جشن گرفته میشود وممکن از بسا کشورهای دیگر دنیا دراین جشن تاریخی وباستانی حصه بگیرند ویا تشر یف بیاورند؛ لازم است که، لوایح دراین شهر با زبان باشد که ، هم فرهنگیان دیگر از خوانش آن حظ ببرند واین شهر سیما وشکل گذشته ی تاریخیش را تا حدی داشته باشد. بهترین کار وشایسته ترین اقدام مسولین شهر در تغیر لوایح گوناگون، سزاوار قدروتحسین است وارج گذاری به فرهنگ وزبانهای قابل فهم همشهریان  دیاربلخ ویا دیگرمناطق فرهنگ پرورکشور، مایه ی خشنودی  فرهنگیان فرهیخته !
    بنا براین ما کسانیکه فرهنگدوست وفرهنگ سازان را می ستاییم ، از این کار مسولین بلخ قدردانی کرده، امیدوارهستیم که، سایر ولایات هم از این ابتکارات بلخ بامی بیاموزند وحس فرهنگ پروری وفرهنگ آساییشان بجوش آید ودست به چنین شهکاریهای سرنوشت ساز وبیدارکننده ی خود یابی وزدودن از خود بیگانگی بزنند وانگیزه آفرین راه برگشت به اصل شوند. شا د وپایدار باشید.

میرزایی