آرشیف

2014-12-15

ابراهیم ساغری

ســــــــــــــــــــــلام

سلام ای سرزمين جاويدانم
سلام ای نگين گوهر نشانم

سلام و صد سلام صدبار ديگر
به اجداد غيور قهرمانم

ندارم تحفهٔ از اين نيکوتر
بجز سلام به دوست مهربانم

غوريا! قلمت پاينده بادا
يقين باشد همين ورد زبانم

بلطف و مرحمت بر من ببخشا
اگر قاصر بود لفظ و بيانم

بپای جمله و هر حرف و معنا
بحرمت ميگذارم نقد جانم

بپاس اين همه مهرو محبت
چو سيمرغ پر الفت ميفشانم

تورا ای ​(فضل) بی همتای غورات
ثنا خوانم بغربت از دل و جانم

شيوا و دلنشين خامهٔ ( دهزاد​
روح افزا است بهاری در خزانم

نوا از بلبل سيبک شنيدم
سرود نغز او آرام جانم

بپای نظم ​( مستمند) نشينم
که تا صيقل شود روح و روانم

محيط زيست (علم) سبز بادا
زلطفش سبز ميخواهم مکانم

زنم فرياد از فلات زار مرغ
بلرزد از سماع تا کهکشانم

صدای خفته ات ای نسل زار مرغ
بگوش کر حکومت ميرسانم

همانروز ساغری ارمان بر آيد
چو فردوس سبزبينم آشيانم

 

خاطره! اين سروده به استقبال مطلب شيوای استاد بزرگوار جناب خيرالاحد غوری تحت عنوان( ساغر نگين تاريخ غور) سروده شده . از خداواند بزرگ طول عمر و قلم روان برايش استدعا ميکنم وهمچنان بزرگواران و اساتيد عزيز که نام شان درين سروده ذکر شده جناب فضل گرامی، حاجی صاحب دهزاد، قاضی صاحب مستمند، جناب سيبکی صاحب، و حاجی صاحب علم که سروده های نازنين شان شامل مطلب غوری صاحب بودخواستم عرض ارادت داشته باشم وهم اگر کوتاهی در مطلب موجود باشد طلب بخشش دارم سر فراز باشيد.