آرشیف

2016-8-24

علم عبدالقدیر

زمینه ساز مداخله کیست؟
 
جنگ های داخلی از مزمن ترین امراض کشنده وویرانگر در افغا نستان بحساب می اید ، اما متا سفانه تا هنوز متخصصین امور اجتماعی ،مبصرین سیاسی ودکتورین امور امنیتی عوامل بروز وگسترش این مرض تباه کن راطور د قیق تشخیص وریشه یابی نکرده اند به همین دلیل در تجویز نسخۀ مفید جهت خشکا نیدن ریشۀ سر طان جنگ  درین سر زمین مؤفق نشده اند.همیشه جنگ با مخالفین فریب خورده به تحریک همسایه ها وکشور های دور ونزدیک از طریق رسانه ها بگوشها دمیده میشود، اما برای این سوال که چرا مردم ما فریب خورده اند وبخاطر چه نا راض اند وچرا همسایه ها  ازین قشر محروم وفریب خورده در جهت نا بودی کشور ما استفاده میکنند وکشور های دور ونزدیک از تباهی افغانستان وخون بی دیت مردمش چه سودی می برند پاسخ درست داده نشده است.
خیلی درد ناک است که ملتی مخالف دولتش باشند ودو لت هم بجای ریشه یابی عوامل مخالفت ونا رضا ئیتی مردم راه جنگ وکشتن را با ملتش در پیش گیرد وآنرا جزء فرهنگ ورسم تاریخی سر زمینش بسازد .این روی کرد گیچ کننده از زمان جنگ های افغان وانگلیس تا زمان سلطنت شاه  امان الله خان وعصر داود خان و بعد تحول هفت ثور وحاکمیت مجاهدین  وتهاجم آمریکا تا هنوز ادامه دارد و مقصر اصلی این جنگ خانمان سوزعوامل خارجی دررأ س پاکستان معرفی میشود. اگر درین جنگ نقش پاکستان تحریک مردم و تجهیز نیرو ها وکمک های لوژستیکی باشد.نقش مردم افغانستان ادادن جان وخون است که بمراتب با ارزش تر ومؤثر تر از کمک ها وحمایت های بیرونی است.حالا باید این سوال پاسخ داده شود که اگر پاکستان رقیب وحریف است که بخاطر ادعای برخی افغانها در مورد مرز دیورندعصبانی میشود و بزعم خودش دست به مداخله بالمثل میزند چرا افغانهای اصیل در دهات ومناطق مختلف من حیث یک لشکر کاملا عیار ووفاداربه پاکستان علیه دولت شان می جنگند.؟
اگر خللی در خانه نباشد همسایه مداخله کرده نمیتواند: می پذیریم که نقش پاکستان در مشتعل ساختن جنگ افغانستان انکار نا پذیر است وروزانه در رسانه ها و تبلیغات مطبوعات دولت گوش خراش شده .میگویند همسایه خلاص گر دو برادر جنگی در یک خانه است ویا به هم انداز.اول خود مان جنگ میکنیم بعد همسایه نقش خودرا بازی میکند و مهمتر از همه نقش اساسی خود مردم افغانستان درین جنگ است که روزانه خون شان آب اسیاب دشمن خارجی  میشود اگر دولتها قادر به جلب حمایت مردم خود نشوند وتشویق وتر غیب خارجی برای کشاندن مردم بجنگ علیه خود شان افزوده شود درانصورت به بی دانشی وبی کفایتی ونا عاقبت اندیشی حکومت های افغانستان در طول تاریخ باید اعتراف کرد.لذا از نظر من قبل ازینکه خارجی ها مداخله کنند زمینه های مداخله گری از طرف زعما وحکومت های افغانستان  مساعد میگردد که به برخی ازین عوامل وعناصر که سبب ایجاد یک اصل کلی بنام نا رضا ئیتی  ومخالفت مردم میشود تبصره میکنیم.
نا رضائیتی مردم از حکومت :چرا مردم افغانستان از حکومت های خود نا راض اند وترجیح میدهند بوسیله کمک همسایه های رقیب وکشور های خارجی با شمشیر وتفنگ بر سر وگردن حکومت های خود بکوبند و با تبر ریشه اش را ازبیخ وبن بر کنند؟حالا ما باید عوامل وانگیزه های نا رضا ئیتی مردم خودرا جستجو کنیم که کم هم نیست.
  1.       حکومت های افغانستان با جوهر عدالت خواهی بیگانه اند. یعنی رفتار دو گانه وتبعیض آمیز شان با مردم در حوزۀ مشارکت سیاسی وتوسعه ملی  با عث رنجش خاطر مردم میگردد وحکومت ها با غرور وتکبر وخود بینی که دارند بخواستهای مردم توجه نمیکنند.نیرو های نیاز مند وتا ثیر گزار در دهات است که همیشه فراموش شده ومحروم اند.
  2.       درک نا درست حکومت مردان از ارزش های اعتقادی وفر هنگی مردم  واینکه مردم افغانستان بخاطر حفظ ارزش ها واصول اعتقادی شان تا چه پیمانه آمادۀ قربانی اند.این اشتباه در عهد نهصت اصلاحی وآزادی خواهی امانی بوضوح آشکار بوده  و در زمان حکومت خلقی ها به شدت تکرار شد وحالا هم نا خود آگاه از طریق رسانه ها  صوتی و تصویری افغانستان زیر عناوین دفاع از حقوقو بشر وآزادی بیان از تلویزیونها بر تنفر وانزجار مردم  علیه حکومت می افزاید.لذا بر حکومتها واجب است تا هوشیار باشند وبدانند که با استفاده از کدام واژه ها میتوانند حمایت مردم را در تطبیق بر نامه های اصلاحی خود جلب کنند.
.
  1.       احترام بیش از حد بخارجی ها و کم محاسبه کردن نقش مردم در پیروزی حکومتها : بهترین افتخار زعمای افغانستان حس وابستگی شان به ابر قدرتها بوده مثلا امان الله خان بعد از شش ماه سفر طولانی حسب توصیه خارجی ها بر اصلاحات خود تا کید میکند در حا لیکه موج های خوست وپکتیا تا کوه دامن وشمال کابل به توفان غرق کننده نظام تبدیل شد.ویا اینکه داود خان با یک سفری فر مایشی به سعودی وکشور های اسلامی نقش نظامیان داخل نظام را در نابودی اش محا سبه نمیکرد وبعدا خلقی ها با تکیه به روسها مردم خودرا بنام فیودال ومرتجع توهین کردند اما نمیدانستند موج های خشم مردم کنر ونورستان بزودی در دشتهای هلمند وفراه ودره های بدخشان هم به سیل تو فنده ونا بود کننده تبدیل میشود وحالا هم حکومت بجای جلب رضا ئیت مردم در پی خوشنودی امریکا واروپا وتکرار واژه های پر زرق وبرق مدنی بر خلاف خواست ملتش هست.
  2.       . بی پایه بودن وغیر مردمی بودن حکومتهای افغانستان: حکومتهای افغانستان همیشه با حیله وتزویر خودرا رنگ ملی ومردمی داده اند .با مصرف پول واستفاده از زور وبکار بردن حیله وتزویر بقدرت میرسند وبعد میگویند حکومت منتخب وملی، اما نمیدانند مردم آمادۀ قربانی بخاطر حفظ این حکومت نیستند.فقط در بدل پول ویا زور وتزویر تمکین کرده اند که در صورت میسر شدن چارۀ دیگر حاضر به ادامه واستحکام این نا هنجاری نیستند.نمونه حمایت تا سر حدی قربا نی را شما در لبیک گوئی به ندائی اردوغان در کو دتای نا فرجام تر کیه دیده اید…که در افغانستان گاهی چنین حادثه رخ  نمیدهد.
  3.       تحریک خارجی ها: اینکه پاکستان همسایه رقیب  وپکه کن آتش جنگ در افغانستان است قابل انکار نیست. اما نقش وضعف حکومتهای افغانستان را در انداختن مردم بدامن پاکستان نباید نا دیده گرفت. حال وظیفه دولتهاست تا مشکل خودرا با پا کستان از راه های قانونی و سیاسی حل کنند ویا از افتادن مردم خود بدامن پا کستان جلو گیری کنند.حکومتهای افغانستان در تمام صحبت ها سیاسی با پا کستان حل مناقشه دیورند را از اجندای مجلس بیرون میکنند در حا لیکه عامل اصلی مناقشه ودشمنی پاکستان وافغانستان همین زخم نا سور است ورنه پاکستان دیوانه نیست که بجای ساختن جاده وسرک پول های خودرا صرف جنگ داخلی افغانستان کند او این جنگ را بخاطر تمایمت ارضی خود تلقی میکند. این حکومت های افغانستان است که با بیعدالتی در توزیع ثروت وقدرت  وتوهین به مقدسات مردم وتکیه بر لشکر خارجی مردم عوام را که اکثریت قاطع مردم افغانستان را تشکیل میدهند بدامن پاکستان می اندازند وآنهم تا وقتیکه غا ئله دیورند حل نشود به تخدیش ذهنیت ها می پردازد ومردم افغانستان را علیه حکومت های شان تحریک میکند وازین کتله بزرگ نا راض من حیث اردوی رایگان علیه خود افغانستان استفاده میکند .اردوی که در زمان تجاوز شوروی به افغانستان برای امریکا هم نقش سازنده بازی کرد وپاکستان را به یک قدرت بزرگ نظامی واقتصادی مبدل ساخت وتا هنوز در خدمت پاکستان است.مهم نیست نام این اردو مجاهد ویا طالب وداعش باشد.اینها همین مردم افغانستان اند چنانچه در وقت مجاهدین  نظامیان حکومت خلقی ها با آنکه دشمن پا کستان بودند اما ازینکه از مجاهدین نا راض بودند به پیشاور رفتند و از طرف پاکستان تجهیز وبصفت متخصصین نظامی طالب ها دمار از روز گار حکومت نیم بند مجاهدین بر آوردند.اینجا خیلی دقت کنید.( حکومت استاد ربانی نیرو های نظامی حکومت سابق را با رفتار دوگانه وتبعیض آمیز نا راض ساختند همان خلقیها دو آتشه ضد پاکستان، در وقت طالب ها از طرف پاکستان حمایت شدند و بحمایت طالبان پرداختند  همه با نامهای مستعار تانکست وتوپچی بودند تا اینکه کابل را دوباره اشغال کردند .اما چون روحیه ضد پاکستانی داشتند واز حمایت مردم  هم برخوردار نبودند پاکستان بزود ترین فرصت آنهارا از صفوف طالبان پاک کرد.
 هدف اساسی: درین نوشته میخواستم وانمود سازم که جلب حمایت ورضا ئیت مردم از حکومت به مراتب آسان تر وبهتر از جنگ با مخالفین ویا مردم نا راض است.اینکه حکومتها چگونه میتوانند از رهگذر خدمت گزاری عادلانه وحفظ قدسیت های اعتقادی بدست خود شان وگر فتن آن از دست عوام الناس وتکیه به پایگاه های مردمی ولوکه عوام وکم سواد هم هستند .اگر حاکمان افغانستان عوامل نا رضا ئیتی مردم خود ودلا ئیل پناه بردن شان را بدشمن تاریخی شان نفهمند برای همیش در آتش جنگ ودشمنی خواهند ساخت وازین کوره داغ افغانستان جزء مشت خاکستری متعفن هیج شادابی وآبادی نصیب مردمش نخواهد شد.
نتیجه :اینکه در شرائط فعلی مردم از دولت فعلی افغانستان رمیده اند قابل انکار نیست در ولایات ومناطق دور دست اکثریت مردم به اساس دلائل متذکره از دولت نا راض بوده بین دو نا گزیری جانب مخالفین را تر جیح میدهند وهیچ علاقه ای به پیروزی دولت فعلی ندارند، اینکه چرا چنین است با یست به عوامل وانگیزه های تنفر عام مردم علیه دولت ودلائل حمایت شان از مخالفین  که در متن فوق اشاره شده توجه  داشت. از یاد بود وتجلیل نهضت شکست خوردۀ دوره امانی فاصله زیاد نداریم بهتر است عوامل شورش ومخالفت آنزمان واین زمان را درست حساب کنیم تا برای نسل آیندۀ تجرّبۀ خوبی باشدد. هفتاد فیصد بر نامه های اصلاحی وترقی خواهانه ای شاه امان الله خان به نفع مردم وضامن پیشرفت وسعادت کشور بود، اما سی فیصد اشتباه در تصمیم گیری وعدم شناخت از خصوصیت های کلتوری ودرک میزان احترام مردم به اعتقادات شان باعث شد تا بر تمام حرکات واعمال شاه امان الله خان مهر کفر پروری وبی دینی زده شود وسیلاب خشم عوام الناس همه بند ها وسد هارا بدست توفان داد.همانطوریکه دران زمان نقش انگلیس در تحریک این نیرو ها بارز وروشن بود امروز پاکستان  هم در شعله ور ساختن آتش خشم مردم ما نقش مشابه را دارد.اگر رهبران ومسئولین افغانستان در پیاده کردن بر نامه های اصلاحی  از واژه های اثر گزار متعارف استفاده نکنند معنی اش این است که شمشیر قدسیت همیشه بدست عوام الناس اغوا شده  بوده  دستهای پر تحرک  عاری از تقدس  را می برند.