آرشیف

2015-5-26

ضياالحق ضرغام

شهریار شرق چرا به شهادت رسید

شهریار شرق چرا به شهادت رسید ؟
 

در جوامع عقب مانده معمولا تلاش می شود تا استبداد در دست های فرماندهان و اربابان جبار و ستم گر حفظ شود، در این نوع کشور ها از آنجای که سطح سواد و دانش  معاصر پایین است اکثریت مردم عادی از وقایع و حوادث ما حول خویش یا آگاهی ندارند و یا اینکه این آگاهی به شکل کاذب در ذهن شان نقش بسته است.
کشور ما یکی از نا امن ترین کشورهای روی زمین است که در دل خود بد بخت ترین انسان ها را پرورش می دهد.  در این سرزمین  آدم های قدرتمند و درنده ، قدرتمندتر و درنده تر گردیده و افراد بیچاره و محروم ، بیچاره تر و محروم تر شده اند. در حقیقت ما در یک جزیره ای که در آن تیز دندانان خون میریزند و پاره می کنند، و کند دندانان خون میدهند و پاره می شوند زندگی می کنیم .
شهریار که یک شخصیت جذاب، راستگو، متکی بر ارزش های والای اسلامی و انسانی ،معتقد  و باورمند بر پیاده شدن قانون الهی (شریعت اسلامی) و مملو از انگیزه ها و تحرکات وطن دوستی و بشر دوستی بود ، موضع گیری اش را از همان دوران مکتب مبنی بر وادار ساختن حکومت محلی غور در راستای ارائه خدمات بهتر به مردم به صورت بسیار جدی ابراز داشت ، وی سعی می کرد تا به عنوان یکی حامیان حقوق بشر و فعال جامعه مدنی از حقوق اساسی مردم در برابر دست اندرکاران ، حامیان و مشاوران فساد و قساوت به پا خیزد.
بعد از تکمیل تحصیلاتش در کشور هندوستان با عشق و علاقه ای فراوان عازم میهن خود شد تا دست ضعیفی را بگیرد ، تا خیر و نیکی اش به مردم بینوا و بی پناه برسد ، آمد تا بگوید: ما همه انسان هستیم و هیچ کس از کسی دیگر برتری ندارد ؛ آمد تا به مردم عام بفهماند که سرنوشت شان به دست خود شان و به اختیار خود شان تعیین می شود ؛ نه به زور و اکراه ، آمد تا با مردم فقیر و سرکوب شده هم دسترخوان شود تا بدین وسیله خویشتن را از  غم ها و شکوه ها، از مشکلات و رنجها، از ناچاری و فشارها و انواع مصائب دیگر این مردم آگاه بسازد.
شهریار شرق برای بهبود زندگی مردم آرزوها داشت؛ اما نگذاشتند ! شهید شرق در وهله نخست برای مبارزه و استاده گی در برابر امواج ویران کننده ای خود خواهان و قدرتمندان بی لجام آن دیار به سخن رانی در تجمّعات عامه (معمولا در مساجد ) اقدام نمود و سخنانش در جهت آگاهی مردم نسبت به داشتن حق انتخاب رهبر ، حق انتخاب نماینده ، حق اظهار نظر ، حق استعمال رای ، حق اشتراک در مسایل حیاتی جامعه و…بسی شیرین و مؤثر تمام شد و در دل های هزاران انسان  عزیز و محترم گردید.
قدرت داران و زورمندان که از همبستگی و یکپارچگی این مردم خوش شان نمی آمد و این همدلی را خلاف منافع شخصی و قبیله ای خود تشخیص داده بودند  ، دست به کار شدند و برای سرنگون کردن شهید شرق راه ها و نقشه ها ی دلخواه شان را طرح ریزی نمودند.
آنگاه حکومت محلی غور نمادی از بد بختی و تیره روزی  بالای مردم سایه سیاهش را گسترده بود و در پشت پرده طرح ها و نقشه های شیطانی ای که  پی ریزی  گردیده بود همراه با طرح کننده گان این نقشه ای بز دلانه راه های عملی آن را مورد بر رسی قرار میدادند . رحمتی که  از بی کفایتی و سهل انگاری اش هیچ فردی غافل نیست زیر فشار قرار گرفت و برایش پیشنهاد شد که : یا شهریار را نابود می کنی یا جیل و پوستک خود را گرفته و از اینجا میروی ، رحمتی که تشنه نشستن به چو کی ولایت بود این خواست نا جوان مردانه را قبول کرد و به مشوره ها ی آنان گوش فرا داد ، آخرالامر بعد از توافق نظریات و سر هم کردن چند دروغ و سخن بی شرمانه ، موعد این حمله نا بخشیدنی را تعیین نمودند و فیصله کردند که به هر ترتیبی  شده شهریار از این حمله زنده بیرون نشود . بالاخره نقشه خویش را عملی کردند و شهریار جوان  را به شهادت رساندند .

ضرغام
1394/3/6