آرشیف

2015-1-13

علی یزدانی

سير موسيقی در افـغـانستـان

 

قسمت اول
سير تاريخي : هـر چند سابقه هـنر موسيقي در افغانستان – مانند هـمه كشـورهاي ديگر – به چند هـزار سال پيش بر مي گردد، براي بهتر و دقـيق تر ، ناچاريم از حدود يك قـرن پيش آغاز كنيم ، چون از سـده هاي پيشين آثاري كه براي امروز قابل استفاده باشـد باقي نمانده است . آنچه مسـلم اسـت اين است كه در قـرن نوزدهـم بر اثر كشمكش هاي داخلي و جنگ هاي خارحي با انگلستان ، شـرايط براي رشــد و پرورش هـنر موسـيقي فـراهم نبوده اسـت . اين هـنر در محافـل رسـمي افغانسـتان چندان خـريداري نداشـته و هـنرمنــدان آن كـه يكي از اقـشـار پايين دسـت جامعه به شـمار مي آمـده اند ، در هــمان حال و هــواي موسـيقي خـراساني سـير مي کردند

در دوره امير شـير عـلي خان (1258- 1242 ش ) اتـفـاقي رخ داد كه در موسـيقي افغانسـتان تحولي عـميق و وسـيع ايجاد كرد و آن ، مهاجرت يك عـده از هـنرمندان هـندوستاني بود به درخواسـت امير به كابل ( 1248 ش) . اين دســته از هــنرمنـدان در محلي كه بعـدها به گـذر خـرابات معـروف شــد در كابل ساکن گرديـدنـد و به ارائـه هــنر خويـش پرداخــتـنـد.

هـر چـند اين هـنرمندان براي هـنرنمايي در دربار شـاه دعــوت شـده و در اوايل نيـز فـقـط به هـمين كار مي پرداخـتند ، هـنر آنان كم كم به ديگـر سـطوح جامعه نيز تسـري يافـت و بدين ترتيب ، به مرور زمان مقـبولـيتي عام در افغانسـتان پيـدا كــرد. موج مـوســيـقي هـندي كه بدين ترتيب وارد اين كشـور شــده بـود، تاثير عــميقي بر موسـيقي نيمه جان مـوجود وارد كـرد و ضمن ايجاد تحول در آن ، زمينه را براي رشــد اين هـــنر مســـاعــد ســـاخـت . از آن سـوي نيز اين نســل هــنرمنـدان هـندي به زودي به كـشــور افغانسـتان تعـلق خاطر يافــتند. و فـرزندان آنان به هـنرمنـدان ملي كـشـور بدل گـشــتـنـد و براي پيـشـرفـت هـنر موسـيقي در اين كشـور همت به خـرج دادند. يكي از خدمات اين اســتـادان ، تـنظــيم دوباره بعضي از آهــنگهاي محلي افغانسـتان بود در قالب دســتگاه هاي موســيـقي هــندي كه بدين ترتيـب ، ايــن آهـــنگ هــــا از معرض زوال و نابودي نجات يافــته و وارد محافــل موســيـقي رســمي كـشــور شـد. خـدمت ديگــر ايـن هـــنـرمنـدان بـه مـوســيـقي افغانسـتان ، آموزش اين هــنر به جوانان ، نوجوانان و حتي كودكان مـدارس ايـن كـشــور بـود و ايـن امــر، در تــرويج موســيـــقي با اصول عــلمي در ايـن كـشــور بـســـيـار مـوثــر واقـع شـــــد

يكي از هــنرمندان بزرگ خـراباتي كه توانـســـت بديـن ترتيـب هــنر موســيـقي را از محـدودة ‌خــرابات بيـرون بــرد و بـه مـراكـــز آموزشـي اين كــشــور بكــشـــانـد،اســـتـادغــلام حـســـيـن بـود

در دوران امان الله خان موسـيـقي انكـشــاف بيشــتري يافـت و در كـنار نظام آموزشي خـرابات،‌نهــادهاي آموزشي عــلمي و اكادميـك نيـز ايجاد شــد كه در آنها نـوازندگي ســازهـاي غــربي آمـوزش داده مي شـــد. يكي از كـســـاني كه در ايـن مســيـر خـدمات شــاياني به موسـيقي افغانسـتان انجام داد،اســـتـاد فــرخ افــنـدي بـود كه از كـشــور تـركـيـه به افغانســتان دعــوت شــده بـود

از اين پس جـريان موســيـقي افغانســتان در ســه بســتـر كاملاً مـتمايـز،‌راه خود را طي كــرد:
موســـيـقي كلاســيـك : 

اين موســيقي در واقع ميراث هـنرمندان خـرابات اســت و قـرابت بســياري با موســيـقي هــنـد دارد. حــتي در بعضي رشــته هاي اين موســيقي ، تا هــنوز شــعـر فـارسي به كار نمي رود و الـفــاظ ســانســكـريت بر زبـان رانـــده مي شــود. 
 

موســـيـقي آماتور يا شــوقي :

هـنرمنداني كه در خارج از مجمـوعـه خـرابان پرورش يافـته و هـنر موســيقي برايشـان غـير حـــرفــه اي يا نيمه حـرفه اي بوده اســت به هــنرمندان آماتور يا شـوقي شــهـرت دارند. آنها غالــبا جــوانـان تحصيل كـرده و روشــــنـفـكـر شــهري بودند كه گاه تحـت تعـليم بعضي از آنها بعـدا به صورت حرفه اي وارد عـالم موســيقي شــدند و شــهرت بســياري كـســــب كردند. تاسـيـس راديـو افغانســتان دايره نفـوذ و شــهرت اين هــنرمندان را وسـعـت بخشــيد. از هــنرمنــدان پيــش كـســوت آماتـور ، مي توان مسـحور جمـال ، ظاهـر هــويـدا، احمـد ولي ، مير مـن پروين ، عـبدالـرحيم ســاربان ، صادق فـطرت " ناشناس" عبدالـوهاب مددي ، احمـد ظـاهــر ، مهـوش ، منگل و شـمـس الـدين مســـرور را نام بــرد
 

موســيـقي محلي :

هــر چند مـوج شـديد مـوســيقي هــندي هـمه محافـل رسـمي موسـيقي افغانسـتان و تا حـدي صدا و سـيما را در بر گـرفـت ، موسـيقي محلي در مناطقي كه از مراكز رسـانه اي دورتر بود، كماكان به حيات خود ادامه دادموسـيقي محلي افغانسـتان موسـيقي اي اسـت اصيل ، جـذاب و متـنوع كه در هـر منطقـه رنگ و بويي خاص دارد و با سـازهايي ويژه نـواخـته مي شــود. به طور كلي اين ســبك ها را در مناطق مختـلـف اين كشـور مي توان ســراغ گـرفـت : لوگـري ، هـراتي ، ننگـرهـاري ، پكـتيايي ، ازبكي ، تركمني ، هـزارگي ، نورسـتاني ، پشـه اي ، پنجشـيري، بدخشي ، شــمالي ، بلوچي ، و قـندهاري . از هـنرمندان معـروف محلي خوان ، مي توان گل زمان ( در سـبك پكتيایي)‌، صفـدر توكلي ، در سـبك هـزارگي ) ، بيـلتون ( در سـبك لوگري) و غیره که مشـغول فعاليت هــنري هــســتند

نقطه قابل توجه رواج موسـيقي هــندي و سپس اروپايي در ســده اخير بر موســيقي محلي اين كشــور نيز تاثير هايي گذاشـت . 
 
پایان قسمت اول ………..
 
  

سیر موسیقی در افغانستان

  
قسمت دوم…
 
در قسمت اول نگاهی بر سیر موسقی در کشور عزیزمان افغانستان را داشتیم اما حال بیایید با وسایل موسیقی در این کشور آشناشویم .
 

وسايل موسيقي افغانستان :

از آنجا كه در اين كشور شيوه هاي مختلف موسيقي ( موسيقي محلي ، موسيقي هندي و موسيقي اروپايي ) رواج داشته ، وسايل موسيقي را نيز مي توان به سه دسته تقسيم كرد
 

سازهاي محلي

از ميان سازهاي محلي رايج در مناطق مختلف ، مي توان رباب ، تنبور ، دنـبـوره ، دوتار ، سه تار غيچك، ني سرنا، دهل ، زير بغلي ، دايره ( دف ) و منگي را نام برد كه هر يك در منطقه اي خاص كاربرد دارند. از اين ميان ، رباب داراي برجستگي خاصي است ، هم از اين روي كه تقريبا در همه نقاط افغانستان رايج است و هم از اين جهت كه بيش از همه جاي دنيا در افغانستان كاربرد . اين وسيله موسيقي را مي توان ساز ملي اين كشور و نماد موسيقي محلي آن دانست . 

رباب : رباب سازي است از خانواده عـودهاي آسـيايي كه حدود نود سـانتي متر طول دارد . كاسـه اين سـاز از چوب توت سـاخته مي شـود و داراي دو حفـره كوچك و بزرگ اسـت . سـطح آن با رويه اي از پوسـت بز پوشـانيـده مي شـوداين ســاز داراي سـه تار اصلي غـير فـلـزي و تعـدادي تارهاي هـمنواي فـلزي اســت كه اين تارهاي هـمنوا به رباب صدايي خاص و متمايز مي دهـنـــد

رباب غالـبا در اركســترهاي محلي و كلاســيك افغانســتان حضور دارد و گاه نيـز به صورت تكـنوازي هـمراه با طبله نواخته مي شـود (طبله سـازي اسـت ضربي و متشـكل از دو دهـل كوچك .) سـابقـه رباب به شـكل امروزي آن در افغانسـتان به قـرن 18 مـيـــلادي مي رســد. از اين به پـس اين ســاز تكامل كـرده و به هـمين ترتي، نوازندگاني تواناتري يافــته اســت ، تا ظهوراسـتـاد محمد عـمر كـه بزرگـترين رباب نواز افغانســتان به شـمار مي رفـت و شــهـرتي جهاني داشــت . هـم اكنون نيـز رباب نوازان چـيره دسـتي هــمـچون غلام محمـد عـطـايي و رحـيم خوشـــنـواز در ميان هــنرمنـد ان افغانســتان حضور دارنــد

هـنرمندان موســيقي افغانســتـان:
موسـيقي افغانسـتان در سـبك ها و شــيوه هاي گـوناگون، هـنرمنداني را پرورده كه شـهرت بعـضي از آنان از حـدود مرزهاي اين كشــور نيز فــراتر رفــته اســت . اينـك به طور خلاصه به معـرفي چـند هــنرمند از چـند شــيوه گوناگـون مي پردازيم . 

استاد قاســم ( 1335 – 1262 ش ) : او را مي توان پدر موســيقي كلاسـيك افغانسـتان ناميد او نخسـتين هــنرمـنـد بـزرگ از جـمع موســيقـيدان كوچــيــده از هــنــد بـود كـه بـه ايــن موســيقي رنگ و بـوي افــغـاني داد و نـيــز توانســت بعـضي از آهــنـــــگ هاي محلي افـغـانسـتان را در دســـتگاهـهاي موســـيقي هــندي پـيــاده كـند . اسـتاد قاسـم پرورش دهـنده يك نســل از اســتادان موسـيقي افـغــانســـتان به شــــمار مي آيـــــد او صاحب مكـتبي اســت كه بــعــداً بــه وســيـله فــرزندان و شـــاگردانـش هـمچون اســتاد يعـقـوب قاســمي اســـتاد مـوسـي قاســـمي ،اسـتاد رحيم بخـش و ديگـران به كمال رســيـد

استاد قاسـم آن شخصيت تجدد گرائي بود، که با عـشـق گرمي که به موسـيقي وتعالي وطن داشـت، در راه اعـتلاي موسيقي وهـنر آوازخواني گام هاي اسـتوار ومثبتي برداشـــت که ايـن تحرک و تجـدد طلبي وي موجبات تحول عـميق وژرف را در شـکل و مضمون موسـيقي افغانسـتان به ارمغان آور اگر ما به گذشــتهِ موسـيقي کشـور ما دقـت کـنيم در ميابيم که موســيقي در کشـور ما بيشـتر به گـونهِ تک نوازي رواج داشــت، موسـيقي ارکسـتري آنـقــدر ها مروج نبود، اســتاد قاسـم با پيگـري تمام در رونق يابي اين ســبک کـوشــيد وبا درايت عـلمي، مسـلکي وتسـلطی که در هـنر موسـيقي داشــت زمينه هاي عـلمي جهـش موسيقي افغانســتاني رابه سـوي مکتب مرکـزي ويا سـبک ســرتاسـري افغانسـتان اســتـقامت داد و درراه ايجاد مکـتب خاص مـوســيـقي براي تربيه شـاگردان زيادي کمر هـمت بسـت که بعـدها هـريک ازآنها مقام اســتادي را نصيب خودسـاخـتند.اســتاد قاسـم نه تنها در هـنر آواز خواني راه خود را در قلوب مردم باز کرد بلکه در اســتـقلال طلبي، وطن دوسـتي و دلاوري منحيث يک شـخصيت آراســته باهـمه خصو صيات افغانســتان بود، اسـتادقاســم دراين بيت شــيوا کرکتر وخصوصيات ويژه آزادي خواهي وشــهامت افغانها را چنين ترکيب وبيا ن نمـوده اســـت

گرنداني غـير ت افغا 
چون به ميدان آمدي مي دانيم
آهـنگ ها واشـعاري که اسـتاد قاســم از آن در تصنيف آهـنگهاي اســتـفاده کرده است، هـمه رنگ و بوي مطبوع آزادي خواهي ووطن دوسـتي دارد اوکه شـيفـته آزادي واســتـقلال کشــور بود بدون هـراس در زمان تسـلط اختناق اسـتعـمار انگليس در کشـور اين شــعـر زيبا که از مفهـوم بلند وارســته گي برخوردار اســت، در تصنيف عالي باآواز رسـا چنين زمزمه گـرد : 

زندگي آخر سـرآيد بندگي در کارنيسـت
بندگي گر شــرط باشـد زندگي در کارنيسـت
گرفشـار دشـمنان آبت کـند مسکين مشــو
مرد و باش اي خسته دل شـرمندگي در کارنيست
باحقارت گر ببارد بر سـرات باران دور
آسـمان را گـو برو بارندگي در کار و نيسـت

روزي اسـتاد قاسـم در دربار امير امان الله غازي آواز مي خواند، وقـتي نماينده انگليس (دبس) داخل مجلس شـد وي هـم ازاسـتعـداد سـرشـار اســتاد قاسـم با مباهات ياد کرد واز اسـتادخواست تا برايش نواختن ارمونيه بياموزاند، اســتاد با مهارت خاصي که داشـت اولين آهـنگي که براي (دابسآموختاند چنين بود : 

مکتب ما، ست جاي اسـتـقلال
سـبق ما، هـواي اســتـقلال
دابس نماينده انگليس متعاقـب اســتاد اين اشـعار را تکررا مي کرد که اين خود شـکل تائيد اسـتـقلال افغانسـتان توسـط نماينده انگليـس بود
اســتاد قاسـم از خود گـنجينهِ رهـنمودي هـنر به ياد گار مانده اسـت وعلاوه ازآن شـهامـت ودلاوري وي نمونه اســت براي هـرنسل از افغانها. اســتاد در ســال 1275 خورشــيـدي چشـم به جهان گشـود و درســال 1335 خورشــيدي ديده از جهان فـروبســت

اسـتادغلام حسين ( 1346 – 1265 )اين اسـتاد نيز پرورش دهـنده يك نســل ديگـر از هـنرمندان افغانســتان بوده اســت . خـدمـت بزرگ او به موســيقي اين كشــور ، ســـازمانـدهي نهــادهـاي آموزشـي موســيقي و تدريـس موســيـقي براي هـنــرمـنـدان جوان بوده اســت بـه گـونه اي كه بســياري از آوازخوانان برجســته اين كشــور از شــاگردان او به شــمارمیروند ، به ويژه فـرزند برومنـدش اسـتاد محمد حسين ســرآهـنگ.

اسـتاد محمد حسين سـرآهـنگ( 1361 – 1302ش) : او را مي توان بزرگترين هـنرمند موســيقي كلاسـيك افغانســتان در سـده هاي اخير دانســت .اسـتاد سـرآهـنگ فـرزند غلام حسـين بود و از معـدود هـنرمندان افغاني كه تحصيلات خود را در سـرچشــمه اين نـوع موســيقي يعـني هـندوســتان انجام داد.اســــتـاد سـرآهــنگ از نوابغ آواز خواني افـغــانســـتان بـود و تـوانـايي خارق الـعــاده اي به ويژه در كلاســيك خواني ( راگ خواني ، تهـمري خواني و غـزل خواني ) داشــت . 

اسـتاد سـرآهـنگ هـمچنان افـتخار آفـرين ترين هـنرمند موســيقي افغانســتان بوده اســت . او در سـفـرهاي متعدد به هـنـدوســـتـان ، بـه القاب و عـناويني دسـت يافـت كه در خود آن كشــور نيز براي هـمه اســــتادان مـوســيـقي مـيســر نـبــود، از جــمـله « كوه بلــنـد مـوســيـقي » از دانشــگاه چـنــديــگـــر، « ماسـتر » « داكـتر » و « پروفـيسـر » موسـيقي از دانشـگاه كلاكـندرا در كلكته ، « ســرتاج موســيـقي » از دانشــگاه الله آباد ، « باباي موســيـقي » در كـنسـرت دهـلي و بالاخـره « شــيـر موسـيقي » از دانشـگاه الله آباد

در طول زندگی هـنری خود 21 مدال را برای کشـورو موسـیقی افغانی از آن خود کرد . اسـتاد سـرآهـنگ دومرتبه در سـالروز وفات اسـتاد خود عاشـق علی خان شـرکت کرد .اسـتادسـرآهـنگ در ابتـدا بنام اسـتاد محمد حسـین خان ویا محمد حسین کابلی معـروف بود . وی این لقب را از محفلی که در ماه اسـد 1325 خورشـیدی در گذر قاضی شـهاب چنداول در منزل یکی از شـاگردان خود بنام حاجی گل که جمع کثیری از علاقـمندان آواز وی گرد آمده بودند بدسـت آورد . این لقـب را باقی قایل زاده شـاعـر توانای نابینا، بااحسـاس عجیب و فصاحت خاصی بعـنوان تحفهِ این جمع بر وی اهـدا نمود و محمد حسین سـرآهـنگ ، تحفهِ دوسـتانش را تا آخر عمر با خود حفظ کرد

يكي ديگر از وجوه برازنده اسـتاد سـرآهـنگ ، شـعـر شـناسي و انتخاب شـعـرهاي مناسب مقام در آهـنك هـايـش بود. او با ادبـيـات فارسي و به ويژه شـعــر بـيـدل به خوبي آشـــنا بود و حـتي مي تـوان گـفــت يكي از دلايل شــهـرت عـبــدالقــادر بيدل در جامعه افـغـانســتان ، خـوانـش شــعـرهاي او به وســيـله اسـتاد– و ديگر هـنرمندان خرابات – در قـالب قـطعات موســيـقي بوده اســـت . 
اسـتاد سـرآهـنگ در 16 جوزا ( خرداد) ســال 1361 در اثر بيماري قــلبي در كابل درگـذشــت .

اسـتاداول مير : او را بايد نام آورترين آوازخوان پشـتوزبان افغانســتان دانسـت .اسـتاد اول مير در سال 1308 ش در حومه شـــهــر پشــاور به دنيـا آمـد. در سـن 17 ســالگي به افغانســتان ســفـر كرد و از آن هـنگام ، در اين كشــور اقامت گـزيد و در راديو كابل آغاز به كار كرد. او سـال ها منتظم موسـيقي پشـتوي راديو كابل بود و توانســت در سـال 1350 لقـب اســـتادي را دريافــت كــند . اين اسـتاد بزرگ موسـيقي پشــتـو در ســال 1361 به عـلت ابتلا به بـيـماري كـبد درگذشــت يكي از آثـار ارزنده ِ اســتاد اول مــيـر، آهـنگ « دازموږ زيبا وطن » اســت كه از مشــهــورتـريـن تـرانـه هـاي مـيـهــني ايـن كشــور به حســاب مي آيــد
 

پایان قسمت دوم ……

 

سیر موسیقی در افغانستان

 
قسمت سوم …..
 
اسـتاد محمد عـمر: او را مي توان سـرآمد رباب نوازان افغانسـتان ناميـد. اسـتاد در سال 1284 ش در كابل به دنيا آمـد. نخـســت آوازخواني پيشــه گـرفـت ، ولي چـندي نگـذشــت كه به نوازندگي رباب روي آورد و تا واپـسـين ايام عـمر خويـش به نواخـتن اين ســاز ملي افغانســتان و تربيت شــاگرداني در اين فـن ادامـه داد. اغـراق نيســت اگـر گـفـته شــود يكي از عـوامل شـهـرت و محـبوبيـت ايـن وســيله موســيقي در افغانســتان وجود نوازنده توانايي هـمچون اسـتاد محمد عـمـر بـوده اســـت . و نـيــز گــزاف نيسـت اگر بگويـيـم كه تـقـريبــاً هـمه كسـاني كه اكـنـون در اين كـشــور در نواخـتـن رباب دســتي دارند مســتقـيم يا غــير مســـتـقــيم شــــاگـردي اسـتاد محـمد عـمـررا كــرده انــد . اوطي يـك دوره چـنـد مـاهـه در دانشـــگاه ســياتـل امـريـكا نـيـز به آموزش رباب و تربيـت شــاگرداني در اين فـن پرداخـت . 

اســتاد محمد عـمر در شــيوه نواختن و حتي ســاختمان رباب نيز تحولاتي ايجاد كرد كه در تكامل بخشــيدن به اين ســاز موثـر بود. او بالاخره در 22 جوزا ( خرداد) 1359 ش در كابل بدرود حيات گفــت .
اسـتاد محمد هاشم : در عـرصه نوازندگاني آلات موسـيقي هـندي ، شــايد نام آورترين هــنرمند افـغاني، مرحوم اسـتاد محمد هاشـم باشــد. هــر چند او بر بيـش از ده وســيله موســيقي تســلط كامل داشــت ، در نوازندگي طبله داراي مهارتي ويـژه بود و در اين رشــته بيشـترين افـتخارات را براي جامعه هــنري افغانسـتان آفـريد. او ســبك نويني را در نواختن طبله و هـمچنين هارمونيه و رباب در اين كشـور پديد آورد و مدتي در سـِـمت رهـبري اركســتر موسـيقي راديو افغانســتان ايفـاي وظيفـه كرد. هــنرنمايي در كـنســـرت هــاي موســيقي در هــندوســتان ، ايـران ، پاكســتان ، شــوروي ، ايالات متحـده ، بلغارســتان ، لهـســتان و آلـمان و كـسـب مـقـام اول در دومين ســمـپـوزيـوم بـيــن الـمـللي موســيقي در شـهـر ســـمــرقــنـد از افــتخارات اسـتاد محمد هاشــم اســت . 

اين هــنـرمـنـد نـام آور در سـال 1313 ش در گـذر خـــرابــات كابـل مـتـولــد شـــــد و در ســال 1373 در آلـمان در گـذشــت . 

احمد ظاهر : او در مجموعه موســيقي آماتور شـوقي ) افغانســتان تا كنون بيشــترين شـهــرت و محبوبيت را يافـته اسـت . احمد ظاهـر در سـال 1325 در كابل متولد شـد او نخسـتين كسي بود كه در آهــنك هايـش از وسـايل موسـيقي برقي اروپايي اســتـفاده كــرد و بـديـن لحاظ ، مي توان او را از پيشـگامان موســيقي پاپ در اين كشــور دانســت . او در ســال 1351 ش لقـب بهـتـرين آوازخوان ســال را به دســت آورد و بالاخـره در 23 جوزا ( خرداد ) 1358 در اثر يك سـانحه ترافـيكي مشـكوك بدرود حيات گفـت

وضعيت موسـيقي افغانسـتان در سـال هاي اخير 
دهـه هـفـتاد براي موسـيقي افغانســتان دهـه بسـيار ناگواري بود. با وقـوع جـنگ هاي داخلي بعـد از سـقـوط دولت نجيب الله ، عـده اي از هـنرمندان افغانســتان به كشـورهاي دور و نزديك مهـاجرت كردند. با تسـلط طالبان بر اين كشـور در ســال 1375 و ممنوعــيت كامــل موســيقي ، اين روند مهاجرت تشــديد شــد و نهادهاي آموزشي نيز به حال ركود درآمد، بعضي از هــنرمندان مهاجــر در خـارج از كشــور توانســتـند به فـعاليت هاي هــنري خويـش ادامه دهــند و چراغ موســـيقي اين كشــور را روشـن نگه دارند و بعضي بناچار ترك اين هــنر، گفــتند. در اين ميان عــده اي از هــنرمندان نامدار كـشــور هـمچون عـبدالرحيم ســاربان ، اميـر محمد،اسـتاد موسي قاسـمي ، اسـتاد محمد هاشم و اسـتاد رحيم بخش در محيط غـربت و آوارگي بدرود حيات گفــتـند و بدين ترتيب ضايعاتي جبران ناپـذيـر بر موســيـقي افغانســتان وارد شـــد
زیر بـغـلی 

زيربغـلی يک آلهء موسـيقی ضربی اسـت مشـابه کوزهِ آب که معـمولأ ازگل « سـفال » ســاخته می شـود. سـرکوچک زيربغـلی مانند دهـن کوزه بازاسـت وسـر بزرگ آن با پوســت بـز يا پـوسـت آهـو پوشــانيـده شــده اسـت.زیربغلی با انگشـتان هـردو دسـت نواخته می شــود. زيربغـلی عـادی 62 سـانتی مترطول داشــته وقطرســربزرگ آن 19 سـانتی متراســت. اين آلهء موســيقی محلی که ازچـوب شـيشـم نيزسـاخته می شـود وبيشـتر درکابل، صفحات شـمال،شـمال شـرق وغـرب افغانسـتان مورد اســتفادهء هـنرمندان قـرار داشـته اســت.درین رشـته هـنر مندان فـراوانی داشـتیم که هـرکدام در زمان خود به شـاد سـاختن مردم پرداخته اســت ولی مشـهـورترین آنها ملنگ نجرابی اسـت که اینک به مختصر معـرفی وی می پردازیم : 

ملنگ نجرابی درسـال 1317 درقـریهِ روزاخیل دره کلان ولسـوالی نجراب ـ کاپیسـا متولد و از آغاز جوانی به موسـیقی روی آورد، درسـال 1338 به رادیو افغانسـتان راه یافـت و در ارکسـتر محلی به حیث زیربغـلی نواز به کار آغاز کرد.ملنگ نجرابی درسـال 1363 لقـب کارمند شـایسـتهِ فـرهـنگ افغانسـتان را بدســت آورد . ملنگ نجرابی ابتکار تأسـیس اولین گروه ضرب نوازان را که درآن پانزده نفـر زیربغلی می نواخـتند بدوش گرفـت . شـهـرت ملنگ از کشـور فـراتر رفـته بود

. ملنگ پس از کنسـرت اخیر در پاریس به حالت بد مزاجی روبرو گردید و مرگ او ناشـی از یک سـرطان پیشـرفـته که تا هـمان هـنگام تشـخیص نشـده بود، فـرا رســید.