2015-3-16
مسعود حداد
بهاری را ستایم من
که ازمرگ درامان باشد
نریزد خون درایامش
حریم روح وجان باشد
مسلمان را کند تکفیر
به کافر دین بار آرد
به مسجد می خورد مردم
به میخانه انار آرد
بهاری را ستایم من
که با طوفان درآویزد
به حلقومِ گل وبلبل
زشبنم شرب ومی، ریزد
زپروانه چنان ترسد
زغن ازباغ برخیزد
بهاری را ستایم من
که آسمانش صفا باشد
سکوت جهل برچیند
فضایش پر صدا باشد
قناری های باغ او
همیشه در هوا باشد
بهاری را ستایم من
که تخم صلح بکارد او
تهی دستان در آغوشش
به جنگ نفرین دارد او
بهار من چنین باشد
بهار من چنان باشد
ولی آن طفلک مظلوم
درآن صاحب نان باشد
مسعود حداد
14 مارچ 2015
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
سـتـایـش بـهـــــار