آرشیف

2014-12-6

عبد الرحمن افضلی

در باره توهين بر اسم و تهمت و غيبت در حق ديگران از ديدگاه قرآن و حديث وعظمت گناه آن

يَا اَيَّهَا الَذ يْنَ آمَنُوْ ا لاَ يَسْخَرَ قَوْ مٌ مِنْ قَؤمٍ عَسي اَ نْ يَكُوْ نُوْ خَيْرًا مِنْهُمْ‌ وَ لاَ نِسَا ء ُ مِنْ‌ نِسَاء ِ عَسي‌اَ نْ يَّكُنْ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلاَ تَلْمَزُ وْ ا اَنْفُسَكُمْ وَلاَ تَنَا بَزُوْ ا بِا ا لاَ لْقَابِ بِئْسَ الاَسْمُ الْفُسُوْ قُ بَعْدَ الاَيْمَان ُ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَاوْ لَئِكَ هُمُ الظَا لِمُوْن » ايه {11} ترجمه : اي ايمان داران تمسخر نكند قومي بر ديگري شا يد انها بهتر با شند از ايشان ونه زنان بر زنان ديگر ، شا يد انها بهتر باشند از ايشان وعيب نگيريد يكد يگر را ولقب بد نگذاريد بر يكديگر ، نام بد است گناه كاري پس از ايمان هركس توبه نكند ، پس هما نا هستند بي انصاف 
خلاصه تفسير: اي ايمان داران نبا يد مردان در مردان ديگر بخندند ، چه بسا كه ( كساني كه به انها مي خنديدن ) انان از ايشان كه مي خنديدند ، پيش خدا بهتر با شند ( پس انا ن چگو نه ايشان را تحقير مي كنند ) ونبا يد زناني به زنان ديگر بخند ند كه بسا (كسا ني كه برانها مي خنديدند ) انا ن از ايشان(‌كه مي خند يدن پيش خدا ) بهتر با شند ،) پس انان چگو نه به ايشان تحقير مي كنند ) ويكديگر را با القاب بد صدا نكنيد ؛( زيرا كه همه اين امور گناه محسوب ميشوند ) لذا )پس ازايمان اوردن نامگذاري ( مسلماني) به گمان ، بد است ( وقتيكه مر تكب گناه شويد ودر حق شما گفته شود كه فلاني مر تكب نا فرماني خدا شده است يا امر منفوري است ) پس( ازان برحذر با شيد ) كسا نيكه ( از اين امور ) توبه نكنند ايشان ( با تلف كردن حقوق الناس ) ظالم هستند ( وهر سزاي كه شايستئه ظالمان است به انه نيز خواهد رسيد .)
عرف ومسايل: سپس اداب معاشرت عموم مسلما نا ن با يكد يگر ذكر گرديد ، ودر دوايه ما قبل احكام اصلاح اجتماعي وگروهي مسلمانان بيا ن شد ه است ، ودر ايه فو ق الذكر حقوق واداب معاشرتي افراد واشخاص مذكور است ، كه در ان از سه چيز مما نعت بعمل امد ه است : اوّل مسخره واستهزا ي مسلمان ، دوم طعنه زدن اشخاص ، سوم ياد كردن كسي به لقبي كه متصمني تو هيني باشد ، ويا از ان خوشش نيايد .: در صحيح المسلم از حضرت ابو هريره مروي است كه رسول خدا (ص) فرمود خداوند بصورت ، مال وثروت مسلمانان نظر نمي فر ما يد ؛ بلكه قلوب واعما ل انها را مي نگرد . 
استثي بعضي القاب: بعضي از مردم به چنا ن نام مشهورند كه في نفسي بد هستند ، ولي انان بدون ان نامها شناخته نمشوند پس علما به اتفاق اجازه داده اندكه اهنا را با همان نامها ذكر كنند بشرط كه هدف از ذكر انها تحقير تذ ليل نباشد چنانكه بعضي محد ثين بنام : اعرج واحد ب مشهورند وخود رسول خدا {ص} صحا بي را كه نسبتا دتسهايش قدر بلند بود ند « ذواليدين » ياد فر مود . از حضرت عبد الله بن مبارك پر سيده شد كه در اسناد احا ديث نام مردان وجود دارد كه با القابي چون :حميد الطويل ، سليمان الاعمش مروان الاصفر وغيره ياد ميشوند ، آيا ذكر انها با چنين القابي جائز است ؟ فرمود : اگر هدف شما از ذكر اين القاب عيب جوئي نبا شد ، بلكه فقط شنا خت انها با شد ، جائز است « قرطبي»
« يَاَ يَهَا الَّذِ يْنَ آمَنُوْ ا اَجْتَنِبُوا كَثِيْرَ مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَع اجاز ه داده اندًْضَ الظَّنِّ اِثْمُ وَتَجَسَّسُوْ ا وَلاَ يَغْتَبْ بَعْضَكُمْ بَعْضاً اَ يُحِبُّ اَحَدُ كُمْ اَنْ يَاْ كُلَ لَحْمَ اَ خَيْهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوْ هُ وَتَّقُوْ ا اللهَ اِنَّ اللهَ تَوَّابُ رَّحِيْمٌ » تر جمه:اي ايمان داران بر حذ ر با شيد از بسيار ي تهمت ها هما نابعضي ازتهمت ها گنا ه است و جستجو نكنيد راز كسي را وبد نگوئيد پشت سر ، يكد يگر را آيا خوش مي گذ ردبراي يكي از شما كه بخورد گوشت برادر مرده خود را ، پس نا گوار براي شما واز خدا بتر سيد يقينآ خدا وند عفو كننده ومهربا ن است . 
خلاصه تفسير: اي ايمان داران از بسياري گمانها بر حذر با شيد زيرا بعضي از گمانها گناه ميباشد ( لذا هرنوعي ازظن وگمان را مورد تحقيق وبررسي قرار دهيد كه كدام يك ازانها جائز وكدام يك نا جائز است؛ پس در حدود ظن جائز قرار گيريد )و(از عيب كسي ) تجسس نكنيد وكسي غيبت ديگري را نكند ( سپس غيبت كردن را مورد مذ مت قرار ميد هد با اين عبارت كه ) آيا كسي از شما مي پسند دكه گوشت برادر مرده ئ خويش را بخورد، ( جز اين نيست ) كه شما آن را بد مي دا نيد ، ( پس بدانيد كه غيبت كردن از برادر ديگر مشا به ان ميباشد ) واز خدا بتر سيد ( وغيبت را بگذار يد وتو به كنيد ) وخداوند يقينآ توبه پذير است بررسي مسايل : اين آيه نيز در خصوص رعايت حقو ق يكد يگر وادآب معا شرت است . كه دران سه چيز تحريم شده است : اول ظن كه تفصيلش بعدآ خواهد آمد : دوم تجسس يعني ، جستجو كردن عيب ديگران ، : سوم غيبت يعني چيزي پشت سر ديگري گفتن كه اگر او ان را مي شنيد ، برايش نا گوار مي گذشت، : معناي ظن گمان غالب است كه قرآن مجيد در خصوص ان فر موده است كه اولاٌ از بسياري گمانها برحذر باشيد ؛ سپس علت ان را چنين بيان فرمود كه بعضي از گمانها گناه ميبا شد ، پس معلوم شد كه هر گماني گناه نيست ، وبرشنونده گان واجب است كه جستجو كنند تا بدانند كه كدام گمان گناه است تا از ان بر حذر با شند ، وما دا مي كه نسبت بجواز گما ني كسب اطلاع نكنند، به ان نزديك نشوند . چنانكه علامه قرطبي فرموده است : مراد ازظن درين جاه تهمت است ، يعني بدون دليل قوي به كسي تهمت عيب وگناه زدن . 
در حديث آمده است كه از عبد الله بن عباس پرسان شد كه از ريش وليد ابن عقبه شراب مي ريزد . اوبرايش گفت ما از تجسس نهي گرديده ايم اگر چيزي براي ما معلوم شد ان را ميگوئيم : در ديگر جاي حضرت رسول اكرم مي فرما يد « اگر كسي به سخن ديگري گوش دهد وان شخص هم به كوش گرفتن وي راضي نبا شد در روز قيا مت درهردو گوشش سرب ذوب شده ريخته ميشود » روايت بخاري . رسول خدا صلي الله عليه وسلم در حديث فرموده است «لا تغتا بوا المسلمين ولا تتبعوا عوراتهم يتبع الله عورته يفضحه في بيته » از مسلمانا غيبت نكنيد ودر تلاش عيوب انها نبا شيد ، زيرا كسي كه در جستجوي عيوب مسلمان با شد ، خداوند متعال در تلاش عيوب اوقرار ميگرد وهر كسي كه خداوند متعال در جستجوي عيب اوباشد ، اورا در خانه اش رسوا مي گر دا ند «قرطبي»

خد مت برادر محترم جناب اقائ توانا فعلاً مقيم بدخشان تقديم است 
با احترام عبد الرحمن" ا فضلي " غور