آرشیف

2023-5-28

علم عبدالقدیر

روابط جور و نا جور جمهوری ایران و امارت طالبان

 

مقدمه: روابط جمهوری اسلامی ایران با حرکت طالبان افغانستان یکنوع روابط نا شییانه وعارضی است روابط  ناشی از حضور امریکا وکشور های غربی در افغانستان وحمایت شان از حکومت های تحت امر شان که طی بیست سال توسط غربی ها مدیریت میشد .نهاد های تحت امر جمهوری اسلامی ایران مانند نیرو قدس سپاه پاسداران ودستگاه های اطلاعاتی طی بیست سال حضور امریکا در افغانستان کمک های استخباراتی، مالی وقسما نظامی خودرا از حرکت طالبان افغانستان دریغ نکرده اند وتعداد از رهبران طالبان که به جناح اختر محمد منصور وابسته بودند با سپاه پاسداران ارتباط نزدیک دارند یعنی همکاری  استخباراتی متقابلبین طرفین وجود داشته  اما این رابطه هیچ گاهی جوهری واستراتیژیک نبوده بلکه ناشی از دشمنی مشترک با امریکا بوده وایران هم بخاطرفرار از تحریم ها خودرا به طالبان نزدیک ساخته  واز خواست طالبان در برابر امریکا دفاع کرده تا راه قاچاق صادرات ایران باز باشد  اما وجوه اختلافی بین طالبان وجمهوری اسلامی ایران به مراتب بیشتر از وجوه اتفاق وهم نظری است.رویکرد سیاست تاریک ومبهم طالبان در برابر ایران وروسیه از مواردی است که تقابل بین ایران وطالبان را اجتناب نا پذیر ساخته گاهی معامله ومبارزه  علیه صدور ویا قاچاق مواد مخدر وانسان  هم در بین فر ماندهان سپاه وطالبان اختلافات به وجود میاید که به تشدید در گیری های مرزی می انجامد.

فرجام روابط ایران وطالبا چه خواهد بود؟ هر چند ایران در کنار روسیه وچین  طبل حمایت از طالبان را میکویبد اما خطو خونین حوادث گذشته روابط این دو همسایه را در هاله ابهام فرو می برد .ایران از سال ها ادعای حق آبه هلمند را دارد وطالبان این ادعای حقوقی را با شوخی ومستی به تمسخر میگیرند. طالبان داغ خونین حادثه قتل ده هزار طالب را در دشت لیلی مزار که توسط جبهه شمال تحت حمایت ایران کشته شدند را در دل دارند  در مقابل قتل هزاران شیعه بشمول 13 تن از دپلوماتهای ایران در شهر مزار در سالهای  1997 و1998 توسط جنگجویان طالبان  خاطرات ناگواری است که ایران در خاطرش ثبت کرده است  اینکه تنش های مرزی وقطع حق آبه هلمند وکشته شدن سر بازان طرفین روابط جور وناجور دو همسایه را به نمایش میگذارد از چشم کسی پوشیده نیست لذا آینده روابط ایران وطالبان خیلی تاریک وقسما آشتی نا پذیر به نظر می رسد  واز همین حالا طرفین با استفاده از ابزار ها ووسائل دست داشته  در حال تاثیر گزاری بر یک دیگر اند ودر نوشته زیر ابزار های فشار طرفین را به حساب میگیریم.

اول :ابزار های فشار جمهوری اسلامی ایران در برابر طالبان:

اول – استخدام نیرو ازجمعیت گسترده مهاجرانی که بالغ بر هشت میلیون نفر می شود، که‌ میتواند وضعیت نا به سامان سیاسی و بحران افغانستان را بیشتر با خطرهای جدی قیام های مردمان مواجه سازد.ایران این ابزار را در گذشته هم براي تشکیل فاطمیون از مهاجران استفاده کرده است و آن را دم نقد در اختیار دارد؛.

دوم –  تهران برای فشار بیشتر بر طالبان، با مخالفان آنها رابطه نزدیک را آغاز کرده و آنها را مورد حمایت سیاسی و تسلیحاتی قرار میدهد و با این کار طالبان در درون افغانستان با چالش های جدی امنیتی و سیاسی در مقیاس بلند مواجه خواهند شد و به زودی جبهات داغ جنگی در برابر آنها به حمایت ایران گشوده خواهد شد.

سوم – ایران از چند دهه به این سو در افغانستان نفوذ نرم فرهنگی فوق العاده دارد و نسل هایی از سیاستگران افغانستان را پرورده و منحیث مفرزه های ریزرف در عرصه سیاست و جنگ، تحت حفظ داشته است. این ابزار برای شرایط غیر عادی مانند وضعیت فعلی که رابطه میان ایران و طالبان، چندان خوب نیست، کارارایی دارد. این کار باعث خواهد شد تا در کنار گشودن جبهات جنگی، خطوط دشمنی سیاسی در برابر طالبان از جانب دست پروردگان ایران نیز، گسترش یابد.

چهارم – ایران با سازمان همکاری های شانگهای و اعضای پرقدرت آن مانند چین و روسیه در مورد تعامل تاکتیکی و عملیاتی در برابر طالبان هماهنگ عملمی‌کند. وشاهد کاهش حمایت های منطقه ای از طالبان به ویژه از جانب چین و روسیه آغازمیشود و می تواند طالبان را در تنگنای بیشتر سیاسی و اقتصادی توام با فشار های نظامی قرار دهد.

پنجم – همانند استفاده از حلقه های سیاسی که در گذشته از حمایت تهران در داخل افغانستان برخوردار بوده اند، ایران به احتمال زیاد از ریزرف های جنگی مانند لشکر فاطمیون و سایر حلقه های شیعه در برابر طالبان استفاده خواهد کرد. این کار باعث می شود تا طالبان علاوه بر جنگ در برابر جبهات مقاومت، در برابر فاطمیون و شیعه ها نیز بجنگند که به هیچ صورت به نفع طالبان نیست و این گروه را در مضیقه بیشتر امنیتی و جنگی قرار خواهد داد.

طالبان چه ابزاری را در اختیار دارند؟

اول – طالبان با ازدیاد فشارها و نبرد سرد دیپلماتیک با جمهوری اسلامی، ممکن سطح عرضه آب به ایران را کم کنند و این کشور را وارد بحران جدید اقلیمی و زیست محیطی کنند. این کار به طالبان فرصت می دهد تا مطالبات و خواسته های شان را با مدنظرداشت امتیاز در اختیار داشتن آب، بر تهران تحمیل کنند و از آن منحیث کارت برنده برای کسب بیشتر منافع شان استفاده کنند.

دوم : وجود داعش در خاک أفغانستان یکی از ابزار های خطر ناکی است که اگر طالبان حرکت شان بسوی ایران را آزاد بگذارند خطر امنیتی جدی برای ایران تلقی میشود خصوصا در مرز های جنوب شرقی ایران که مخالفین مسلح در حال جنگ با ایران اند. وخامت روابط میان طالبان و ایران باعث می شود گروه های داعش  مخالف ایران، در زیر حمایت رژیم طالبان، سقف و چتر امنی برای گسترش ناآرامی ها به سمت خاک ایران داشته باشند.

سوم  – طالبان با تشدید فشارها از جانب ایران، حلقه های شیعه، جانبداران ایران و هواخواهان آن را زیر فشار بیشتر خواهند گرفت. با تشدید فشارها بر حلقه های روحانیت شیعه در افغانستان، عرصه بازی برای تهران تنگ شده و این کشور با محدودیت ابزارهای بازیگری در میدان افغانستان مواجه خواهد شد. این کار دست تهران را در بحبوحه رقابت گرم با کشورهای عربی بخصوص قطر و پاکستان، کوتاه خواهد کرد.

چهارم – طالبان ضمن فشار بر ابزارهای ریزرفی سیاسی تهران در افغانستان، تلاش خواهند تا با کشورهای رقیب ایران مانند کشورهای حوزه خلیج فارس، تماس برقرار کنند و مجال دهند دیپلماسی عربی ضد ایرانی در افغانستان، حاکمیت و تسلط بیشتر پیدا کند. این کار به هیچ صورت در بازی های ژئوپولیتیکی به نفع تهران نیست و آن را به انزوای بیشتر در خصوص قضایای افغانستان، سوق خواهد داد.

پنجم – در قدم بعدی، بعد از تامین روابط با عرب ها، امریکایی ها با حضور گسترده امنیتی و اطلاعاتی و تبادل اطلاعات در خصوص دنیامیک امنیتی منطقه، با پادرمیانی عرب ها، موتلف بعدی طالبان خواهند شد. این کار دوباره تهران را در محاصره اطلاعاتی و امنیتی توسط عرب های مخالف، امریکای دشمن و حلقه های متحدان آن، قرار خواهد داد.

ششم – در حال حاضر گمانه زنی می شود که طالبان، جدایی طلبان بلوچ و مخالفان سنی مذهب دولت ایران را در خاک افغانستان پناه می دهند. این کار افغانستان را به پاکستان دوم برای دولت ایران که با چالش های عدیده امنیتی، سیاسی و اقتصادی در منطقه مواجه است، مبدل خواهد ساخت. بلوچ ها، پتانسیل فوق العاده برای تبدیل شدن به تهدید امنیتی به امنیت ایران را دارند و دستیابی به هر گونه امکانات از جانب آنها به تشدید بحران در خاک ایران و پیرامونش منجر خواهد شد.

هفتم – گرمی و یا سردی روابط میان تهران و طالبان باعث شود تا عمق ژئوپولیتیک تهران در افغانستان برای مقابله با دشمنانش، صدمه ببیند و جای خالی تهران را پاکستان، قطر، امارات و یا عربستان سعودی پر کند. این کار انزوای تهران را بیشتر می سازد و باعث می شود جنگ پشت دروازه های ایران انتقال پیدا کند.

گره نا مرئی آشتی بین طرفین:: آنچه من حیث گره نا مرئی صلح وآشتی بین طرفین وجود دارد واز در گیری احتمالی بین ایران وطالبان جلو گیری میکند وجود وحضور امریکا در منطقه است تا وقتیکه امریکا در منطقه حضور داشته باشد ومشکل یکی ازین دو طرف با امریکا حل نشود  در گیری رخ نمیدهد و هم   برخی سران القاعده در ایران با هردو طرف طالبان وایران  رابطه حسنه دارند آنها امریکارا دشمن مشترک معرفی مکینند ونمیگذارند بین این دو همسایه در گیری رخ دهد.