آرشیف

2014-11-15

ضیا باری بهاری

در رابطه به چالش های معضله اطراف خط مرزی دیورند…

 

در رابطه به چالش های معضله اطراف خط مرزی دیورند…

پیوسته به گذشته:

آنطوری که از ازگفتگو ها، بحث ها و صحبت های هموطنان ما در صفحات انترنیت و رادیو و تلویزیون پیداست، با وجود دیدگاه های مختلف راجع به حل معضله خط مرزی دیورند بسیاری از کارشناسان مسایل سیاسی و تاریخی افغانستان همه متفق الرأی به این نظر اند که تا زمانی که به مسئاله جنجال بر انگیز معضله «سرحدی» بین افغانستان و پاکستان خاتمه داده نشود، جنگ کماکان ادامه داشته و کشور ما روی آرامی را نخواهد دید؛ چون یگانه بستر گرمی که تروریسم، القاعده و دیگر گروه های دهشت افگن بین المللی با ساز و برگ جنگی و وسایل و ابزارهای ویرانگر انفجاری وارد میهن عزیز ما می شوند، همین مناطق قبایلی آن طرف سرحدات خط مرزی دیورند است. (صرف نظر از آن که انگیزه های اصلی این جنگ تحمیلی از کجا منشأ می گیرند) باید است به هر ترتیبی که می شود به این مسئاله جنجال برانگیز نقطه آخر گذاشته شود، تا که میهن عزیز ما از شر نظامیگران پاکستانی و مزدوران حلقه بگوش آنها نجات یابد. 
در روزهای گذشته مقاله مفصلی را زیر عنوان «چالش های اطراف خط مرزی دیورند ….» در سایت ها به نشر رسانده بودم که بعد از انتشار آن هموطنی بنام مستعار «احمد» در سایت «خراسان زمین» به دیدگاه هایم اعتراض نموده و در ضمن پرسشهایی را نیز به ارتباط پیشنهاداتم مطرح نموده بودند، که من به پرسش ها و نشانه گیری هایشان در بخش نظرات در همان سایت وزین خراسان زمین جواب نوشتم، چون مضمون بحث ما در رابطه به همان مقاله قبلی ام بر می گردد، بنابرین لازم دیدم که این گفتگو را آنطوری که به نشر رسیده بود به تعقیب مقاله قبلی ام در دیگر سایت ها نیز به نشر بسپارم، که فکر می کنم به علاقمندان این موضوع، خالی از دلچسپی نخواهد بود. 
این هم همان بحث گذشته ما: 
احمد ــ «باری عزیز نکات جالبی را بیان داشته ولی نتیجه گیری های عجیبی کرده اند: اگر دولت افغانستان سند میداشت، دیگر ضرورتی به "غیرت اوغانی" نداشت! موضوع دومی: همه پرسی از کدام مردم؟ آیا این اجازه به مردمان بدخشان هم داده میشود که خواهان پیوستن به تاجیکستان باشند؟ یا فقط مردم غیور اوغان این حق را دارند؟ یگانه آرزوی مردمان آنطرف دیورند پس از ایجاد پاکستان داشتن نام قومی برای صوبه ایشان بوده که سال گذشته به این مامول رسیدند و ادعای دیگری ندارند! موضوع سوم اینکه هیچ سند و معاهدۀ پت و پنهان در جائی وجود ندارد، همه اسناد ارشیف برتانیه در اختیار همگان قرار داشته و این معاهدات به فارسی ترجمه شده اند. دیگر چه میخواهید؟ پیشنهاد اخری بسیار دلچسب است: میگویند شخصی را در شهر راه نمیدادند، ولی او تقاضا داشت که اسپش را درخانه قاضی بسته کنند. پاکستانی ها همین حالا حدود 50 کیلومتر پیشروی کرده و کامه را گرفته اند.اوغان های با غیرت که توانائی دفاع انرا ندارند، از پاکستان "معبر ترانزیت تجارتی بسوی بحر از طریق خاک پاکستان" تقاضا کنند؟؟؟ سرفراز باشید.»
ضیا بهاری ــ هموطن عزیز آقای احمد! قبل از آن که به سخنان شما پاسخ بدهم از جناب شما و هم از آن عده عزیزان که همیشه در سایت ها به نام های مستعار مینویسند، احترامانه تقاضا می نمایم که بعد از این بهتر است با نام های اصلی خود داخل بحث و گفتگو شوید، تا فهمیده شود که آدم با کی در گفتگو است. بفکرم شما نوشته را سرسری مرور کرده اید، من در مقاله ام به صراحت تذکر داده بودم که مرزهای شمالی افغانستان نیز در همان زمان عبدالرحمن خان (تحمیلی) خط کشی شده بودند، اما با گذشت بیشتر از یک قرن، یعنی در طول یک صدوسی سال که از مرزبندی ها بین کشور ما و همسایه ها می گذرد، مردم و دولت افغانستان و بویژه مردم و روشنفکران ولایت بدخشان هیچ وقت ادعای ارضی به خاک بدخشان تاجیکستان را نداشته اند، یقین دارم که شما نیز چنین ادعایی ندارید. از جانب تاجیکستان و دیگر همسایه های شمالی نیز چنین ادعایی به قلمرو ولایت بدخشان و دیگر مناطق افغانستان هیچوقت نشده است؛ بنابرین وقتی که دعوای در میان نباشد، به محکمه و قاضی و همه پرسی ضرورتی نیست . من مدت بیشتر از ده سال در تاجیکستان اقامت داشتم، دوستانی زیادی از آن کشور زیبا دارم از جمله از جمع بدخشانی های تاجیکستانی ـ هرگز از زبان آنها نشدیده ام، که خواستار آن باشند که دو بدخشان را یکی بسازند، اگر شما کدام گروهی را می شناسید، بفرمایید از آنها نام ببرید. بسیاری از کشور های جهان در گذشته شکل جغرافیایی امروزی خود را نداشتند ، امپراطوری های آمدند و رفتند، از قفقاز تا نیم قاره هند اقوام و ملت های مختلف (یونانی ها و عرب ها و ترک ها و مغل ها و فارس ها و تاجیک ها و پشتون ها …) هر کدام بنوبه خود یک دورانی بخش اعظم این سرزمین ها را در تسلط خود داشته اند. گذشته را نمی شود دو باره احیا نمود. اگر قرار بر این باشد و کسانی به این عقیده باشند که در ریشه های قومی و یا به نسبت قرابت های اتنیکی و زبانی و مذهبی جغرافیای منطقه را تغییر دهند، بفرمایند توضیح بدهند که آیا شمال افغانستان را با تاجیکستان یکی می سازند، با اوزبکستان، با ترکمنستان و یا برعکس؟؟؟ چون در شمال افغانستان علاوه بر دیگر اقلیت ها، تاجیک ها، ترکمن ها و اوزبیک ها نیز زندگانی دارند. 
من در مقاله ام از آرشیف دولت افغانستان یاد کرده بودم، اما نمی دانم چرا شما آرشیف کشوری را آدرس می دهید که افغانستان را از چهار طرف قیچی نموده و این مرزهای تحمیلی را بدور کشور ما خط کشی نموده بود، نمی دانم کلید شفأبخش رنج های بیکران خلق های شریف افغانستان فقط و فقط در آرشیف های لندن نگهداری می شود، یا که در جا های دیگری هم می توان جستجو کرد؟؟؟
در رابطه به معبر (راه) ترانزیت تجارتی خدمت شما به عرض برسانم که گشودن راه ترانزیت بسوی بحر (دریا) از خاک پاکستان این موضوع تنها حرف من نیست، این خواست اکثریت مردم افغانستان است که بسیاری از نویسندگان این خواست را از طریق رسانه ها درون مرزی و برون مرزی بارها مطرح نموده اند. این حق مسلم مردم افغانستان است که در عوض زمین های از دست رفته، این امتیاز را از آن خود بسازند. اگر امکان راه بحری در شمال سرحدات افغانستان میسر می بود در آن صورت در شمال نیز همچو طرحی را بخاطر امتیاز زمین های از دست رفته مطرح می نمودم.. من نه طرفدار توسعه خاک افغانستان هستم و نه طرفدار تجزیه آن، افغانستان عزیز با همین مرزهایش.
احمد ــ «بهاری گرامی زود قهر نشوید، صرف یک مباحثۀ دوستانه است: اگر شما هم مثل اوغان ملتی ها معتقد هستید که "افغانستان از چهار طرف قیچی شده و مرز های آن تحمیلی است"، پس چرا مرزهای سه طرف را به رسمیت می شناسید و تنها مرز طرف پاکستان را به رسمیت نمی شناسید؟ از این هم صرفنظر میکنیم که شما از کدام "افغانستان" صحبت میکنید که چهار طرف آن قیچی شده است! مگر پیش از عبدالرحمن، کشوری بنام افغانستان وجود داشت؟ عجیب است از یکطرف میگوئید که "طرفدار توسعه خاک افغانستان" نیستید، ولی از طرف دیگر خواهان "معبر تجارت ترانزیتی از طریق خاک پاکستان" هستید؟ نمیدانم به کدام حق و به کدام زور؟ ولی اگر مبنای حق و زور شما داشتن "غیرت اوغانی" باشد، دیگر حرفی ندارم و برایتان پیروزی میخواهم. والسلام»
ضیا بهاری ــ هموطن عزیز آقای احمد قصد نداشتم که گفتگو را با شما ادامه دهم، بخاطریکه باز هم با اسم مستعار داخل بحث شدید. شما از "غیرت افغانی" دیگران حرف زدید ؛ اما نمی دانم چرا جرئت نمی کنید که با نام اصلی خود وارد میدان شوید. برادر! ما و شما چه کاره که مرزهای افغانستان را برسمیت بشناسیم یا نشناسیم، من در کجا نوشته بودم که آن مرز را برسمیت می شناسم و این مرز را نی. این حق را به مردم افغانستان محفوط می دانم، باز اگر همه پرسی یا رفراندوم در کشور ما برگزار شد، من نیز بحیث یک شهروند افغانستان حق دارم که این مرزها را (چه در شمال و چه در جنوب کشور) بپذیرم یا نپذیرم و بدینوسیله دین خویش را در برابر منافع مردمم ادا نمایم. شما اگر خواسته باشید با برادران بدخشانی آن طرف مرز یکجا شوید، این هم حق مسلم شما است، نظر شما است، بفرماید دست و پاچه را بر بزنید و طرح نو در اندازید، اما نمی دانم که چرا نه به پرسش هایم جواب می دهید و نه کدام طرحی جدیدی را از خود پیشنهاد نمودید. ما از افغانستان امروز صحبت می کنیم، دیروز اگر خراسان بود اگر آریانا این نام ها به تاریخ سپرده شده اند، سرزمین های آریانا کهن و خراسان بزرگ امروز به ده ها جزیره ای خورد و بزرگی تبدیل شده اند که کشورهای مستقلی را با اسمای مختلف تشکیل نموده اند. اگر هر وقت که نام کشور ما را خراسان گذاشتند، من نیز آنرا خراسان یاد می کنم نه افغانستان. برادر من نه خواهان ایجاد خراسان بزرگ هستم و نه خواهان ایجاد پشتونستان بزرگ و نه خواهان ایجاد ترکستان بزرگ، بهمین لحاظ در پیام قبلی ام نوشته بودم که طرفدار توسعه مرزهای افغانستان نیستم. البته گشودن راه ترانزیت یا یک کلیدور بسوی بحر (دریا) یکی از نورم ها و قوانین قبول شده بین المللی است که به اساس آن، یک کشور محاط به خشکه این حق را دارد که به کمک ملل متحد و توافق همسایه هایش یک کلیدور را بسوی بحر باز کند، در حالیکه افغانستان بالای پاکستان حق بیشتر از این را دارد. اگر قرار بر این با شد که هر قوم بخواهد که به اساس قرابت های قومی و زبانی و یا مذهبی با همتباران در آن طرف مرزهای افغانستان (در شمال و یا جنوب) یکی شوند، یقین داشته باشند که باید نقشه جغرافیایی از قفقاز تا به نیم قاره هند و از ایران تا به تبت را دگرگون بسازند، این کار به آسانی میسر نمی شود، محال است!!! پیامد های فاحعه بار و خونبار آن قرن ها ادامه خواهد داشت و افغانستان به مرکز آتشفشان منطقه بدل خواهد شد.
حرف آخر، درست نیست که بخاطر چهار نفر فاشیست، ناسیونالیست و تروریست همه را بخود دشمن بسازیم. در میان همه اقوام و ملیت های افغانستان، انسان های خوب و بد وجود دارند. چون با چهره اصلی ظاهر نشدید دیگر لازم نمی بینم این بحث را ادامه دهم. روز و روزگار شما خوش با عرض حرمت و احترام به شما و خوانندگان محترم.

ضیا باری بهاری
دوستانی که اگر مقاله قبلی ام را مطالعه نکرده باشند، در این لینک آنرا می توانند پیدا کنند:

 

http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=1805