آرشیف

2019-7-21

رفعت حسینی

در دشت های گریه

 

او

قلبی بزرگ

مثلِ غمش دارد .

)))

در خاطراتِ کهنسالش

از رقصِ شاخه های سپیدار

تا دل شکستگی یک فصل

از درد ِمردنِ آوازی

تا صبر ِمنهدم شدۀ کوهی

چیزی برای دیدن و گفتن دارد.

(((

او انقراضِ نسلِ بشارت را

از ذهنِ کینه ورِ یک زخم

در خوابِ منقبضِ یک شهر

تعبیر کرده بود.

(((

او

قلبی بزرگ

مثلِ غمش دارد .

(((

گاهی صدای غصهءخود را

در دشت های گریه رها می سازد

وز روزگارِ خسته سخن می گوید

در کوچهء خموشِ سکوتی گاهی .

(((

روزی به همرهی اندوه

تا انتهای جادۀ نرسیدن رفت

و آخرین نشانهء یک باور را

یک شب میانِ حقیقت گم کرد .

 

 

[] [] [

 

 

 

رفعت حسینی

 

سرزمین سمینارملی! وکنفرانس بین المللی!!

 

ازآخرهای بهار۱۳۵۷ تا۱۳۹۸ ، درافغانستان آن قدرسمیناروکنفرانس وسمپوزیم برگزارگردیده است که برای ده سدهء دیگرکفایت می کند.

 

دیروز۱۸ جولای ۲۰۱۹درکابل علیه الرحمة، سیمینارملی «افغانستان گهواره‌ زبان فارسی‌دری» برگزارشد ودران رییس جمهور نیزبیانیه [علمی!]دادکه (بدرد انتخابات آینده میخورد).

 

لسان برای هر مردمی درهمه روزگاران ارزشمند وخیلی میهنی است. درپیرامون زبان پارسی ویافارسی ویاپهلوی ویادری تاکنون درایران هزار ها مقاله ودرافغانستان کمترازهزار<نقاله!!> نگارش یافته ودرزمینه های پیدایش ونامگذاری آن چندین [فقره کتاب ]دروغ وراست گفته شده است.

 

درافغانستان اگرنبشته ها بخامهء دانشورانی همانند عبدالاحمد جاوید، مجاوراحمدزیارومحمدرحیم الهام میبودند ، برای خوانش وآموزش درونمایه یی دانشی واکادیمیک میداشتند مگر دردانگیزآنست که بی خِردان «چتیاتِ »تکراری را پروازهاداده اند.

 

بیشرینه آنانی که مخالف پشتووپشتون می باشند!

 

مرورنمایید درپایین که <<شاعر!>>ی ازکشور<<مردخیز!>> افغانستان درباره زبان پارسی چی گفته است:

 

گـُل نیست ، ماه نیست دل ماست پارسی

 

غوغای کـُه ، ترنمِ دریاست پارسی

 

از شام تابه کاشغر از سند تا خجند

 

آیینه دار عالم بالاست پارسی

 

تصویر را ، مغازله را و ترانه را

 

جغرافیای معنوی ماست پارسی

 

سرسخت در حماسه و همواره در سرود

 

پیدا بود از اینکه چه زیباست پارسی

 

دنیا بگو مباش ، بزرگی بگو برو

 

مارا فضیلتی است که ما راست پارسی

 

/

 

اگردرشعربالا بجای پارسی واژه ازبکی را جاگزین بسازید برای آدمی که ازبک باشد بسیار عقلانی و دلنشین وتأریخی ونمایانگر حقیقت خواهد بود.

 

(والبته دروزن عروضی شعر هم ازبکی بدرستی می گنجد وخللی پدیدار نمی شود.)

 

برای جرمن کلمه جرمنی ،برای پشتون پشتو وعرب عربی رساتروجذابترودرستترمیباشد.

 

ارزش نهادن بلسان تنهااز دریچه عقلانیت برازنده است وبجزازآن دریچه عقلانی،وجودِ ذهنی دارد. وَهْم است . خیال است.

 

لسان وزبان و تکلم نمودن باآن ، بایستی فراموش ننماییم،که تنها ،برای اهل آن شایسته وخجسته است.

 

ارزشمندترازآن این نکته است:

 

چی دانشورانی ،در دانشها یی برای رفاه زندگی انسان، در نگارش وپژوهش ،ازآن لسان بهره گرفته اند. نه در قصیده های مدحی برای ستمگران ویامثنوی های مذهبی (نی نامه ها) وشعرهای دینی وترانه های انقلابی هفت ثوری!

 

]