آرشیف

2019-3-31

گل رحمان فراز

رئیس گل احمد خان کی بود؟!

رئیس گل احمد خان کی بود؟!

مردِ از تبار شجاعت و مردانگی توجه پدر را برای جانشین شدنش جلب کرد. پسرِ که دقیقاً بتواند آرمان های سیاسی و زندگی رئیسانه پدر را فراهم نماید و از موقفِ حاجی رئیس بودن اش به خوبی دفاع کند. از اوایل مورد نوازش پدر قرار می گرفت چون پدر (حاجی رئیس عبدالغفور) تجلی حضور جاوید قدرت و ادامه اقتدارش را به کله و شجاعت رئیس گل احمد خان غفوری می دید
او را برای شخصیت و شهره شدن به محافل، تجمعات و مهمانی های اربابی می برد تا به دیگران نگرسته و دیگران به وی آشنایی پیدا کند و ولیعد پدر را بخوبی ببینند و سنجیده بشناسند. جبر زمان و غداری افراطیون دست نوازشِ پدر را از سرش زود دور ساخت و مشقت زندگی، تنظیم امور خانواده و نان آور شدن به فامیل را با آغاز مهاجرت، مشقت و بد بختی در دست گرفت

همگان حریص مال حاجی رئیس عبدالغفور خان به نام غنیمت بودند. گُرگان آدمی برای چور بقایای مادی (جنس خانه) و معنوی (رد گُم کردن اولاده اش) می کوشیدند. عبور از همچو فاجعه دشوار بود و به تحمل، شکیبایی و صبر نیاز بود

کوه شدن از پس این ماجرا و مخاطره معجزه بود. کنترول دوباره وضعیت زندگی اقتصادی فامیل، بهبود امور مردم داری، شکست دشمنان، بروز شدن آوازه و شهرت مردانگی، نیک نامشدن، زنده کردن نام و افتخارات پدری و در نهایت خبر تاجر بی ریا و غریب دوست شدن…! از جمله شهکاری ها و درایت درک رئیس گل احمد خان بود

می دانستم درک داشت والا و ننگداشت مستحکم. او مرد روز های دشوار و رفیق شب های بی ستاره دوستان و دشمنان اش بود. دشمنان اش به مردانگی از وی یاد می کنند و از غیرت، غرور و شهامت های روایت دارند

در زمان تصدی وظیفه در ریاست امنیت ملی و ریاست معارف غور (گرچند در همان حکومت ها اقتدار و سلسله مراتب وجود نداشت) با فرادستان در نبرد و با فرو دستان در ترحم بود. خوب درخشید، درس/مردم داری آموخت و به رئیس شدنش اکتفا نکرد.

بعد از آن نقشِ تاجر زبردست، تجارت پیشه مخیر و رئیس با غرور را ایفا کرد. در این زمان معتدل تر از هوایی بالای چتر طبقه فقیر و بی کار گشته بود. فهم اش استثنایی و روند تصمیمگیری اش با آینده نگری متوصل بود

خوش داشت راه برود، مسیر طی کند و به پیروزی برسد. مطالعه می کرد، درس می آموخت و در آموزش از هر طریق ممکن کار می گرفت. در تفکرش آبادی غور و اتحاد مردم نهفته بود و دقیقاً آرزویش را برآورده شدن این رویا شکل می داد

خوب یادم است که دست نوازش گر اش از تکیه کلام "بابای جو" آغاز، با تشویق ها ادامه و با کمک منتهی می شد. تحمل چنین آدم ها سخت و برای دشمنان اش حسودی ببار می آورد. حسادت به منزله ترس و جهانی شدن، ترس به اندازه غروب زندگی ایشان بر طلوع شخصیت رئیس گل احمد خان غفوری! چگونگی ایجاد و استحکام روابط دوستانه اش با دفتر جمعیت اسلامی و دوستان داخل غور عالی و بدون درز بود و با دوستان اش تا آخر دوست ماند

دشمنان به قتل پدر و چور منزل اکتفا نکرده و او را تحمل نتوانستند. توطئه چیدند، زحمت کشیدند تا از کودن بی خِرد روزگار استفاده نموده، در حمله بر قلب شخصیت فریخته تحریک کنند. دهم حمل عروج ملکوتی شخصیت مردمی رئیس گل احمد خان غفوری است

یادش گرامی، روح اش آرام و قبر اش منور باد!

با احترام 

گل رحمان فراز