آرشیف

2019-12-4

محمد اسحاق ثنا

سوختم

سوختم خاکسترم از خاکسارانم غزل 
سینه پر دردم ز نسل غمگسارانم غزل

نی متاع از‌خویش دارم نی هم‌ حرثی از پدر
خالی ام از‌توشه و از کوله بارانم‌ غزل 

مزرعه ام از تند باران حوادث شد خراب 
من مصیبت دیده ای از ابر و بارانم غزل 

تشنه ای باران عشقم جرعه ای آبم کجاست
چشم من بر‌ ابر نیسان بهاران ام غزل 

کوچه ها خالی صدا از رهگزاران است تهی 
منتظر با های هوی رهگزارانم غزل 

من غریق بحر  طوفان زای بنیاد افگنم 
همچنان اندر میان شعله زارانم غزل 

محمد اسحاق‌ ثنا 
ونککور کانادا 
۳.۱۲.۲۰۱۹