آرشیف

2015-7-14

mazizi

زور تفنگ

 به دنیا  حق ، با زور و تفنــگ است
از آن رو قتـــل و ویرانی وجنگ است
 
زدســــت جــور اربــــابــــان ظالـــــم
جهان با این بزرگی تنگ ، تنگ است
 
به هر ســــو شیشه امید انسان
شکست او زدست ظلم سنگ است
 
چنــان وحشت شده حاکم به عالم
که وجدان را زدیدن عار وننـگ است
 
زمین از خــــــون مظلــــــومان عالم
به هر سو لاله گون و سرخرنگ است
 
صداقت در سیاست نیست امروز
فریب وخدعه و نیرنگ ورنگ است
 
به ظاهر حاکمی گر مثل میش است
ولی درنده چون گـــرگ وپلنگ است
 
قبــای دین وفتوا در محـــاکم
کنون بر جان رمال وملنگ است
 
و روشنفـــــکر ما با عالمی درد
او مست شرب خمر وچرس وبنگ است
 
ستیزه میکند با فکر دینی
تو گوئی « نیچۀ »ملک فرنگ است
 
زدین وعلـــــــم امروز وتمـــــدن
بدور وگنس وگیچ و خِنگ ومَنگ است
 
تاسف پای دامـــــلا وآخوند
بمیدان دیانت نیز لنگ است
 
به استنحا وغســـل ودفن میت
سر وکارش به قبر ویا کلنگ است

 نوای روضه خوانهای منابر 
 بمغز وفکرانسانی خدنگ است

قـــــدِ اندیشه وفکر وتمــــــدن
زتبلیغات اینها همچو چنگ است

  «عزیزی» شربت دور وزمانـــه
 کنون برکام انسانها شرنگ است

پایان
*******
محمد عزیز «عزیزی»
10:46
14-0702915