آرشیف

2019-9-28

رفعت حسینی

شهربی خدا

 

دران ادباروبی برگی

 

باغ وبوی باغ تنها بود

 

ودرشب های مهتابی

 

گذارِپرتوازلای درختان تلخ وتنها بود.
«» «»

 

کرختی های بودن درزمستان بودتنها،

 

ورنگِ زرد درهنگامهءپاییز،

 

وگرمایی که ازخورشید میآمد.
«» «»

 

فلق تنها،شفق تنها،

 

وباران وهجومِ باد،

 

وبانگِ سهمناکِ پوچی بیچارگی تنهای تنها بود.
«» «»

 

دران ادبارِبی برگی

 

سخن وشعربُد تنها،

 

خموشی،هایهوتنها،

 

وگورستان،تمامش خاطراتِ مرده ،

 

وکوهستانِ شهرِبی خدا تنها.
شتوتگارت
تابستان ۲۰۱۹