آرشیف

2019-10-8

رفعت حسینی

خیله خندی در شعر و سیاست

 

به القابی که دردرازای سده ها،درایران وافغانستان به دولتمردان وسخنوران می بخشیدند وتاهنور، درگر،واگذارمینمایند،ازدریچهءخِرد،باآگاهی یک آدم!!، ودرزمان!! کنونی،بایستی نگریست:استاد، علامه، ابوالمعانی، حکیم، لسانالغیب،رهبر،انقلاب،رفیق،مجاهد اسلامی،مولانا،خداوندگاربلخ،قوماندان،شهید ،بابا،نیکه .
ونیزواژه های مدنیت باستانی بلخ ،فرهنگ کهنسال خراسان ،خراسان بزرگ،لوی کندهار،روزجهانی لنگی را نیز،با وقاروتهذیب انسانی ،باید، سنجش نمود.
از دریچه دید من:درسده های پیشین وبویژه درچهل سال پسینِ افغانستان،بکاربردن این لقب هاوترکیبها ،گونه یی جنایت وخباثت اجتماعی است که سیاستمدارانه وبا<<حیله گری>> پدیدارمیشوند.

۱. حفیظ امین وداکترنجیب بی باوربه دین وخدارا،باکشتارهاییکه کردند، لقب اسلامی شهید دادن ،جنایت نیست آیا؟
بااندوه بسیارمی نگریم که درافغانستان پورتریت های حفیظ امین ونجیب را بریک دیواردریک شهرنگونبخت می آویزند وبرانهامینویسند

شهید گلگون کفن حفیظ الله امین
شیرافغانستان شهیدداکترنجیب
آیا این <رذالت تأریخی> نیست؟

۲. جلال الدین بلخی چندقرن پیشترچنین فریادِ ابلهانه زده است :
پای استدلالیان چوبین بُوَد×پای چوبین سخت بی تمکین بود و با چنین شیوهءاندیشیدن غیرعقلانی، جلال الدین را سرورعاشقان جهان وخداوندگاربلخ گفتن ومولانا خطاب نمودن، زبونی فهم وذکاوت نمی باشد ،مگر؟

۳. ملاهایی نفهم وجاهل را،بنام های برهان الدین ربانی وصبغت الله مجددی،که باپولهاییکه از<استفاده ناروا> انباشته بودند ،درانگلستان ودنمارک جایدادهای ملیون دالری خریدند، استادوپروفیسرنامیدن ،بلاهت نیست؟

۴. به بیدل که این سان نابخردانه می اندیشید:
این رافضیان که امتِ شیطانند×سخت بی دینندوپُربی ایمانند

لقب ابوالمعانی ( آفریدگارمعانی ) بخشیده اند. آیا چنین شاعر کم عقل وبی دانش را ، << تنهابسبب پروردنِ مفاهیم سردرگم وپیچیده که میتوان آن رابشیوه های گونه گون توجیه وتفسیروتعبیرنمود>>،ابوالمعانی دانستن ، زوالِ منطق وآگاهی نمیباشد؟
وبسوی بیدل لقب مرزا هم گزدلک شده است.بیدل مگر شغل مرزایی نداشت.
همین بیدل ازیکسو شیعهء رفض دهنده را امت شیطان وپُربی دین می داند، ازجانبی ،آگاهی اش آنگونه مضمحل بوده است، که درباره خدای شیعیان یعنی حسین و برادرش فریادهیبتناکی رابدینگونه سرمیدهد:

بیدل بهرکجارگِ ابری نشان دهند
درماتمِ حسین وحسن گریه میکند
ودرمدح خورشید مذهب شیعه ،علی ،فریادمی زند:
لبِ بت گربه تعظیمِ مقامش یاعلی گوید
به نوری آشنا گرددکه آرد کعبه ایمانش

چنین مداحی را با اینگونه شیوه های بینش فطری وسنجش فکری، شایسته ودرست هست که آفریدگارمعانی ومرزا بیدل بدانیم؟

۵.آیا بیسوادی سیاسی چون تره کی را رهبرکبیرخلق لقب دادن، واستبدادوبیدادرا انقلاب اجتماعی ومبارزه طبقاتی نامیدن،پروردهءسرشتی زشت وبدذاتی نمیباشد؟
۶. بیادباید داشت که مدفن ناراستین علی دربلخ و چادری پوشیدن بانوان ،شاهکاروپی آمدِ درخشانی ازدادگری ومدنیت باستانی بلخ وفرهنگ کهنسال خراسان میباشدکه کتمانش نمیتوان کرد.